شناسه خبر: 68287
منتشر شده در مورخ: ۹۷/۰۹/۱۷
ساعت: ۰۸:۴۳
ریشهکنی تجدد نخبگانی مهمترین گام برای ورود به نیم قرن پیشرفت
در روزهای صحبت از جوان وجوانی و لزوم همت بیشتر و بروز خلاقیت جوانان برای برون رفت از معضلات امروز جامعه و در آستانه نیم قرن پیشرفت، جستجو در نقش نخبگان و اندیشه سازان مخرب و به قولی اندیشه سوزان حاضر در اماکن علمی و فکری در اهمیت اول قرار دارد.
به گزارش یزدی نیوز در تمام دورانهای زندگی انسان و مراحل رشد آدمی، مرحله جوانی را بهترین دوران گفتهاند، گرچه پختهترین مرحله از دوران زندگی را هم دوره میانسالی نامیدهاند اما کسی در این شک ندارد که سرزندهترین، پرانرژیترین و خلاقترین دوران، در قبضه جوانی است.
دورانی که سازندگی و پیشرفت هر کشوری، مرهون ویژگیهای آن است و میتواند با انرژی خود موتور پیشرانی برای به صدا درآوردن بوق حرکت یک جامعه باشد.
اما اینکه جوانی چه پتانسیل قدرتمندی است و چه گوهر گرانبهایی که با اندک توجه به آن میتوان برکات زیادی برداشت کرد، صحبت این گزارش نیست، آنچه خواهان در میان گذاشتنیم بررسی اجمالی نگاهی است که مامنداران جوانی و جوانان به آن دارند
مربیان حوزه خلاقیت، بهترین دوران بروز ذهن خلاق که منجر به تولید ایده میشود را دوران جوانی میدانند گرچه دوران قبل از آن، بهترین زمان پرورش است، ذهنی که میتواند به دور از تعلقات مادی، تنها به انتظارات خود از جهان بیاندیشد و به فکر این باشد که در کجای تاریخ ایستاده است.
گرچه دور شدن از واقعیات و ماندن در تعلقات، مضر است اما مخزن خلق نیروی محرک و خلاق جوان همین دست داشتن در تعلقات و آمال است.
سرکوب آرمانخواهی، عامل اصلی در انفعال جوانان
جوان با همین نگاه آرمانی میتواند به فکر این باشد که خود کیست؟ و جهان پیرامون او چیست؟، این جملاتی است که بارها در عناوین مختلف کتب درسی و آموزشی به آن پرداختهاند اما مشخص نیست تا چه حد توانسته پاسخگوی مجهولات و نیروی محرکه جوانان باشد.
یک طی مسیر ساده در پیادهروهای دانشگاهها میتواند صدق این مدعا را ثابت کند و کاربرد اصول آموزشی را باطل، اما گفتوگو با چند تن از دانشجویان دانشگاه یزد نتیجهسازی این گزارش را تسهیل میکند.
غرض از این گفتوگو آزمون خلاقیت و هوش جوانان نیست که آن بدیهی است، هدف، محک زدن جوانان از نوع نگاه خود به جهان، جامعه و جایگاه خود است و این موضوع به دلیل آنکه حاصل تربیت و تلاش قطعی مربیان، استادان، و اندیشهسازان است، میتواند در میان انواع گوناگون برنامههای تربیتی جای تامل را بیشتر باز کند.
حواله کردن آینده نگری جوانان به آینده، نتیجه سرکوب آیندهای امیدوارانه توسط نخبگان
جذابیت این گزارش از جایی آغاز میشود که اغلب جوانان رو در روی ما در این گفتوگو از افراد موفق در تحصیل و محصل در رشتههای گوناگون فنی، علوم پایه و علوم انسانی بودند اما به جز تعداد معدودی، مابقی در پاسخ به سوال ما مبنی بر برنامهی آینده و پس از فارغ التحصیلی به جواب کلیشهای "حال تا آن زمان برسد" اکتفا میکردند.
سوال اصلی این است که چه میشود جوان با آن قدرت بالقوه ذهنی و خلاق و با آن شور جوانی و از طرفی با آن تلاش برای درس خواندن و یادگیری در پاسخ به برنامه آینده مستاصل میشود؟
شاید شرایط موجود اقتصادی و کمبود توان پیشروی در ابعاد مختلف اقتصادی و در نتیجه زدودن امید از چشمان جوان را یکی از پاسخهای آن بدانند ولی آیا این تنها توجیه عدهای برای مستور کردن نکردههای خود نیست؟ چون آن شور جوانی برای شرکت در فعالیتهای دانشجویی و یا همین فرآیند سبقتگیری در یادگیری درس کجای این گفته قرار میگیرد؟ و آن عده مستور کننده کیانند و کجایند؟
اصلا چه کسی یا کسانی واژه ناامیدی و وجودش در جوانان را مطرح کرد و بر سر زبانها انداخت؟ و بعدا علل این طرح چه بیان شد؟
آیا میتوان تعریف نکردن جوان در جورچین جامعه توسط خود را به همین سادگی و با توجه به عوامل بیرونی و با بیان همین علتِ تنها طرح کرد؟ و آیا در نظام تربیتیِ این جوان، کسی مقصرِ دست کم مرتبه دوم نیست که نتوانسته این جوان را برای روز سخت آماده کند؟ و اصلا جوان تربیت شده برای روزِ خوشان، به چه درد ملت و مملکت میخورد؟ و برای آخرین مرتبه، آیا این حرفها مشتی لغزخوانی نیست؟
نظام پژوهشی دانشگاه؛ تنها یک تصور
جوانان همصحبت ما از نظام آموزشی خود گفتند و از نقش استاد و دانشگاه در تعلیم خود و بیان کردند که تدریس استاد را روزی در مدرسه، بهترش را تجربه کردهاند.
گرچه مدت این مصاحبه زیاد بود اما نیازی به اطاله نیست و میتوان روح مسئله را در چند جمله دریافت کرد، گذشته از نظام آموزشی و تربیتی مدرسه که زمان دیگری جای سخن دارد و گرچه سر رشتهدار است، پرداختن به نقش دانشگاه بدون آن جایی از اشکال ندارد.
وقتی اهمیت یک دانشگاه بستن زیبا و خوشگل بودجهبندی تحصیلی است به طوری که دانشجو در طول تحصیل کوهی از کتاب به یادگار ببرد، و وقتی دغدغه یک استاد مقالههای عقب ماندهاش از دیگران باشد و دانشجو را مزاحم کارش بداند و مهمتر از همه، وقتی باور قلبی استاد، عدم پیشرفت این جوانان و سبقت از اساتید غربخوردهاش باشد و خود در طعنه و کلام این باور را بارها به دانشجویانش القا کند و ذرهای به کشور و جامعهاش فکر نکند و خود را درون کشورش تعریف نکند و …، نتیجهاش همین میشود که "حال تا آن زمان برسد" را از دانشجو بشنویم. اما ما امید داریم به همین زودیها ریشه تجدد نخبگانی از جامعه استادی کشور هم کنده شود تا استادان دلسوز موجود در بدنه دانشگاهی تلالویی درخشان برای نیم قرن پیشرفت باشند.
منبع:خبرگزاری تسنیم
بخش نظردهی بسته شده است..