شناسه خبر: 68207
منتشر شده در مورخ: ۹۷/۰۹/۱۳
ساعت: ۲۰:۴۴
یک روانپزشک:
آستانه تحمل یزدی ها در مواجهه با خشم، بالاست
یک متخصص اعصاب و روان گفت: مردم یزد از گذشته، تاکنون به مردمانی آرام، خویشتن دار، ماخوذ به حیا، معتقد و مومن شهره بوده اند و همین ویژگی های مثبت توانسته آستانه تحمل آنها را در مواجهه با خشم، استرس ها و تنش ها افزایش دهد.
به گزارش یزدی نیوزدکتر 'امیر رضا چمنی افزود: عوامل محیطی و فرهنگی و اعتقادی و باورهای دینی مردم یزد در چگونگی بروز خشم می تواند موثر باشد.
وی اظهار داشت: بررسی های آماری مراجعات پزشکی قانونی در استان یزد نشان می دهد که میزان پرخاشگری های فیزیکی، منازعات و دعواهای خیابانی و شرارت ها در یزد نسبت به بسیاری از شهرها پایین تر است.
این متخصص آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی استان یزد تصریح کرد: این امر می تواند ناشی از ویژگی ها و خصلت های مردم این دیار و نیز فضای عمومی و فرهنگی حاکم بر آن باشد.
*** خشم، احساسی کاملا عادی و طبیعی است
این روانپزشک در ادامه اظهار داشت: خشم، یک احساس یا یک هیجان منفی است ولی یک احساس کاملاً عادی و طبیعی به شمار می رود که همه ما آدمها در طول سالهای زندگی تجربه میکنیم.
وی گفت: در حقیقت خشم، یکی از پرشورترین و البته خطرناکترین هیجان ما انسانها است، خود خشم، چیز بدی نیست یعنی نهایتاً هیجان خطرناکی محسوب نمیشود مگر اینکه تبدیل به پرخاشگری شود.
به گفته وی پرخاشگری در حقیقت نمود خارجی خشم است یعنی اینکه فرد تعمداً بخواهد هیجان خشمش را به دیگران منتقل کند.
این روانپزشک تصریح کرد: خشم، یک موضوع درونی اما پرخاشگری یک تظاهر بیرونی است.
***دلایل مختلف خشم در انسان
دکتر چمنی، مهمترین علت خشم را ناکامی و سرخوردگی دانست و یادآور شد: اگر کارهای روزمره ما مطابق میلمان پیش نرود یا اینکه به خواستههای خودمان دست نیابیم عصبانی میشویم.
به گفته وی همچنین اگر از طرف دیگران مورد تحقیر، سرزنش و تمسخر قرار بگیریم باز دچار سرخوردگی و خشم میشویم همچنین اگر در معرض بیعدالتی، ظلم، تبعیض و خیانت قرار بگیریم باز هم خشمگین میشویم.
این متخصص اعصاب و روان اضافه کرد: خشم در واقع یک هیجان طبیعی است که لازم است بعضی وقتها داشته باشیم اما باید مواظب بود که تبدیل به پرخاشگری نشود.
***علل محیطی خشم
وی بیماریهای جسمی، خستگیهای کاری، گرسنگی، تشنگی، آلودگیهای صوتی و تغییرات هورمونی را از دلایل محیطی خشم اعلام کرد که میتواند در آستانه تحمل و خشم ما مؤثر باشد.
*** خشم ما چگونه ظاهر می شود؟
وی با اشاره به اینکه خشم میتواند به اشکال مختلف ظاهر شود گفت: گاهی ابراز خشم، کلامی است مثل توهین، سرزنش و تمسخر دیگران یا انتقادهای بیجا؛ و گاهی خشم ممکن است غیر کلامی باشد یعنی کلامی رد و بدل نشود ولی احساس خشم را منتقل کند مثل دعواهای فیزیکی یا نزاعهایی که اتفاق میافتد. دکتر چمنی اظهار داشت: خشم میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد یعنی خیلی مواقع خشم خود را به شکل مستقیم به طور کلامی یا غیر کلامی بیان میکنیم فرض کنید شخصی در حال عصبانیت چیزی را به طرف کسی پرتاب کند که در حالت انفجاری ممکن است صورت گیرد یا اینکه دست خویش را در شیشه فرو کند یا چیزی را بشکند، اینها همه تظاهرات مستقیم خشم است.
وی گفت: اما گاهی ممکن است خشم به صورت منفعلانه یعنی به شکل مخفی ظاهر شود مثل قهر کردن، گوشه گیری، غر زدن، شکایت کردن، کم کاری و انتقاد بیجا کردن؛ اینها نمونههایی از خشم است که به شکل منفعلانه و غیر مستقیم ابراز میشود.
***فروبردن خشم، منجر به برخی بیماریهای جسمی می شود
این متخصص اعصاب و روان در ادامه با بیان اینکه انسانها برای بروز خشم خویش، راههای مختلفی را انتخاب میکنند تصریح کرد: بعضیها خشمشان را ابراز نمیکنند به عبارتی آن را در خود فرو میبرند که میتواند تأثیرات منفی را به دنبال داشته باشد.
وی اضافه کرد: بعضی ها احساساتشان و از جمله احساس خشم خود را بیان نمیکنند که در این صورت این احساس تبدیل به یکسری علائم جسمانی می شود که پزشکان به آن 'سایکو سوماتیک' می گویند.
وی میگرن، سردردها، زخم معده، ناراحتیهای گوارشی و کمردرد را از پیامدهای فروبردن خشم دانست و گفت: در حقیقت منشأ این دردهای پراکنده گاهی وقتها میتواند آن خشمهای فرو خفتهای باشد که فرد به دلایلی نمیتواند بروز دهد.
وی تاکید کرد: ممکن است بخشی از این حالت مربوط به محیط باشد یعنی در محیطی قرار گرفته که ابراز آن برایش امکانپذیر نیست و بخشی هم مربوط به ویژگیهای خود فرد است که آن قابلیت و توانایی را ندارد که بتواند حرفهایش را بزند(ایمپالسیو) و احساس خشم خویش را نشان دهد.
***پرخاشگری، پیامد خشم کنترل نشده!
بعضی آدمها خشم خود را کنترل نشده بروز میدهند که همان پرخاشگری است و بسیاری از نزاعها، تنشها و حتی جنایتهای خیابانی که افراد مرتکب میشوند ما حصل همین خشم کنترل نشده است.
دکتر چمنی با بیان اینکه این پرخاشگری گاهی وقتها تعبیر میشود به یک جنون آنی، اضافه کرد: البته ما جنون آنی نداریم ولی در حقیقت آن خشمی که فرد بی مهارت بتواند آن را مدیریت کند یک لحظه ممکن است که یک تصمیم نابجا بگیرد و فرد حالت تکانش گری داشته باشد و به طور 'ایم کالسیب' یک رفتاری را انجام دهد که منجر به یک فاجعه شود.
وی مهمترین نکته را کنترل خشم و پرخاشگری و به عبارتی مدیریت آن اعلام کرد و هدف از کنترل خشم را ابراز آن به شکل محترمانه، کنترل شده، منطقی، معقولانه و مناسب با شرایط زمان و مکان دانست.
این روانپزشک با بیان اینکه در حقیقت یکی از راهکارهای کنترل خشم، بیان احساسات واقعی فرد است افزود: ما اگر از کسی رنجیده یا دلخور میشویم لازم است به شیوه معقولانه در زمان و شرایط مناسب، احساس رنجش خود را ابراز کنیم و اجازه ندهیم که این تنش ها انباشته و تبدیل به خشم شود و مثل یک آتشفشان به یکباره منفجر گردد.
***راههای مدیریت و کنترل خشم:
دکتر چمنی در ادامه در مورد راهکارهای کنترل خشم اینطور توضیح داد:
راهکار اول: بیان احساسات واقعی درونمان هنگام ناراحتی و عصبانیت، به جای اینکه احساساتمان را انکار کنیم (خودخوری) یا اینکه خیلی کنترل نشده بیان کنیم (پرخاشگری) یا اینکه به شکل غیر معقول بیان کنیم (پناه بردن به مواد مخدر و محرک) تا تخلیه شده و آرام شویم راه درست آن است که هیجانات، احساس رنجش، ناراحتی و خشم خود را به شیوه منطقی و کنترل شده ابراز کنیم.
راهکار دوم: داشتن مهارت همدلی، یعنی اینکه بتوانیم در هر موضوعی که دچار خشم و عصبانیت میشویم خودمان را جای شخص مقابل قرار دهیم و موضوع را از زاویه دید طرف مقابل نگاه کنیم، در واقع این تغییر نقش میتواند مقداری از آن هیجانات منفی را نسبت به طرف مقابلمان کم کند.
راهکار سوم: ترک محیط در هنگام خشم، زمانی ممکن است احساس کنیم ادامه ماندنمان در محیط باعث خشم و پرخاشگری شود بنابراین ترک کردن محیط از شعله ورشدن خشم ما جلوگیری خواهد کرد.
تغییر موقعیت خودمان مثل قدم زدن، نشستن، دراز کشیدن، تنفس عمیق، آرام سازی عضلانی یعنی ریلکسیشن، شمردن اعداد یا ذکر گفتن اینها همه میتواند درجات خشم ما را پایین آورده و کم کند.
راهکار چهارم: پرهیز از توهین و تهدید کردن و تصمیم گیری سریع در هنگام خشم، در این حالت تنها به مسئله مورد نظر توجه کنیم و به کدورتها و مسائل گذشته و قبلی خیلی فکر نکنیم.
راهکار پنجم: انعطاف پذیر بودن در هنگام خشم، یعنی راههای مختلف مسئله را بررسی کنیم و بهترین راه حل را انتخاب کنیم.
راهکار ششم: استفاده از مکانیزم دفاعی شوخ طبعی و طنز که میتواند درجاتی از خشم را کنترل کند.
راهکار هفتم: عفو و گذشت، بخشش به معنای فراموش کردن مسئله نیست بلکه به معنای کنار آمدن و مصالحه با آن است.
راهکار هشتم: پرورش مهارت قاطعیت ورزی، یعنی ما بتوانیم خواستهها و نیازهایمان را به شکل محترمانه و مـؤدبانه بیان کنیم، در حقیقت رودرواسی داشتن و پرخاشگری دو سرۀ طیف رفتاری هستند که هیچکدام از آنها خوشایند نیست.
آدمهایی که از حق خود میگذرند و حرفهایشان را بیان نمیکنند و در دل خود باقی میگذارند یک سر طیف هستد و آدمهایی که پرخاشگرند یک سر دیگر طیف هستند.
***پیش زمینه های کنترل خشم
دکتر چمنی در پاسخ به این پرسش که زمان خشم، مسئله کنترل بسیار مهم است بنابراین هنگام احساس خشم چه پیشزمینههایی میتواند ما را در مدیریت و کنترل آن یاری دهد؟
تصریح کرد: همانطور که گفتم مهارت همدلی میتواند به یاری ما بیاید یعنی در این موقعیت توانایی همدلی نمودن را بالا برده که وقتی در این حالت قرار گرفتیم و عقربۀ خشم در حال رفتن به سمت ۱۰۰ سوق داده شد بتوانیم با یاد داشتن این مهارتها و یک خود آگاهی نسبت به رفتارمان آن را کنترل نماییم.
وی اضافه کرد: در حقیقت بسیار مهم است که به رفتارمان خود آگاهی داشته باشیم یعنی احساس کنیم که خشممان در حال برانگیخته شدن است یعنی عقربۀ خشممان از صفر گذشته و در حال بالا آمدن است و دارد به درجه ۱۰۰ نزدیک میشود، در این صورت با به کارگیری این مهارتها شاید عقربۀ خشم هیچگاه بالا نرفته و به ۱۰۰ نرسد.
وی گفت: اگر هنر بیان کردن و استفاده نمودن از مهارتهای همدلی، ابراز وجود و بیان احساسات را داشته باشیم بسیاری از حرفها زده میشود و هرگز تبدیل به پرخاشگری نخواهد شد.
*** اهمیت مهارت ارتباط کلامی
به گفته وی موضوع مهم دیگر، مهارت ارتباط کلام است یعنی ما بدانیم از چه جملات و کلماتی استفاده میکنیم و در حقیقت مواظب لحن و کلام خود باشیم که نیشدار یا خاردار نباشد و یا تمسخر نداشته باشد.
این متخصص اعصاب و روان اضافه کرد: اگر این مهارت را نداشته باشیم زمانی که دچار عصبانیت میشویم فقط کافی است چند حرف نیشدار یا کنایه دار بزنیم و آتش خشم دو طرف را شعلهور کنیم.
وی افزود: بنابراین قبل از اینکه به آستانه انفجار و پرخاشگری برسیم لازم است که اینگونه مهارتها را به یاد داشته باشیم چون به کارگیری آنها درجۀ ۰ تا ۱۰۰ خشم به پرخاشگری را طولانی میکند و در حقیقت میتوانیم این مهارتهای کنترل را تمرین کنیم همانند مهارت رانندگی.
این روانپرشک با بیان اینکه شما هر وقت توانستید خشم خود را مدیریت کنید به این معناست که در حال تقویت کردن این مهارت هستید که در محیطهای استرسزا و محیطهایی که به سمت پرخاشگری میرود بتوانید آن را مدیریت و کنترل کنید یادآور شد: در واقع این یک هنر است که نیاز به تمرین دارد؛ یک بخشی از مهارت کنترل خشم را باید در کودکی آموزش ببینیم یعنی در خانواده.
*** نقش مهم والدین
دکتر چمنی در مورد نقش مهم والدین هم اینطور اظهار نظر کرد:
۱- اول اینکه خودشان الگوهای رفتاری خوبی برای فرزندانشان باشند، اگر پدر و مادری بتوانند خشمشان را مدیریت کنند و با سعۀ صدر با یکدیگر حرف بزنند، توهین نکنند، تحقیر و تمسخر نکنند، یک الگوی رفتاری برای فرزندانشان هستند، یعنی یک خزانۀ رفتاری غنی دارد که از این خزانۀ رفتاری پدر ومادر استفاده میکند و از اینها در موقعیتهای مختلف الگو برداری میکند.
۲- دوم اینکه پدر و مادر به فرزندان یاد بدهند که احساساتشان را بیان کنند، متأسفانه گاهی مواقع به هر حال یک باور غلط وجود دارد که بچهها تا هیجانات و احساساتشان را بیان میکنند سرکوب میشوند.
به طور مثال کودکی زمین میخورد و پای او زخم میشود، در این صورت کودک شروع به گریستن میکند و مادر به او میگوید گریه نکن، تو بزرگ شدی، اتفاقی که نیفتاده، چرا اینقدر خودت را ناراحت میکنی، یعنی در حقیقت مادر به جای اینکه با او همدلی و همدردی بکند و احساساتش را به رسمیت بشناسد در حال سرکوب کردن احساس فرزند خویش است.
یعنی در دراز مدت کودک یاد میگیرد که هیجانات درونی خود را بیان نکند و به زبان نیاورد ودر دلش باقی بگذارد و احساسات خود را بروز ندهد و این ابراز نکردن احساس میشود تنشهایی انباشته شده و تبدیل میشود به یک هیجانی به نام خشم و عصبانیت.
*** متفاوت بودن واکنش افراد به خشم در شهرهای مختلف
دکتر چمنی در مورد متفاوت بودن واکنش افراد نسبت به خشم در شهرهای مختلف کشور هم اینطور بیان کرد:
بخشی از اینها شخصیتی است، بعضی از آدمها مهارت این را دارند که هیجاناتشان را درست ابراز کنند که این همان مهارت ابراز وجود است.
بعضیها این خشمشان را خیلی عریان بیان میکنند یعنی مهارت و ترمز ندارند، یعنی در این زمان عصبانی میشوند، فحش میدهند و گاهی دست به یقه میشوند که این در اصطلاح نشانۀ نپختگی فرد و عدم بلوغ اوست.
اما بعضی از آدمها هنجارهای اجتماعی را میشناسند یعنی میدانند که نباید دعوا کنند، نباید توهین کنند ولی یاد نگرفتهاند چگونه خشم خویش را تخلیه و ابراز کنند و آن را به شکلهای منفعلانه نشان میدهند.
مثال: شخصی ۶ سال با کسی قهر میکند فقط به خاطر یک رنجشی که برای یک موضوعی اتفاق افتاده و او نتوانسته مسئله را حل کند و قهر کردن را ترجیح داده است، چون هنر ابراز وجود را ندارد و با شخص مقابل رودروایسی دارد همچنین از طرفی حجب و حیا هم دارد، بنابراین خشم خود را به صورت غیر مستقیم یعنی با قهر کردن یا گوشه گیری و ترک کردن ابراز میکند.
*** آیا تغییر این افراد ممکن است؟!
دکتر چمنی در مورد این پرسش هم که اینگونه انسانها میتوانند تغییر کنند یا نه؟ پاسخ را مثبت دانست و گفت: فرد باید بتواند احساسات منفی خود را نسبت به دیگران به شیوۀ درست و محترمانه و مؤدبانه بیان کند.
به گفته وی با انجام این راهکار، گلهها و انتقادها گفته میشود و فرد تخلیه شده و هیجان او بیان میشود و سوء تفاهمها و مسائل آنها با یکدیگر حل میشود.
*** نقش جامعه در ترویج خشونت
دکتر چمنی در مورد نقش سیاستهای اعمال شده در جامعه در ترویج خشونت هم گفت: در این خصوص قضیه را از ۲ دید میتوان بررسی کرد، یکی بحث ترویج یا آموزش خشم و پرخاشگری است که در همان خانه، مدرسه، جامعه و رسانهها میبینیم و از یک طرف بیان نکردن احساسات و هیجانات، که هر ۲ مؤثر است.
وی تصریح کرد: ما به بچهها اجازه نمیدهیم که در خانه، مدرسه و جامعه، حرف بزنند و صحبت کنند و اجازه نمیدهیم ابراز وجود کنند همیشه یک محدودیتها و ممنوعیتهایی وجود دارد که آنها صحبتهایشان را در خانه، مدرسه و اجتماع سانسور میکنند.
این روانپزشک اضافه کرد: بنابراین حرفهای نگفته زیاد دارند به عبارتی چون که فضای انتقاد و نقد کردن وجود ندارد و یا خیلی کمرنگ است حرفها را به شکل راحت نمیتوانند بیان کنند و آنها تبدیل میشود به غر زدن و شکایت کردن.
وی تصریح کرد: کارمندی از رئیس خود شاکی است، نه فضایی وجود دارد که بتواند حرف زده و انتقاد کند و نه خود شخصاً بلد است که انتقاد کند، بنابراین در کارش کم کاری میکند از ساعت کاری میزند، دیر میآید، زود میرود یعنی به عبارتی با این اعمال، خشم خویش را بیان کرده و نشان میدهد.
دکتر چمنی اظهار داشت: پس اگر همین را به مردم جامعه ربط بدهیم یعنی اگر آنها نتوانند حرفهای دل و احساساتشان را بیان کرده و بروز دهند، این غر زدن و کمکاری میتواند در سطح ملی ظاهر شود یعنی در این صورت انسانها به خوبی برای سیستم جامعه تلاش و فعالیت نمیکنند حتی در جاهایی خرابکاری میکنند یا لج بازی میکنند چون احساس میکنند که حرفهایشان هیچ جا شنیده نمیشود بنابراین خشم خود را اینگونه منتقل میکنند.
به گفته وی این یعنی اینکه یک بخش همان بحث آموزش خشم است و یک بخش هم فضایی ندارند که حرف بزنند و بروز دهند، بنابراین مجموع این ۲ تا میتواند تبدیل به پرخاشگری شود و این پرخاشگری میتواند به شکل مستقیم یا غیر مستقیم باشد.
منبع:ایرنایزد
بخش نظردهی بسته شده است..