فیلم «زیر سقف دودی» در دانشگاه یزد نقد شد

فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» به همت انجمن علمی پژوهش و رفاه اجتماعی دانشگاه یزد و با همکاری انجمن جامعه‌شناسی ایران دفتر یزد و با حضور جمعی از اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه، اکران و نقد و بررسی شد.

به گزارش یزدی نیوز «مریم بهارلوئی» دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه یزد در تحلیل فیلم سینمایی زیر سقف دودی گفت: عنوان انتخاب شده برای فیلم کاملاً هم راستا با جریان فیلم است که به یکی از موضوعات مبتلا به جامعه ایران اشاره دارد.

 
وی افزود: کارگردان به یکی از مسائل اساسی جامعه یعنی طلاق عاطفی و روابط فرازناشویی پرداخته است که براساس برخی آمارها در سال‌های اخیر به طور محسوسی شاهد افزایش این روابط در جامعه بوده‌ایم.
 
بهارلوئی عنوان کرد: در این فیلم، شیرین (مریلا زارعی) بازنمای زنی است که بعد از مادر شدن زندگی خود را وقف پرورش و تربیت فرزند و به عبارتی وقف مادری و خانه‌داری می‌کند که با توجه به نظریه‌ی ایفای جنس جودیت باتلر، با توجه به انتظارات جامعه از نقش مادری، شروع به ایفای نقش مادری می‌کند اما در این بین نقش همسری شیرین کم رنگ شده و فرصتی برای بهرام (فرامرز اصلانی) ایجاد می‌شود که فاصله ایجاد شده بین خودش و شیرین را با وارد شدن در یک رابطه‌ی فرازناشویی جبران کند.
 
وی گفت: در این فیلم شیرین نماد یک زن سنتی است که تلاش می‌کند بعد از مادر شدن با محدود کردن خود در عرصه‌ی خصوصی، خانه‌داری و مادری، زندگی خود را دنبال کند و در این بین از خواسته‌ها و اهداف خود چشم پوشی می‌کند.
 
بهارلوئی ادامه داد: در فیلم، بهرام نماد قدرت و مادی اندیشی است که با پیشرفت‌های شغلی و اقتصادی در عرصه‌ی عمومی برای خود منزلت و اقتدار کسب کرده است.
 
وی با ارجاع به نظریه‌ی فاصله نقش گافمن که معتقد است از آنجایی که انسان‌ها نقش‌های گوناگونی را بر عهده دارند، معمولاً یک نقش معین را به گونه‌ی کاملی انجام نمی‌دهند، گفت: شیرین بعد از محول شدن نقش مادری همراه با داشتن نقش خانه‌داری، نقش همسری خود را به گونه‌ی کم‌رنگ‌تری دنبال می‌کند و بهرام نیز با داشتن نقش‌های اقتدارطلب در بیرون از خانه نقش همسری خود را به گونه کم‌رنگی دنبال می‌کند و این شکاف به مرور باعث شکل گیری طلاق عاطفی بین شیرین و بهرام می‌شود که حداقل دو پیامد منفی برای زندگی آنها ایجاد کرده است؛ خیانت و وارد شدن بهرام در روابط فرازناشویی و آسیب‌های این طلاق عاطفی برای فرزند خانواده، آرمان.
 
وی با اشاره به کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم، افزود: عشق ورزیدن نیز یک مهارت است در حالی که در این فیلم هیچ یک از اعضا خانواده (یعنی بهرام، شیرین و آرمان)، مهارت عشق‌ورزی به یکدیگر را بلد نیستند و در هیچ سکانسی ما شاهده عشق ورزی بین اعضا خانواده نیستیم.
 
به گفته وی، در این فیلم شیرین و بهرام بعد از مادر شدن و پدر شدن، هر کدوم دیگری را از مرکز زندگی خود به پیرامون و به عبارتی به حاشیه‌ی زندگی خود رانده‌اند و دیگر هیچ یک برای دیگری در مرکزیت قرار ندارند و این موضوع مهمی است که در جامعه‌شناسی بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد زیرا این به حاشیه رانده شدن زوج‌ها و در مرکز قرار گرفتن نقش پدری یا مادری بعد از به دنیا آمدن فرزند، شکاف بین زوجین و به تبع آسیب‌های جدی به وجود آورده است.
 
بهارلویی با اشاره به مهم‌ترین قربانیان طلاق عاطفی یعنی فرزندان، آسیب‌های عمده‌ای که این فرزندان با آن مواجه می‌شوند از جمله انتخاب‌های اشتباه و رفتارهای بزهکارانه، خشونت و خلأ عاطفی را یادآور شد و افزود: در این فیلم سردرگمی و آشفتگی بین نقش‌ها و تقابل نقش‌های سنتی و مدرن را به وضوح می‌توانیم مشاهده کنیم که از جمله‌ی معضلات جامعه در شرایط کنونی می‌توان به همین سردرگمی و آشفتگی هویت‌ها و نقش‌ها و همچنین تقابل بین نقش سنتی و مدرن اشاره کرد.
 
وی افزود: در شرایطی که سردرگمی و تقابل سنت و مدرنیته ایجاد می‌شود دو واکنش محتمل است، یکی واکنش مخرب مانند خیانت، اعتیاد و خودکشی و واکنش دیگر مقاومت سازنده است که در این فیلم شیرین مقاومت سازنده را انتخاب می‌کند و تمام توان خود را برای حفظ زندگی مشترک به کار می‌گیرد و با وجود هژمونی مردانه همچنان از عاملیت و کنشگری و توان مقابله برخوردار است اما در نهایت که تلاش‌های او برای حفظ زندگی بی‌نتیجه می‌ماند بهرام را ترک می‌کند.
 
«عسل رضوی» دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه یزد نیز در تحلیل و نقد فیلم سینمایی زیر سقف دودی، به ضعف ساختاری فیلم اشاره کرد و گفت: الگوی ساختاری فیلم الگوی به اصطلاح خرده پیرنگ است که در فیلم‌های مدرن از آن استفاده می‌کنند. در الگوی پیرنگ کلاسیک، در یک سوم ابتدایی فیلم، اتفاقی رخ می‌افتد که جریان فیلم را شکل می‌دهد و داستان بر اساس آن رخداد ادامه پیدا می‌کند اما الگوی خرده پیرنگ بر مبنای چند جریان موازیست که کاراکترها با عمل، کنش و دیالوگ خود را معرفی می‌کنند.
 
وی ادامه داد: البته این ساختار در این فیلم به شکل کاملا فیلم نامه ای و سطحی استفاده شده است. دیالوگ‌های دونفره و مونولگی فیلم به قدری زیاد است که تماشای فیلم با خواندن صرف دیالوگ‌ها تفاوتی ندارد و اگر مخاطب صحنه‌های فیلم را تماشا هم نکند، چیزی را از دست نداده است.
 
وی با اشاره به سابقه کارگردان در فیلم‌های پیشین افزود: پوران درخشنده کارگردانی است که از فیلم به عنوان تریبونی برای بازنمایی مسائل اجتماعی استفاده می‌کند و می‌توان گفت شاخص ترین فیلم او «هیس! دختران فریاد نمی زنند» است اما کارگردان نتوانسته مسئله خیانت و طلاق عاطفی را که موضوع محوری فیلم زیر سقف دودی است آن گونه که باید و شاید و به صورت عمیق و اثرگذار بپروراند.
 
رضوی ادامه داد: فیلم مربوط به زن و شوهری است که در زیر یک سقف زندگی می‌کنند در حالی که روابط بین آنها کاملا از بین رفته است. وقتی یک مسئله اجتماعی در فیلم بازنمایی می‌شود باید اطلاعات کافی در مورد علل و زمینه‌های شکل گیری و همچنین پیامدهای و در نهایت راهکارهایی به مخاطب ارائه شود در حالی که فیلم توضیح کمی در مورد علل شکل گیری می‌دهد (در حد چند دیالوگ نزد روانشناس خانواده) و راهکار آن از سوی روانشناس اصلاً کاربردی نیست.
 
وی تصریح کرد: به قول امیل دورکیم جامعه شناس، وقتی علت یک مسئله، اجتماعی است (ایدئولوژی مادری) باید راهکار آن نیز اجتماعی باشد اما متاسفانه درخشنده عوامل اجتماعی را به سطح فردی تقلیل داده و راهکارها را پیش روانشناس جست و جو می‌کند در صورتی که هنوز ایدئولوژی مادری در شیرین وجو دارد.
 
به گفته وی، طلاق عاطفی در این فیلم بر اساس الگوی عشق تهی استنبرگ است یعنی جدایی با تعهد بدون شور و شوق جنسی و صمیمیت. چندان که می‌بینیم شیرین و بهرام هر دو به شکلی به این زندگی متعهد هستند (شیرین بیشتر و بهرام کمتر).
 
وی بخش دیگری از محتوای فیلم را بازنمایی شکاف نسلی بین جوانان و الدین ارزیابی کرده و افزود: بین جوانان و والدین در فیلم شکاف عمیقی وجود دارد که یکی از مصادیق این امر در فیلم، رابطه‌ی بین آرمان و مادرش است. در ابتدای فیلم، شیرین در حال گوش دادن به دعای ابوحمزه ثمالی است در حالی که پسرش با دختری که رابطه اش با او مشخص و قطعی نیست در پارتی شرکت کرده است.
 
رضوی بازنمایی خیانت به عنوان پیامد طلاق عاطفی را منسجم ترین بخش فیلم ارزیابی و گفت: طبق الگوی عشق ممنوع توبیاس سه مرحله برای خیانت وجود دارد؛ در مرحله‌ی اول نشان دادن علت عشق است که در این فیلم پوران درخشنده با تصویرسازی تفاوت‌های شیرین و رعنا قصد نشان دادن علت خیانت بهرام دارد (برخلاف شیرین، رعنا زنی شاد، امروزی و دلرباست، کازابلانکا می‌بیند، مستقل و خوش‌پوش است و ابراز علاقه می‌کند و در مقابل شیرین پر از درد و غصه است، شیک پوش نیست و مدت‌هاست که عشق‌ورزی را فراموش کرده است.)
 
وی با اشاره به این که دومین مرحله نشان دادن تداوم عشق است و در مرحله سوم با بروز یک اتفاق، عشق به پایان می‌رسد، گفت: در این فیلم بهرام با دعوا با شیرین به رعنا پناه می‌برد که با دیدن دختر حسابدار نزد رعنا و علاقه شدید رعنا به بچه به یاد خاطراتی که با دنیا آمدن آرمان داشته است، می‌افتد و تصمیم می‌گیرد او را ترک کند.
 
وی با تأکید بر ضد زن و ضد فمینیستی بودن فیلم، افزود: فیلم سعی کرده است یک هویت مشترک تحت عنوان زنان مظلوم بسازد (شیرین، رعنا و کینا به شکل‌های متفاوت) اما این بازنمایی هیچ کمکی به زنان نمی کند بلکه اتفاقاً در جهت تثبیت ظلم عمل می‌کند.
 
وی گفت: بر اساس نظریه‌ی دریدا، تقابل‌های دوتایی (زن و مرد، عقلانیت و طبیعت، خشونت و لطافت و نظابر آن) که در ارتباط با هم قرار می‌گیرند حالتی از فرادستی – فرودستی را به وجود می‌آورند. از نظر دریدا، ما باید این تقابل‌ها را واسازی کنیم و از بین ببریم یا مثلاً گافمن معتقد است بازنمایی سلسله مراتبی جنسیت، می‌تواند به افزایش نظام مردسالاری کمک کند. اما در این فیلم ما به وضوح این تقابل‌ها را می‌بینیم. شیرین خانه دار، ضعیف، تیماردار، مهربان و لطیف اما بهرام کارخانه‌دار، قوی، خشن است. شیرین در حوزه‌ی خصوصی مبحوس شده در صورتی که بهرام در حوزه‌ی عمومی فعال است. درخشنده با نشان دادن این تقابل‌ها آن هم به صورت اغراق آمیز سبب بازتولید این رفتارها در جامعه می‌شود.
 
این منتقد افزود: البته از نگاهی دیگر، فیلم نوعی خشونت پنهان علیه زنان را بازنمایی می‌کند زمانی که شیرین سعی می‌کند لاغر شود، زیبا باشد یا آرایش کند، اما بهرام با وجود همین سن، احساس پیری، چاقی ندارد. در واقع، ایده‌آل زیبایی در فیلم فقط برای زنان تعریف شده است. یا مثلاً پدر شیرین مادرش را دوست دارد چون به اصطلاح به خودش می‌رسد، درصورتی که این زن از بهره‌ی هوشی پایینی برخورداراست (یادش می‌رود آبمیوه‌های تاریخ گذشته را دور بریزد یا از رنج دخترش بی خبر است و مشکل شیرین را آرمان می‌داند در صورتی که شوهرش از موضع بالاتری نگاه می‌کند و می‌گوید: نه مشکل بهرام است). با این حال، فیلم کمکی به افرادی که در طلاق عاطفی به سر می‌برند نمی کند و تنها نوعی هشدار به زنان است که اگر چنین و چنان نباشید، شاید با خیانت همسرتان مواجه شوید!
 
 
منبع:ایسنا یزد

بخش نظردهی بسته شده است..