درسهای سی و پنجمین جشنواره فجر برای یزدی ها

علی صالحی
جشنواره سی و پنجم فیلم فجر هم به پایان رسید اما اتفاقاتی در این دوره از جشنواره به وقوع پیوست که باید مورد واکاوی قرار گیرد و برای جامعه هنرمندان یزد درس آموز باشد:
۱.    حضور فیلم مادری در بخش مسابقه قطعا اتفاقی مهم و تحول آفرین برای سینما گران یزد بود. رقیه توکلی در حالی در این رقابت سخت، سربلند خارج شد که از  هیچ نفوذ و لابی در میان جریانات پرنفوذ سینما برخوردار نبود و به عنوان یک فیلم اولی پا به صحنه رقابت با کارگردانان تراز اول ایران گذارده بود . تردیدی نیست با نگاهی اجمالی به اتفاقات روی داده، حضور در بخش مسابقه برای فیلم مادری افتخاری مهم و ارزنده بود که جای تبریک دارد.
۲.    برخورد برخی از اهالی جامعه هنری یزد به مانند بسیاری از صحنه های دیگر، با کارگردانی که همواره در عرصه های کشوری به یزدی بودنش افتخار کرده و به وجه عالی نام یزد را در سینمای ایران مطرح نموده است، بد، کسل کننده و مایوس کننده بود. در حالی که تا پیش از اکران مادری، منتقد شناخته شده ای در عرصه سینمای یزد نمی شناختیم پس از مادری تازه دریافتیم یزد هم چقدر منتقد سینمایی دارد. نقدهای صورت گرفته بر فیلم مادری، غیر علمی، گاها مغرضانه و بعضا سختگیرانه بود. رقیه توکلی در این عرصه سخت تنها بود و جالب آن که نگاه بسیاری از منتقدان هنری در روزنامه های کشوری بسیار مهربانانه تر و امیدوار کننده تر بود. گاهی به جای آن که به عنوان یک یزدی به موفقیت های هم شهری خودمان افتخار کنیم و به احترام سازندگانش بایستیم و تکریم کنیم، دست به قلم می بریم و آنقدر جانانه می تازیم که قلممان، تبر می شود بر درخت تازه جوانه زده امید هنرمندانی که به سختی خود را به این جایگاه خطیر رسانده اند. به راستی مسئولیت یزدی ها در این موقعیت ها چیست؟ علم جامعه شناسی، این گونه واکنش های جامعه هنری یزد را چگونه و نشات گرفته از چه ریشه های اخلاقی ارزیابی خواهد کرد. بماند. مثبت می نگریم. به هر روی مادری تحولی دیگر در سینمای یزد هم بود و آن تولید منتقد سینمایی است که تا پیش از این کوچکترین نشانه ای از آن دیده نمی شد … امید است که تداوم یابد.
۳.    مادری در کنار همه خوبی ها و کاستی هایش، از نظر انتخاب لوکیشن های آرامش بخش و فلسفه گرایانه بافت زیبا و قدیم یزد در جایگاه بالاتری از سایر فیلم های جشنواره فجر قرار دارد به نحوی که روح مخاطب را از سرخوردگی فضای آپارتمان‌نشینی جاری در فیلم های امروز ایران رهانیده و او را به سمت آزادی خفته در بافتهای تاریخی سوق می دهد هرچند که واضح است مادری فیلم با خواستگاه توریست محورانه نیست. اما موضوع به همین جا ختم نمی شود. وطن گرایی تنها به انتخاب لهجه و معماری و … محدود نمی گردد، وطن گرایی در بهره گیری درست و استادانه از نیروهای انسانی هر منطقه در خلق آثار بزرگ است که بسیاری را برای ادامه کار هنری خویش امیدوار می سازد. از این منظر و سوای از قضاوت داوران جشنواره، سیمرغ وطن‌دوستی بر شانه های رقیه توکلی نشسته است چرا که با نگاهی به تیتراژ فیلم مادری، آشکار می شود بسیاری از دست اندرکاران یزدی حوزه سینما، نقشی را در تهیه فیلم مادری بر عهده گرفته اند و استفاده از افراد غیر بومی تنها به مواردی محدود شده است لذا شجاعت این کارگردان جوان در اتکا به جمعی از سینماگران یزدی، بهترین نماد وطن دوستی او محسوب می شود نه صرفا پرداختن به لوکیشن و لهجه بومی.  مادری به سینماگران یزدی امید داد و آنها را برای دستیابی به اتفاقات مهم امیدوار کرد.
۴.    صحبت آخر با رقیه توکلی. او باید بداند کار خطیر و بزرگی کرده است: رسیدن به بخش مسابقه جشنواره فجر در همه ادوارش، به عنوان یک زن کارگردان، آن هم از خانواده غیر سینمایی و در شرایط و احوال سینمای یزد و آن هم در قدم اول، کاری عجیب و برای هر سینماگر یزدی در حد معجزه است. بگذریم از این که خیلی ها یا نمی دانند یا خود را به ندانستن زده اند. او باید بداند به واسطه تلاشش و به دلیل شجاعتش شایسته عالی ترین تقدیرهاست و باید پر انرژی تر از قبل و استوار تر از سابق در این راه بایستد و گام بردارد چرا که هنوز جشنواره های بسیاری پیش روی اوست. این تنها گام اول بود که توکلی بسیار بلند تر از حد انتظار برداشت. … و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است.
تابناک

 

منابع استفاده شده:
تابناک

بخش نظردهی بسته شده است..