یادداشتی بر نمایش ماضی استمراری

نمایش ماضی استمراری به کارگردانی ونویسندگی هادی آخوندزاده این روزها در تالار هنر به روی صحنه می رود
نمایش روایت یک عشق قدیمی ونافرجام است که در یک دور تسلسل وتکرار ،  در باتلاق یک دام اجتماعی در حال دست وپا زدن است
مشکلی که بر خاسته از عدم فرهنگ سازی واستفاده غیر آگاهانه از فضای مجازی است دامی که این روزها دامن گیر بسیاری از خانواده ها وجوانان شده است
نمایش از دریچه ذهن حامی  مردی ازلت گزیده که در ناکامی عشقی از دست رفته می سوزد روایت می گردد، روایتی دراماتیک و روان شناسانه  که تحت الشعاع قرار گرفتن یک رابطه عاطفی در بازی وتوطئه ای گنگ ومبهم و تاثیراتش را به تصویر میکشد
او تمام سعی خود را برای نجات ارزشها وحفظ قداست عشق وباورهایش با نهایت احساس خود به کار می گیرد اما افسوس!که فریبندگی وهوس انگیزی پوشالی غالب بر جامعه وبه تناسب آن معشوق او، نافذتر وقدرتمند تر از صداقت وعشق پاک اوست
در نتیجه دربرزخی قرار می گیرد که یا ننگ وعقوبت پیمال کردن ارزشها دامان او را خواهد گرفت یا خود باید به اسقبال آن رفته دامان به ننگ آلوده کند ویا اینکه دل ودامانش را قبل از آلوده شدن به آتش بکشد!
انتخاب این موضوع در دورانی که یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی استفاده نادرست از فضای مجازی  وعواقب ناگوار آن است  بسیار هوشمندانه واز آنجا که بیان مواردی از این قبیل پیامد های خاصی دارد شجاعانه است فارغ از اینکه در مقام یک تئاتر چقدر موفق بوده است.
اگر به متن بر گردیم نویسنده سعی دارد با فلاش بک  مشکلات ناشی از استفاده ناصحیح از فضای مجازی وپیامد های آن در روند مناسبات اجتماعی  وخانواده را در قالب یک اثر دراماتیک گوشزد کند
اما برای دست یابی به این هدف دست به روایت اتفاقات وداستانهای زیاد و تو در تویی می زند که تکثر شاخ وبرگ داستانی وگره های کور  تا حدی باعث سر در گمی تماشاگر می شود متن به گونه ای است که گستردگی اتفاقات وصحنه ها خارج از مدیوم تئاتر است وبه یک فیلمنامه یا رمان نزدیکتر است
در اجرا ما در عین استفاده از یک فضای مشترک ونورهای عمومی وتخت در صحنه ،سعی در نمایش فضا ها واتفاقات مجزا را می بینیم که تنها ارتباط بین  آنها از طریق فضای مجازی  وبه صورت غیر مستقیم است! یعنی جمع ضدّین!! وتکرار زیاد آن وبه ناچار بازی منفعل  وکاملا رو به تماشاگر بازیگرها را باعث شده است که این تکرار واصراربا اصول متعارف نمایش صحنه ای یعنی وجود اَکت ،بر قراری دیالوگ وکنش و واکنش فاصله دارد واین امر تا حدی نمایش را خسته کننده میکند
اما در عین حال وجود تابلو های زیبا وپاره ای از دیالوگ ها که طعنه به شعر می زند وگاهی با ظرافت های شرقی بیان می شود از سختی وزمختی کار می کاهد همچنین با وجود تخت بودن متن ،نوع اجرا و ریتم کند که ازماهیت این نمایش است ضرب آهنگ درونی یا تمپو آن روان بوده وبطور کلی کار از ریتم نمی افتد وتماشاگر را تا پایان نمایش با خود همراه می کند
در طراحی صحنه ،نور،موسقی وتا حدی لباس نیز این نابسامانی نمایان است مخصوصا در طراحی نورکه نه تنها کمکی به روند نمایش نمیکند حتی به آن ضربه می زند طراحی صحنه در عین رعایت المانهای حجمی ورنگ  بر خلاف نفس نمایش که یک به هم ریختگی و آشفتگی ذهنی وموقعیتی را به همراه دارد،دارای نظم وتقارن هندسی نا مرتبط است!
شاید از میان طراحی های موجود روی صحنه طراحی لباس متناسب تر با نمایش است  ،خطوط متقاطع و رنگهای متضاد در رمز گشایی شخصیتها تا حدی مثمر ثمر است
علی هذا با در نظر گرفتن محدودیت هایی که گریبان کارگردان را گرفته وتوجه به تجربه اول هادی آخوند زاده در مقام یک نویسنده وکار گردان نمایش حداقل نمره قبولی را کسب کرده است
با این حال لزوم یک مشاور در کنار کار برای کارگردانان کار اول وکم تجربه ضروری ومهم می باشد
به هر حال توجه وسعی دربه تصویر کشیدن یک آسیب ودام اجتماعی فراگیر که شاید دغدغه درونی صاحب اثر و بسیاری از افراد جامعه ماست حتی اگر با نواقص وعدم ارائه یک راه کار یا درمان همراه باشد نشان از تعهد وتیز بینی یک هنرمند دارد که هادی آخوند زاده وگروه اجرایی تمام تلاش خود را در این راستا مبذول داشته اند
به امید موفقیت روز افزون وکار های بهتر وزیباتر از این گروه
محمد عزآبادی

بخش نظردهی بسته شده است..