تشکیل کمیته منتخب دو جناح برای معرفی کاندیدا
به گزارش یزدی نیوزیحیی آلاسحاق چند سالی است که از حزب موتلفه فاصله گرفته و دیگر عضو این تشکل قدیمی اصولگرا نیست. از سال ٩٢ که حزب موتلفه او را به عنوان کاندیدای حزبی انتخابات ریاستجمهوری برگزید تا زمانی که انصراف داد، البته اتفاقاتی چون عدم تمکین اصولگرایان به کار تیمی، این مرد اقتصادی را آزرده بود. این فعال سابقهدار حاضر نبود در شرایطی که تفرق بین اصولگرایان بیداد میکرد، پا به عرصه انتخابات بگذارد. با این حال امروز هم که سه سال و اندی از آن روزها میگذرد، آل اسحاق به «اعتماد» میگوید که دیگر عضو موتلفه نیست. این در حالی است که حزب موتلفه او را به عنوان یکی از ٨ کاندیداهای حزبی خود در انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرده است. به هر حال این فعال سیاسی ارزیابی متفاوتی از دیگر اصولگرایان در مورد سیاستورزی در سال ٩٦ دارد. او اصولگرایان را توصیه میکند که به جای رقابت با اصلاحطلبان و نیروهای معتدل دست همکاری به سمتشان دراز کنند. ایده انتخاباتی آلاسحاق این است که هیاتی یازدهنفره برای سکانداری قوه مجریه از همه افکار و نگاههای سیاسی کشور تشکیل شود و این هیات یازده نفره از میان خود فردی را به عنوان رییسجمهور برگزینند و نهایتا این تیم به عنوان رییسجمهور و معاونینش در معرض رای مردم در سال ٩٦ قرار بگیرند. این فعال سیاسی امروز عبور اصولگرایان از شرایط سخت را در تمکین به این ایده میداند. پیشنهادی که امروز آلاسحاق به جریانهای سیاسی کشور میدهد، هفته گذشته نیز به نوعی دیگر در فضای سیاسی ایران طرح شده بود. رییس دولت اصلاحات پیشتر پیشنهاد تشکیل یک کمیسیون مشترک از اصلاحطلبان و اصولگرایان را داده بود؛ کمیسیونی که وظیفهاش پیگیری موضوعات کلان کشور باشد. حالا یحیی آلاسحاق نیز به نوعی دیگر پیشنهاد همفکری جریانهای سیاسی کشور را مطرح میکند.
نام شما هم بین ٨ کاندیدای حزبی موتلفه دیده میشود. در انتخابات پیشین ریاستجمهوری به عنوان کاندیدای حزبی موتلفه معرفی شدید و کنارهگیری کردید. گویا از اصولگرایان دلخوری هم داشتید و حتی اعلام کردید که جزو هیچ دسته و حزبی هم نیستید. آیا شما همچنان در حزب موتلفه حضور دارید؟
پیشتر هم بیانیه دادم. بنده ضمن احترام به همه احزاب و عزیزان و به خصوص به حزب موتلفه بیش از ١٠ سالی هست که عضو هیچ حزب و گروهی نیستم.
در این مدت در هیچ یک از جلسات موتلفه شرکت نداشتید؟
من عضو نیستم. برای آنها احترام قایل هستم اما عضو هیچ حزبی نیستم. نه فقط موتلفه بلکه عضو هیچ حزبی نیستم.
با توجه به اینکه نام شما هم به عنوان کاندیدای حزبی موتلفه مطرح شده، آیا با شما پیش از اعلام آن صحبتی شده بود؟
آنها به من محبت دارند. من بیانیه دادم که افراد شایسته بحمدالله در کشور فراوان هستند و نیازی به حضور من نیست.
اساسا علاقهای به کاندیداتوری ندارید؟
علاقه ندارم.
چرا؟
به این خاطر که رییسجمهور شدن شرایط و اقتضائاتی داشته و ظرفیتهایی لازم دارد. افراد شایستهتر از من فراوان هستند که این مسوولیت را به عهده بگیرند. نیازی به حضور من نیست.
آیا به عملکرد انتخاباتی اصولگرایان انتقاد وارد میدانید که کنارهگیری کردهاید و مایل نیستید کاندیدای اصولگرایان باشید؟
من اصلا به جریانات کاری ندارم. فکر میکنم ظرفیت دیگرانی که مطرح هستند نسبت به من بیشتر است و صلاحیت بیشتری دارند. عقل هم حکم میکند که اگر صالحتری هست آدم نباید احساس تکلیف کند. از نظر شخصی فکر میکنم ریاستجمهوری ظرفیتی لازم دارد و در این راستا مناسبتر از من فراوان هستند.
شما سال ٩٢ مایل به کاندیداتوری بودید. از آن زمان تاکنون چه اتفاقی افتاده که چنین میگویید؟ چه اتفاقی شما را به این تصمیم رسانده است؟
آن زمان که بنده کاندیدا شدم، بنا بود یک کار تیمی شکل بگیرد. ١٠ نفر مطرح بودند و قرار بود به یک نفر که فرد صالحتری است، برسند. آن زمان من دیدم که آن ١٠ نفر از من مناسبتر هستند و ضمن اینکه وظیفهام را انجام دادم، اعلام مواضع کردم؛ فضای انتخاباتی را به سهم خودم آماده کردم و با توجه به اینکه افراد مناسبتری بودند، به حکم عقل انصراف دادم.
یعنی موفق نبودن کار تیمی در تصمیم شما و حرف امروز شما تاثیر دارد؟
بالاخره در جریان انتخابات آخرین لحظهها به تصمیم میرسند. پس از نظرسنجیها من به این نتیجه رسیدم که از انتخابات انصراف دهم. در شرایط امروز کشور به نظر من مناسبترین کار برای اصولگرایان کار تیمی است. اگر شخصیتهای تکی را بخواهیم مطرح کنیم، به مشکل برمیخوریم و احزاب مشکل بتوانند شخصیت کاریزمایی که بتواند یک نفره به همه اوضاع مسلط باشد، معرفی کنند. در شرایط کنونی چنین چیزی مشکل است. چه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان و چه افراد مستقل، یک شخصیت که بتوانند روی آن اتفاق نظر داشته باشند، ندارند. در شرایط کنونی مناسبترین کار این است که احزاب و گروههای دو جریان سیاسی کاری تیمی و جمعی را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سامان دهند. بهتر است که مجموعهای ١١ نفره متشکل از تمامی جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و معتدل که تواناییهای حرفهای کافی داشته باشند و نسبت به اصول انقلاب و اقتضائات جمهوری اسلامی پایبند باشند، به عنوان تیم مدیریتی قوه مجریه تعیین شوند و در معرض رای مردم قرار بگیرند. نهایتا این افراد از بین خودشان یک نفر را به عنوان هد (head) و راس گروه انتخاب و با هم کار کنند. درواقع رییسجمهور به اضافه معاونانش در ایام انتخابات معرفی شوند. یکی از مهمترین ویژگیهای این تیم ١١ نفره باید توانایی آنها در جلب اعتماد مردم باشد.
کابینهاش هم مشخص باشد؟
نه. کابینه را به این خاطر که با نظر مجلس باید انتخاب شود، بهتر است که این تصمیم بماند برای بعد از انتخاب مردم. لیکن چون انتخاب معاونین به دست رییسجمهور است، میتوان تیمی را انتخاب کرد. این ایده البته خام است و میتوان روی آن کار کرد. به جهت اینکه انتخاب یک شخصیت با کاریزمای لازم برای انتخاب شدن مشکل است، این ایده در شرایط کنونی مناسبتر است. بهتر است برای حفظ وحدت کشور در این برهه زمانی باید طرحی نو در انداخت. به جای اینکه یک نفر معرفی شود، یک تیم معرفی شود و این تیم هم ١٠ تا دوازده نفره باشد.
این افراد چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
هر فرد را طبق تخصصی که در هر حوزه لازم است باید انتخاب کرد؛ افرادی که معتمد مردم باشند. این تیم حتما باید از نظر حرفهای مسلط باشد. این افراد باید ظرفیت، تجربه، دانش و توان لازم را داشته باشند. چنین افرادی بحمدالله در کشور زیاد هستند. سپس این تعداد از بین خودشان یک نفر را انتخاب کنند و در انتخابات اعلام کنند که فلان تیم کاری با مدیریت فلان فرد در معرض رای مردم قرار میگیرد. حداقل سود این روش این است که مردم با چشم باز رده اول مدیریتی کشور را انتخاب میکنند. در این صورت مردم فقط به یک نفر رای نمیدهند. به آن فرد به اضافه ١٠ نفر از معاونینش رای میدهند. این روش هم اعتماد مردم، هم وحدت و هم توان کاری را بیشتر میکند و ظرفیت بیشتری را برای حضور افراد توانا ایجاد میکند. این ایده جدید است و حتما لازم است که افراد صاحب نظر بنشینند و برای تقویت این ایده جوانب را بررسی کنند. مثلا در امریکا رییسجمهور معاون اولش را اعلام میکند. به جای اینکه جریانات و افراد را در نظر بگیریم و دو قطبیسازی کنیم باید شرایطی را فراهم کنیم که نیروهای خدوم کشور با هم همکاری کنند و یک تیم معرفی شود. هر یک از افراد این تیم باید در یکی از حوزههای چندگانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تخصص، توانایی و ظرفیت داشته باشند. در عین حال از نظر پایههای انقلابی شرایط اولیه را داشته و معتقد به ارزشهای اسلام باشند.
شما به عنوان یک فعال اصولگرا چه توصیهای به همفکرانتان دارید؟ اصولگرایان به چه چیزی باید توجه کنند تا بتوانند موفق شوند؟ آیا با وحدت همه مشکلاتشان حل میشود؟ این ایده شما متضمن وحدت است آیا در این صورت اصولگرایان به مشکل دیگری برنمیخورند؟
در این انتخابات وسیعتر و فراتر از اصولگرایی و اصلاحطلبی فکر کنیم و کشور را دو قطبی نکنیم. واقعا به عنوان یک نیاز کشور در شرایط کنونی باید به این ایده فکر کرد. ایران امروز به همکاری و تعامل جناحها برای عبور از مشکلات نیاز دارد. به هر حال در حال حاضر مردم مشکلات اقتصادی فراوانی دارند. مشکلات معیشتی مردم، رکود، بیکاری، فساد، مشکل کم آبی و مشکلات محیط زیستی، مشکلات صندوق بازنشستگی از جمله مواردی است که همه از آن آگاه هستند و اقدامی فوری را میطلبد و آقای روحانی هم از این مشکلات آگاه است. شرایط منطقه و جهان ایجاب میکند که کشور را دو قطبی نکنیم. در واقع در برهه کنونی شرایط کشور به هیچ عنوان عادی نیست. مصالح و منافع ملی امروز از هر چیز دیگری بیشتر اهمیت دارد و جناحهای کشور باید با هم دست همکاری بدهند چرا که این مساله نظام است. باید با درایت و روشن بینی ملت و بزرگان کشور در شرایط بحرانی کنونی با وجود اختلاف سلیقههای احتمالی همه باید مرزبندیها را کنار بگذاریم و به انقلاب اسلامی ایران فکر کنیم. به جای اینکه خط کشی کنیم واقعیت ایجاب میکند که از همه پتانسیل و ظرفیت موجود کشور برای اداره شرایط استفاده کنیم. باید مخلصانه و بدون سیاسیکاری اصلاحطلبان و اصولگرایان با هم همکاری کنند. باید تیمی مجتمع از همه پتانسیلهای جریانهای سیاسی بسازیم و این تیم نیز از بین خودشان یک نفر را به عنوان لیدر یا هد (head) تعیین کنند و همه ملت هم کمک کنند تا این تیم بر سر کار بیاید. تیمی که اهل انقلاب بودنش هم محرز باشد. اگر دوستان ما در عرصه سیاستگذاری انتخابات در دو جریان سیاسی به این روش تمکین کنند، پیشرفت کشور را تضمین میکند.
شما معتقدید که اصولگرایان باید با آقای روحانی همکاری کنند؟
اگر چنین تیمی تشکیل شد و این افراد راس خود را آقای روحانی انتخاب کردند، آقای روحانی هم کمک میکند. حرف من بیشتر این است که تیمی مشخص شود و مبنا را مصالح عمومی در نظر بگیرند. قاعدتا آقای روحانی هم نباید مخالف این شیوه باشد. عقل اقتضا میکند که جریانهای سیاسی حول مشترکات دور هم جمع شوند و منافع کشور را در نظر بگیرند. اگر به آقای روحانی به عنوان راس تیم رسیدند، خوب است و اگر به غیر از آقای روحانی هم رسیدند، باز هم خوب است. اصل حرف من این است که آنچه الان به نفع کشور است انسجام داخلی است. ما در شرایط بحرانی کنونی فرصت انشقاق بین جریانهای سیاسی را نداریم. مشکلات داخلی و به خصوص مشکلات خارجی و بینالمللی ایجاب نمیکند که انشقاق بین نیروهای سیاسی کشور وجود داشته باشد. هرکسی هم روی کار بیاید باید در این محیط بحرانی مشکلات را حل کند. اگر توان و پتانسیل کشور تجمیع نشود در حل بحرانهای کشور با مشکل مواجه خواهیم شد. به جای اینکه وقت و انرژی خود را روی انتخاب فرد بگذاریم، خوب است که این فرصت را برای انتخاب یک تیم استفاده کنیم. در انتخاب این تیم باید منافع عمومی کشور را در نظر بگیریم. به عنوان یک واقعیت و نیاز امروز کشور میگویم و روشنبینی و بصیرت ملت ما به گونهای است که اقتضائات را میفهمد. حتی برخی مواقع شاهد بودهایم که ملت اختلافات را کنار میگذارد و برای مسائل عمومی رای میدهد. یک ضربالمثل عامیانه داریم که میگوید گلایهات به سرم عروسی پسرم. امروز راهی به جز وحدت عملی و تیمی نگاه کردن به مدیریت کشور نداریم. با بیان این ایده نمیخواهم شعار دهم.
جامعه روحانیت برای تحقق این ایده چه نقشی در انسجام اصولگرایان میتواند بازی کند؟
جامعه روحانیت مورد احترام تشکلهای اصولگرا و مردم است. نگاه به انتخابات نباید به سمت قطبیسازی برود. اگر دو جریان سیاسی به دنبال این باشند که انتخابات دو قطبی شود، تمام کشور ضرر میکند. مقام معظم رهبری هم در توصیه به عدم ورود احمدینژاد به انتخابات بر همین موضوع تاکید کردند. مسائل و مشکلات کشور مربوط به شخص و گروه و حزب خاصی نیست و همه کشورباید برای رفع آن مشکلات تلاش کنند. اینها مسائل یک انقلاب و تاریخ است. با بررسی سابقه ملت ایران میتوان دریافت که در شرایط غیرعادی و بحرانی همه مسائل ابتدایی را کنار میگذارد و الان وقت همین کار است. امروز نباید به این مساله پرداخت که اصلاحطلبان یا اصولگرایان چه مشکلاتی ایجاد کردند و چه دستاوردهایی داشتند. الان وقت آن است که هر دو جریان سیاسی کشور مصالح ملت را با تیمی از دو جریان سیاسی حل کنند. چنین تیمی را هم دو جریان سیاسی حمایت میکند و هم برای کمک به این تیم میکوشد و هم کسی پیش پای این تیم مانع تراشی نمیکند. من به شما قول میدهم نه تنها دو جریان سیاسی کشور بلکه آقای روحانی نیز از این تیم حمایت میکند؛ مردم و بزرگان نظام از این تیم حمایت میکنند چون همه درک میکنند که آینده و سرنوشت کشور به یک کار جمعی و متحد نیاز دارد.
این مساله که برخی احزاب اصولگرا اعلام کردهاند که کاندیدای حزبی معرفی میکنند کار درستی است؟
این اقدامات اولیه به هر حال مطرح است و همه احزاب علاقهمند هستند در عرصه سیاسی کشور و به خصوص انتخابات فعال باشند. این به خودی خود بد نیست چرا که همه کشور باید نسبت به مسائل کشور حساسیت نشان دهند. چهار سال از سرنوشت کشور در انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ تعیین میشود. لیکن جهتگیری گروههای سیاسی اگر به سمت وحدت باشد، همه افکار و عقاید را جمعبندی میکند؛ نهایتا هم همه گروههای سیاسی در تعیین قدرت یکسان میشوند.
شما به عنوان یک چهره سیاسی کارنامهدار در جریان اصولگرایی فکر میکنید چرا در چند انتخابات گذشته مردم اقبالی به اصولگرایان نداشتند؟
من میگویم مساله انتخابات را دو قطبی نکنید. شما این سوال را مطرح میکنید و میخواهید زاویه دهید. من اصلا وارد این بحث نمیخواهم بشوم.
آیا حل این موضوع و آسیبشناسی در این مورد لازمه حضور قدرتمند اصولگرایان در انتخابات آتی نیست؟ برای عملی شدن ایده شما اصولگرایان آیا نباید آسیبشناسی کنند که چرا پایگاه اجتماعیشان در چند دوره اخیر انتخابات کاهش داشته است؟
من مایل نیستم در مورد مسائلی که فضا را دوقطبی میکند، صحبت کنم. معتقدم اصلا فضا الان مناسب دوقطبی شدن نیست.
شانس آقای روحانی را در انتخابات آتی چقدر میدانید؟
اگر آقای روحانی بتواند وحدتی را بین دو جریان سیاسی ایجاد کند، شانس خوبی برای پیروزی دارد. اگر آقای روحانی یا هر کس دیگری به سمت دوقطبیسازی فضا برود، نتیجهای نمیبیند. حتی اگر در چنین شرایطی رای بیاورد، در ادامه کار به مشکل برمیخورد. به نفع آقای روحانی است که برای تشکیل تیمی خبره از دو جناح سیاسی کشور دعوت کند و جلسهای با مدیران اصلاحطلب و اصولگرا داشته باشد.
به نظر شما افرادی که در ادوار گذشته انتخاباتی شرکت کرده بودند و شکست خوردند، آیا در تیم مورد نظر شما برای ریاستجمهوری باید جایی داشته باشند؟
آن مساله تمام شد و الان باید با توجه به اقتضائات و الزامات و شرایط جدید عمل کنیم و افراد به روزتری را معرفی کنیم. باید امروزی فکر کرد؛ ماندن در گذشته هیچ سودی ندارد. پس باید افراد را با بررسی نارساییها و اقتضائات کنونی انتخاب کرد.
نظرتان در مورد توصیه رهبری به عدم حضور آقای احمدینژاد در انتخابات چیست؟
رهبری از دو قطبی شدن انتخابات نگران بودند. کشور را نباید دو قطبی کرد و احمدینژاد اگر میآمد احتمال دو قطبی شدن کشور زیاد بود. در شرایط کنونی عرض من همین است که نه تنها احمدینژاد که منع شد بلکه دیگران هم باید از دو قطبی کردن کشور بپرهیزند و منع شوند. اگر ملاک این بود که کشور دو قطبی نشود هر فرد دیگری بخواهد این کار را بکند به مصلحت کشور نیست.
بخش نظردهی بسته شده است..