آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

 

آرش قدیریان

کم نشنیده‌ایم از اخلاق‌مداری، تعهد و بزرگ‌منشی پزشکانی که در برخورد با شرایط مختلف و بیماران گوناگون، تحسین همگان را برانگیخته‌اند. گاه از بیمار تنگ‌دستی مبلغی دریافت نکرده‌اند، گاه با حضور در مناطق محروم با هدف کمک به هم‌نوع خود، در این مسیر قدم برداشته‌اند و گاه با موقعیت شناسی تنها وظیفه‌ی خود را به درستی انجام داده‌اند؛ نه اندکی کمتر و نه ذره‌ای بیشتر. کم هم نشنیده‌ایم از بی‌مهری‌ها و بداخلاقی‌هایی که بعضا در بخش‌های درمانی اتفاق افتاده‌ است. از رها کردن بیماران بستری در بیمارستان در حاشیه‌ی شهر گرفته تا کشیدن بخیه‌ی یک کودک که همه به علت کمبود منابع مالی برای تامین هزینه‌ی درمان حادث شده‌اند. این دست اتفاقات تلخ، از قضا، بیشتر در یادها می‌ماند و اعتبار یک سیستم را بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد. اخلاق در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی همواره مورد توجه بوده‌ و در راستای آن گام‌های زیادی برداشته شده است. شکل گرفتن کانون‌هایی تحت عنوان اخلاق حرفه‌ای از نمونه‌ی این گام‌ها بوده است.

حل شدن ریشه‌ای مشکلات همواره دغدغه‌ی مدیران در سازمان‌های مختلف بوده است. همه‌ی مسئولان در تمامی سطوح به دنبال اقدامات اساسی برای بهبود شرایط هستند. در مورد موضوع اخلاق حرفه‌ای در جامعه‌ی پزشکی نیز راه حل های بنیادین کارسازتر به نظر می‌آیند؛ به خصوص در حوزه‌ی آموزش پزشکی. تلاش‌های بسیاری در آشنا نمودن دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی با جنبه‌های مختلف اخلاق صورت پذیرفته است اما در مورد این تلاش‌ها باید به نکاتی اشاره نمود:

نخست آن که اقداماتی تاثیرگذاری عمیق‌تری دارند که برآمده از حرکت‌های دانشجویی و حاصل حرکت و زحمت خود دانشجو باشند. بنابراین فعالیت کانون‌های فرهنگی دانشگاه‌ها غنیمتی است که باید آن را قدر دانست.

نکته دیگر نحوه‌ی این دست از اقدامات است. حرکت‌های دانشجویی به چه شکل اثرگذار ترند و این اثرگذاری به چه میزان پایداری خواهد داشت؟ بدون شک زمانی که دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی در حرکت‌هایی جمعی، به یاری هم‌نوعان حاشیه نشین خود می‌شتابند، دردهای محرومان را با گوشت و پوست خود درک می‌کنند و رنج‌های آنان را از نزدیک می‌بینند و در صدد رفع آن‌ها برمی‌آیند، بعید است در آینده پزشکان و پرستارانی باشند که دردهای متعالی نداشته باشند. وقتی گروهی از دانشجویان برای جمع‌آوری کمک مالی برای بیماران خاص کمر همت را می‌بندند و خیل عظیمی از درمان‌گران آینده را متوجه و همراه حرکت خویش می‌سازند، چیزی جز تربیت نیروهایی متعهد انتظار نمی‌رود. آن‌گاه که بازدیدی از مراکز خیریه‌ی توانبخشی، بهزیستی و سالمندان انجام می‌شود، دانشجو دردها را می‌فهمد و به خود اجازه نمی‌دهد هیچ گاه از کنار دردمندی به آسانی عبور کند. تمامی اقداماتی که ذکر گردید همه از برنامه‌ها و حوزه‌ی اختیارات کانون‌های خیریه در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است. کانون‌هایی که چون گوهری در دانشگاه‌های علوم پزشکی فعالیت می‌کنند و اگر چه شاید تاثیرگذاری تلاش‌هایشان ملموس نباشد، یقینا عمیق‌تر و طولانی مدت تر است.

ضمن اشاره به این موضوع که نهادهای دانشجویی در دانشگاه‌ها عمدتا به دو گروه، یعنی کانون‌های فرهنگی و نیز تشکل‌های سیاسی تقسیم می‌شوند؛ باید دانست که با وجود کم توجهی‌ها به کانون‌های خیریه، اقبال دانشجویان نسبت این کانون‌ها بیشتر از سایر کانون‌ها و حتی تشکل‌هاست. همواره کانون‌های خیریه از جمله پرجمعیت‌ترین کانون‌های دانشگاه‌های علوم ‌پزشکی بوده‌اند و این خود فرصتی است که باید از آن به نحو احسن در مسیر تعالی اخلاق در درمان‌گران آینده بهره برد. این طور به نظر می‌رسد که کانون‌های خیریه به مثابه آبی است که در کوزه‌ی وزارت بهداشت است و ما تشنه لبان می‌گردیم.یزد فردا

 

بخش نظردهی بسته شده است..