روحانی باید پاسخگوی چه چیزی باشد؟
به گزارش یزدی نیوزگذر از مسیر رئیسجمهور شدن در ایران شاید سخت باشد اما در تلاطم های سیاسی و اجتماعی ایران، رئیسجمهور ماندن بسیار سختتر است.
متین مسلم با این مقدمه در «آفتاب یزد» ادامه داد: پاسخگویی به مطالبات رایدهندگان و نیزجلب نظر بخش مردد جامعه که محافظهکارانه به انتظار عملکرد رئیس جمهور مینشینند (که البته ایرادی هم ندارد) اتفاقا بخش ساده، بیدردسر و راحت ماجرا برای روسای جمهور است. آنچه اما رئیسجمهور ماندن برای روحانی را طاقتفرسا میکند، کنترل و دفع فشار مخالفان و شدت ضرباتی است که از هر سو متوجه او میشود. با این تفاوت نامتعادل که در زمان دفع فشار، حسن روحانی متهم به عدم تحمل مخالفانش میشود!
قرار گرفتن مقابل چنین شرایط نابرابر و قضاوتهای نامتعادل، روحانی را به یک شاخص بیمانند در میان روسای جمهور ایران تبدیل کرده است. اکبر هاشمی رفسنجانی سیاستمدار واقعبین، بسیار قدرتمند و پرنفوذ ایران که اینک بیش از پیش حمایت از حسن روحانی را وظیفه خود اعلام کرده میگوید: «مزاحمتها برای دولت روحانی پس از انقلاب ایران کاملا بیسابقه است. میخواهند کاری کنند که مردم از انتخاب عاقلانهشان پشیمان شوند.»
اینکه چرا علیرغم گذشت حدود سه سال و نیم از آغاز کار دولت روحانی، آقای رفسنجانی کماکان نوک تیز انتقادات و حملات خود را متوجه دولت و عوامل احمدینژاد میکند. به باور آگاهان امور داخلی ایران، صرفا به دلیل کارشکنیهای کنونی آنها نیست. آنچه برای هاشمی رفسنجانی ظاهرا اهمیت استراتژیک پیدا کرده، زنده نگهداشتن شرایط و فضایی است که دولت قبلی ایران برای مردم و کشور ایجاد کرد و میراثی ویرانگر از تخریب، نابسامانی، فساد، گسستهای اجتماعی و روانی و … بر جای گذاشت.
در متد فکری و سیاسی زیرکانه اکبر هاشمی رفسنجانی، هشت سال دولت خودپندار!! نباید اجازه داد پدیده احمدینژاد به عنوان یک موضوع تاریخی صرف و گذرا مورد بررسی قرار گیرد و تلاشهای هواداران و شخص او به ثمر بنشیند که میگویند «هر چه بود گذشت! روحانی کار خود را انجام دهد. به گذشته چکار دارد!!» به بار نشستن چنین ثمری(ناشی از فراموشی توده ها) بی شک به مخاطره تکرار اگر نه خود احمدی نژاد که کپی درجه دومی مانند او منجر خواهد شد.
رصد سیستماتیک گروه ها و نخبگان سیاسی ایران، در آن بخش که به جریانات منتهی به پدیده احمدی نژاد به مثابه یک فرهنگ مربوط می شود به خوبی نشان می دهد آنها تلاش می کنند دوران ۸ ساله پیش از حسن روحانی، فراموش و صرفا یک پدیده زودگذر تاریخی توصیف و تفسیر شود که جدای از نتایج آن، قابل بازنگری، باز سازی، جبران و احیا است.چرایی سیاست هوشمندانه هاشمی رفسنجانی برای افشای چنین خطی، قابل درک بوده وچندان مشکل نیست. آنگاه که مشاهده میکنیم رئیس جمهور روحانی اولا، زیر فشار های سهمگینی قرار گرفته که می تواند قوای او را تحلیل ببرد. ثانیا، ناخواسته و بالاجبار او مجبور است با میراث دولت قبل کنار آمده و دامنه ژلهای تخریبی آن را مدیریت و کنترل کند. ثالثا، روحانی به تنهاترین شخص در دولت برای دفاع از عملکرد و دستاوردهایش تبدیل شده.البته تا آنجا که به رئیس جمهور مربوط می شود، اوخود به اندازه کافی در تقویت موقعیت مخالفان بی رحمش مقصر است و نمیتواند با سکوت از زیر بار مسئولیتهای قانونی و پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کند. اگر به حسن روحانی ایرادی وارد میشود «که شدیدا هم وارد است» بیشتر به دلیل کمفروشی و … .
حراج بی قیمت دستاوردهایی است که حصول آنها برای یک دولت مستقر در طول حیات قانونی اش کافی بود. از توافق هستهای با قدرتهای جهانی گرفته تا بازگرداندن ایران به جامعه بینالمللی، رفع تدریجی تحریمها، کسب اعتماد بین المللی برای کشور، کنترل تورم به زیر ۹ درصد، آرامش و ثبات روانی جامعه یا تثبیت و کنترل نوسانات مالی و اقتصادی بازار متناسب با شرایط ویران شده به ارث رسیده.بله میتوان به روحانی و دولت او سخت انتقاد کرد و از آنها خواست در حوزههای مرتبط با شاخصهای اقتصاد عمومیفعالتر برخورد کنند. اما متقابلا از دولت و شخص رئیسجمهور چندان انتظار نمیرود که با سکوت یا عدم موفقیت در شاخصی مدیریتی آنهم در سطح کلان کشور (مانند رکود)، اولا دستاوردهای بزرگتر را حراج کرده و ارزان بفروشند. ثانیا میدان را به حریف واگذار کند. نتیجه یک چنین روحیهای اکنون منجر به آن شده که اتفاقی بسیار ساده و دسته چندمیمانند تعویض یک یا دو وزیر کابینه به یک موج سیاسی در دو سوی مخالفان و موافقان تبدیل شده است.
رئیس جمهور که مطابق قانون اساسی ایران و حوزه اختیارات قانونی خود، بنا به هر دلیل حق دارد اعضای کابینه یا هیئت وزیران را تعویض و جابجا کند (آن هم پس از ۳ سال و نیم) اکنون باید پاسخگوی چرایی استفاده از حقوق قانونی خود باشد. ترمیم، چابکی و کارآمد کردن کابینه حتی اگر شرایط انتخابات سال آینده مطرخ نبود، اقدامیبسیار عاقلانه و زیرکانه تلقی میشود که باید از آن استقبال کرد. این درحالی است که در سلبی ترین حالت سیاسی، همواره و طلبکارانه از سوی مخالفان مورد انتقاد بود چرا کابینهاش را ترمیم نمیکند؟ و اکنون باید جواب پس بدهد چرا این کار را میکند!. مخالفان او اما به افکار عمومیتوضیح نمیدهند چرا در مقابل (اگر اشتباه نکنم) برکناری ۱۳ وزیر و ۳ استیضاح وزرای احمدینژاد و ماجراجوییهای وی آن زمان سکوت کردند؟! تقریبا هر ۲ سال یک وزیر، به جز برکناری، تعویض و استعفای معاونان وزرا. خدای من! این نحوه برخورد آپارتاید سیاسی بسیار شگفتانگیز و متحیر کننده است.
بخش نظردهی بسته شده است..