چرا مردم یزد عزاداریهای منسجم و دستجمعی دارند؟
چند روز از تاسوعا و عاشورای حسینی میگذرد و بازار دستبهدستشدن تصاویر عزاداریها در شبکههای اجتماعی هنوز داغ است؛ تصاویری که پررنگترین آنها به آیینهای عزاداری در شهرهای مختلف مربوط میشود.
به گزارش یزدی نیوزوقایع اتفاقیه نوشت: چند روز از تاسوعا و عاشورای حسینی میگذرد و بازار دستبهدستشدن تصاویر عزاداریها در شبکههای اجتماعی هنوز داغ است؛ تصاویری که پررنگترین آنها به آیینهای عزاداری در شهرهای مختلف مربوط میشود.
شاید برای بسیاری از مردم این تصاویر، آینهای از شعائر فرهنگی و مذهبی باشند اما برای عده زیادی از کارشناسان فرهنگی و جامعهشناسان، اطلاعاتی که از نحوه بزرگداشت آیینهای فرهنگی و مذهبی بهدست میآید و هر سال جامعهشناسان و مردمشناسان زیادی روی ابعاد مختلف برگزاری آیینهای مذهبی مطالعه میکنند یکی از این ابعاد هویت شهری افراد در نوع عزاداری و بزرگداشت آیین حسینی است.
بسیاری از تصاویری که در روزهای گذشته در رسانهها و شبکههای اجتماعی دیدهایم همراه با توضیحی درباره شهر محل برگزاری مراسم بودهاند مانند تصاویر مربوط به عزاداریها در یزد، زنجان، لرستان و… اما آنچه دراینمیان میتواند توجه برخی از جامعهشناسان و رسانهها را به خود جلب کند و البته موضوع جدیدی هم نیست، جای خالی کلانشهرها در چنین تصاویری است. از قضا حتی اگر در کلانشهرها هم اجتماعاتی با هویت شهری ببینیم مربوط به مهاجرانی است که هنوز خودشان را از اهالی شهر مبدأ میدانند و به همان روش عزاداری میکنند، مانند «عزاداری هیأت خوزستانیهای تهران».
به نظر میرسد این جای خالی دلایل زیادی داشته باشد و جای خالیهای زیادی هم بهوجود بیاورد، چراکه یکی از فاکتورهای مهم در تقویت انسجام شهری در واقع همان همگرایی و همنوایی اجتماعی است که خود را در برگزاری چنین مراسمی نشان می دهد؛ به عبارتی این یک انسجام محسوب میشود و فاکتور بسیاری مهمی است.
مرحوم محمود روحالامینی، پدر علم مردمشناسی در ایران، حرفهای جالبی درهمینباره زده است؛ او در یکی از سخنرانیهایش دراین باره گفته است: «شهر مسئلهای است که به خودیِ خود یکی از ابعاد هویت افراد را تشکیل میدهد و هر چقدر این هویت بدون تقویت تعصبها در افراد پررنگ شود از چندین منظر مفید خواهد بود برای مثال، مردمی که به شهرشان عشق میورزند درباره مسائلی مانند ظاهر شهر، محیط زیست آن و… حساستر خواهند بود، بنابراین مهم است که مردم به شهر و محل زندگیشان احساس خوبی داشته باشند و یکی از راههای رسیدن به چنین احساسی، ارتباطات انسانی در شهر و حضور در مناسبتها در کنار سایر اهالی شهر است؛ برنامههایی که تدارکدهندگان آن هم خود مردم شهر باشند و درباره مجامع مذهبی، بزرگداشتها و اجرای آیینهای مذهبی میتواند چنین نقشی را بهخوبی ایفا کند.»
ازسویدیگر تجمعاتی که با هویت خاص شهری یا قومی برگزار میشوند مشتمل بر آداب و رسومی خاص هستند؛ آدابی که هر روز در حال کمرنگترشدن در نحوه عزاداری اهالی کلانشهرهایی مانند تهران هستند و این خود، یک آسیب محسوب میشود.
تقی آزادارمکی، جامعهشناس، در یادداشتی به همین موضوع اشاره کرده و نوشته است: «در ایران بیش از اینکه خود عزاداری مهم باشد، مراسم آن اهمیت داشته است و به عبارتی، وجه آداب و آیین آن اهمیت دارد. جامعهای که اهل آداب نیست، جامعه نیست. جامعهای که در آن مراسم و سنن جاری نیست، بیمحتوا، سخت و شکننده است و بههمیندلیل شما نمیتوانید جامعهای را پیدا کنید که در آن آداب نباشد و مراسم وجود نداشته باشد. وقتی آدمها با هم جمع میشوند زمان غذا، ازدواج، دعوا، مرگ، شهادت و مراسم دینی که متأسفانه جامعه ایرانی آرامآرام میآموزد غذا را بیآداب و بدون رسم و رسوم مصرف کند، همچنین ازدواج بیرسم و رسوم یا بد رسمی ولی آن چیزی که جامعه ایران نمیتواند از آن گذر کند، مرگومیر است چون واقعا یک انسان از دست میرود و حتی اگر معمولی هم باشد، باز برای عدهای عزیز است. هیچ جامعهای را نمیتوانید تصور کنید که بدون آداب و رسم و رسوم و سوگواری در ازدستدادن عزیزی زندگی کند. در مراسم عزاداری، بیشتر دوستیها ظهور میکند تا دشمنیها اما در عروسیها دشمنیها ظهور میکند. اگر با این منطق به ماجرای عاشورا که یک ساحت دینی و اندیشهای و آمال و آرزوی جامعه ایرانی است، نگاه کنیم عزیزی به نام امامحسین(ع) و مجموعهای از آدمهای دیگری که از یاران ایشان هستند، شهید میشوند.
امامحسین(ع) و شهادت ایشان در آموزههای دینی به دلایل متعددی در مقابل ائمه دیگر مرکزیت بیشتری دارد، بنابراین آیین حداقل در ایران، براساس منطق اول و دومی که گفته شد، میتواند بسیار فراگیر، مهم، اساسی و تاریخی باشد؛ بههمیندلیل آنچه برای جامعه ایرانی از بدو تشیع تا به امروز ماندگار بوده، مراسم عاشوراست.»
فقدان زیرساخت
اینکه چرا کمتر شاهد اجتماعات واحد با هویت شهری در کلانشهرها هستیم و پیروی آن آداب و رسوم خاص هم به سمت کمرنگشدن میروند، سؤالی است که باید از جامعهشناسان و مردمشناسان پرسید. حسین حسینی، مردمشناس، در اینباره میگوید: «در کلانشهرها با چند مسئله روبهرو هستیم؛ اولی جمعیت زیاد است. جمعیت شهرهایی مانند لرستان یا زنجان به اندازه چند منطقه تهران است و همین موضوع جمعشدن همه مردم در یک محل خاص را سخت میکند.
ازسویدیگر، مسئله وسعت را داریم یعنی همین که مردم در کلانشهرها بتوانند خودشان را در ساعتی مشخص به محلی مشخص برسانند و بعد از اتمام مراسم (که درباره عزاداریهای ایام محرم اغلب تا نیمههای شب ادامه دارد) باید به محل زندگیشان برگردند.
این در کلانشهرها کار بسیار سختی است؛ بنابراین خیلیها ترجیح میدهند در جایی نزدیکتر به خانهشان عزاداری کنند. به همین دلیل، ما مشابه تجمعات عظیم و یکپارچه در شهرهای کوچکتر را به شکل تجمعات محلی در تهران میبینیم اما به نظر من از منظر جامعهشناختی اینها نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند یعنی محلات هویتی به قدرت هویت شهری ندارند.»
حلقه مفقوده تعلقخاطر
با وجود اینکه حسینی از نبود زیرساختها حرف میزند و آن را دلیلی برای شکلنگرفتن تجمعات عزاداری با هویت شهری در کلانشهرها میداند اما میبینیم که در ایام عزاداری بسیاری از اهالی شهرهای مختلف که در همین کلانشهرها حاضر هستند، مسافت زیادی را طی میکنند که در عزاداری مربوط به شهر خودشان شرکت کنند و از محلههای دور و نزدیک خودشان را به این مراسم میرسانند.
حسینی در اینباره میگوید: «مهاجرت یکی از مسائلی است که فرهنگ شهرها را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. مثلا در دوران جنگ وقتی بسیاری از اهالی خوزستان مهاجرت کردند، فاکتورهای فرهنگیشان را به شهر مقصد بردند و حالا این شاخصههای فرهنگی تا حد زیادی جزئی از فرهنگ آن شهر شدهاست. این اتفاق در ابعاد کنترلشده خیلی هم خوبی است اما وقتی مهاجرت به شهری آنقدر زیاد باشد که دیگر اثری از بومیها باقی نماند و اکثریت جمعیت شهر را مهاجران شهرهای دیگر تشکیل بدهند، ماجرا تا حد زیادی فرق میکند و انسجام اجتماعی دستخوش تغییر میشود. در چنین شرایطی حتی اگر یک عامل انسجامبخش بالاتر وجود نداشته باشد، ممکن است این فرهنگ موزائیکی خسارتها و اصطکاکهای زیادی هم به وجود بیاورد اما درباره کلانشهرهای ما از آنجایی که یک نیروی برتر که همان مذهب و ملیت است، وجود دارد باعث میشود که این اصطکاکها به مرحله بحران نرسند اما بههرحال مانع از دسترسی به منافع حاصل از انسجام هویت شهری میشوند. میتوان گفت که هنوز در کلانشهرها زمینهای برای تعلقخاطر مهاجران وجود ندارد.»
بخش نظردهی بسته شده است..