امام جمعه موقت یزد:

هرجا وحدت آسیب دید، چهره‌های مصلح باید میانجی‌‌گری کنند/ اجبار در مشی امامت نیست

سومین نشست از سلسله‌ نشست‌های «عاشورا؛ نگاهی دیگر» با سخنرانی حجت‌الاسلام محمدحسن معز‌الدینی، امام جمعه موقت یزد با عنوان «عاشورا و اصلاح امت» برگزار شد.

به گزارش یزدی نیوزدر این نشست که با همکاری انجمن اندیشه و قلم و بنیاد اندیشه و احسان توحید در مسجد امیر‌المؤمنین در غرب تهران برگزار شد، حجت‌الاسلام معز‌الدینی در سخنانی با بیان اینکه «تفاوت‌های افراد در مواجهه با رویدادها و حوادث، حیات اجتماعی افراد را شکل می‌دهند»، گفت: مواجهه با پدیده عاشورا هم از سوی افراد مختلف، متفاوت است؛ عده‌ای نسبت به مراسم عزاداری حسینی بی‌تفاوت‌اند، عده‌ای اهمیت می‌دهند و عده‌ای سعی بر آن دارند خود را به این حادثه نزدیک کنند و از کربلا به عنوان کانون جوشان فضائل اخلاقی و معارف بلند دینی بهره ببرند و از کانون کربلا آنچه را در حیات انسانی و مدار آدمیت دخیل است، استخراج کنند.

امام جمعه موقت یزد با اشاره به اینکه «افرادی که با رویکرد اخیر به سراغ واقعه کربلا یا عاشورا می‌آیند، از فواید بسیاری بهره می‌برند»، اظهار کرد: در بدن افراد گروهی از اعضا نقش رئیسی را دارند که اگر آسیب ببینند حیات بشری آسیب دیده است، بنابراین هر چه به آن‌ها توجه شود، قابل قبول است و آدمی متضرر نمی‌شود. جامعه بشری نیز حکم فرد را دارد، بعضی خصلت‌ها وجود دارد که حکم رئیس را دارند و اگر این صفات در جامعه گم شود، مرگ آن جامعه حتمی است. صفاتی مثل صداقت، شجاعت، امانت، غیرت، تقوا و ایمان از این قبیل‌اند.

استاد حوزه علمیه یزد ادامه داد: همانطور که موجودات هستی نیازمند اصلاح‌اند، آدمی به عنوان اشرف مخلوقات نیاز مهمتری به آن دارد. بنابراین، وجود افراد مصلح در سراسر تاریخ جوامع ضروری است و نخستین مصلح هم خداوند است. ارسال پیامبران مصلح نیز با همین هدف بوده است چراکه بشر آسیب‌پذیر است و اصلاح ضروری است.

اصلاح مد نظر قرآن، وحدت است

معزالدینی با اشاره به اینکه «اصلاح بشر در ذیل آزادی او در بروز رفتار درست یا نادرست تعریف می‌شود»، افزود: در قرآن کریم، مکررا به اصلاح اجتماعی اشاره شده است؛ در بهترین شب‌های سال پس از شب قدر، در شب‌های دهه ذی‌الحجه گفته‌اند خوب است مردم نمازی را بخوانند و به آیاتی تمسک جویند که بیت‌الغزل آن واژه «اَصلِح» است و مقصود آن اصلاح اجتماعی است؛ یعنی اگر من به میقات می‌روم تو باید شیوه اصلاح‌گری پیش گیری و بزرگترین قدم برای اصلاح آن است که دل‌ها را به یکدیگر نزدیک کنیم.

وی افزود: زمانی که موسی از میقات بازگشت و آشوب جامعه را دید به برادرش گفت این چه اوضاعی است؟ و در پاسخ به او گفت می‌ترسیدم کاری کنم و افتراق در جامعه ایجاد شود. به این ترتیب به نظر می‌آید اصلاحی که در این آیه مدنظر است، همان «وحدت امت» باشد. هرجا این وحدت آسیب دید، چهره‌های مصلح باید میانجی‌‌گری کنند.

نواده سومین شهید محراب در ادامه با اشاره به دو سبط پیامبر اکرم(ص) یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گفت: اهل معرفت معتقدند حسن بن علی، جلوه سیمای مکی پیامبر و حسین بن علی جلوه سیمای مدنی پیامبر است. یعنی نام امام حسن یادآور صلح و امام حسین یادآور جهاد است. در واقع، هر دو شخصیت در هدایت جامعه به سوی اصلاح نقش دارند. ما در اسلام نمی‌توانیم بگوییم مطلقا اصل بر جنگ است یا بر صلح؛ بلکه اصل بر قرارگیری جامعه در شاهراه و مسیر سعادت است.

وی در توضیح این جمله که «حسین بن علی جلوه سیمای مدنی پیامبر است»، گفت: شخصا بر این باورم کاری را که پیامبر طی ۲۳ سال انجام داد، سیدالشهدا طی یک نیم روز انجام داد. یعنی همه آن فضایل اخلاقی و اعتقادی را که پیامبر برای آنها زحمت کشیده بود و به دلیل حضور ناجوانمردانه حاکمان بداندیش و مفسد نابود شده بود، همه را در روز عاشورا احیا کرد.

معزالدینی با اشاره به روحیه خیرخواهی بزرگان برای مردم، اظهار کرد: از فیلسوفی نقل شده سعادتمند کسی است که بد دیگران را نخواهد و تحت هر شرایطی رشد و تعالی افراد را مدنظر قرار دهد. در جایی دیگر از عارفی نقل شده که خدایا اگر سرنوشت من جهنم است، آن قدر پیکر مرا بزرگ کن که دیگری در آنجا جای نگیرد و این اوج خیرخواهی است.

وی با تأکید بر اینکه «آنچه در عاشورا اتفاق افتاده، احیای همه آن ارزش‌هایی است که به دلیل حضور فیزیکی بنی‌امیه از بین رفته است»، گفت: نکته مهم این است که شمشیر حسین(ع) به این جهت از غلاف بیرون آمد که معاویه پیش از مرگ خود برای بیعت گرفتن بر سر تعیین یزید به عنوان جانشین خود خطیب استخدام کرد که شمشیر به دست گرفت و بین معاویه و یزید نشست. این خطیب خودفروخته درباری گفت: امیرالمومنین هذا، اذا مات هذا، و من ابی هذا. او گفت خلیفه مسلمین این (معاویه) است و جانشین او آن (یزید) است و هرکه این را نپذیرد، کارش با این (شمشیر) است و کشته می‌شود؛ به این ترتیب برای یزید بیعت گرفت.

معزالدینی با اشاره به اینکه «حضور یزید بر مسند خلافت امر ساده‌ای نبود»، تأکید کرد: معاویه بر اساس دوراندیشی‌ها و افق بلندی که برای خود ترسیم کرده بود، می‌خواست بر امت حمکرانی کند. بعد «فلا خبر جاء و لا وحی نزل» رخ می‌دهد و برای رفع آن باید امت را اصلاح کرد. چنین اصلاحی تنها از طریق خطابه ممکن نیست. همین نکته سبب شد امام حسین برای اصلاح امت به سراغ هیات حاکمه برود و آن‌ها را امر به معروف و نهی از منکر کند، اگر تفکری بر جامعه حاکم شد که ثمره اش تشتت قلوب، پراکندگی افکار، دور بودن دلها و خشن بودن برخوردها بود، باید اصلاح از بالا انجام شود و در زمان سیدالشهدا این اتفاق افتاد.

امام جمعه موقت یزد در ادامه با طرح این دیدگاه که برخی می‌گویند امام حسین برای حکومت‌داری قیام کرد، تأکید کرد: در پاسخ باید گفت آنچه سبب بروز این حرکت شد، اسلام و شریعت بود تا امت بر مسیر سعادتی که پیامبر بنیان نهاده بود قرار گیرند. ورود امام به کوفه نیز بسیار جالب است، ابن زیاد چون از فضا و شرایط مطلع بود، با شمایل امام حسین (ع) وارد کوفه شد و صورتش را هم پوشاند و مردم برای او شعار دادند که بوی پیامبر آمد و یادگار رسول خدا خوش آمد. اگر یک آدم باشعور پیدا می شد و از عبیدالله می خواست صورتش را بالا بزند، همانجا مردم کوفه او را تکه تکه می کردند و پای او به دارالاماره نمی رسید.

سیاست بنی‌امیه بر آن بود که امام و مخالفان دیگر خود را به منطقه‌ای دورافتاده بکشاند و پس از جنگ با آنها و با پایان جنگ، غائله ختم شود و دیگر ادامه پیدا نکند. اما امام بهترین استفاده را از همان نیم روز علیه بنی‌امیه کرد؛ ایشان کاری کرد که کربلا به محلی برای جوشش همه فضایل انسانی بدل شود.

از شاهکارهای حسین بن علی این است که احدی را اجبار نکرد که مجاهد و انقلابی بماند

وی با اشاره به اینکه «یکی از اقدامات امام در روز عاشورا این است که خطبه‌های فراوانی خوانده است و حتی در میدان جنگ به دشمن مهلت سخنرانی می‌دهد»، ادامه داد: از شاهکارهای حسین بن علی این است که احدی را اجبار نکرد که مجاهد و انقلابی بماند. این به هیچ وجه در مرامش نبود و برای همین در شب عاشورا اصحابش را بین ماندن و رفتن مخیر می‌کند.

معزالدینی توضیح داد: امام مسلمین حق ندارد کسی را مجبور کند برای جنگ. و الا امام نیست. امیرالمومنین وقتی لشکر آماده می کرد برای جنگ جمل (یا صفین)، خطبه ای خواند و کردم را تحریک به حضور در جنگ کرد. چند تن از یاران و شاگردان عبدالله بن مسعود (از بزرگان صحابه پیامبر) به امیرالمومنین گفتند ما می آییم، اما نه در لشکر شما خیمه می زنیم، نه لشکر مقابل . جای سومی خیمه می زنیم و مراقبیم که کدام شما حرف حساب می زنید و کدام زور می گویید؟ هر کدام راست گفت، طرفدار او می شویم. امام علی(ع) نگفت من اصلا چنین یارانی نمی خواهم که علی را امتحان کنند. گفت هذا والله هوالفقه فی الدین؛ به خدا فهم دین همین است و هرکس پیشنهاد شما را نپذیرد، ظالم است.

وی گفت: از همین روست که فرزند امیرالمومنین در شب عاشورا به یاران خود می‌گوید سیاهی شب را مرکب قرار دهید و بروید؛ اجبار نه در مرام حسین(ع) و نه در مرام پدرش امیرالمؤمنین نیست اما متأسفانه این بعد رفتاری حضرت مغفول مانده و در جایی گفته نمی‌شود. اصلا اجبار در مشی امام امت نیست. می‌گویند علت طرح خطبه‌های فراوان از سوی امام، آن بوده که تا حد امکان مردم بدون خشونت و دستاویز شدن به شمشیر و خونریزی به راه راست بیایند. حتی برای جنگ نیز منتظر می‌ماند تا نخست جناح مقابل دست به شمشیر ببرد. چراکه این وصیت پدرش بود که «هیچ‌کس را به مبارزه دعوت نکن اما اگر کسی تو را به جنگ دعوت کرد فرار نکن، چراکه آغازگر جنگ محکوم به شکست است.»

وی در پایان گفت: این آموزه‌های کربلاست که آن را ماندگار کرده است؛ در نتیجه حسین(ع) با تمام جلوه‌های اصلاح‌گری و هدایتگری‌اش در تاریخ می‌ماند.

انا

بخش نظردهی بسته شده است..