شناسه خبر: 25251
منتشر شده در مورخ: ۹۵/۰۶/۱۹
ساعت: ۰۹:۰۱
نجات معجزه آسای طلافروش:
سرقت کیلویی طلا در راهزنی مسلحانه جاده یزد
اوایل بهار سال گذشته در حال بررسی چند پرونده در پلیس آگاهی بودم که مردی با حضور در دفترم گفت که مورد سرقت مسلحانه افرادی قرار گرفته و کیف پر از طلایش سرقت شده است.
به گزارش یزدی نیوزاین مرد گفت: چند سال است در زمینه فروش طلای کیفی فعالیت دارم. به شهری رفتم و چند کیلو طلا خریدم و داخل کیف گذاشتم تا پس از بازگشت به یاسوج طلاها را به مغازه چند طلافروش ببرم و به آنها بفروشم.
در میانه راه ناگهان چهار مرد که همگی مسلح بودند و نقاب به چهرههایشان زده بودند راهم را سد کردند. با دیدن آنها بشدت شوکه شده و زبانم بند آمده بود.
با التماس خواستم که رهایم کنند که بیفایده بود. آنها از کارم اطلاع داشتند و کیف پر از طلا را سرقت کردند. بعد مرا بشدت کتک زده و با سوار شدن به خودرویی فرار کردند.
در حالی که قدرت حرکت نداشتم و سر و صورتم زخمی شده بود، به درمانگاه رفتم. حالم که بهتر شد به اداره پلیس آمدم تا از سارقان شکایت کنم.
با شنیدن گفتههای این مرد، پروندهای تشکیل دادم. بعد همراه همکارانم یک گروه تشکیل دادیم و برای بررسی موضوع همراه شاکی به محل سرقت رفتیم.
او مو به مو آنچه را که پیش از این به من گفته بود، برای من و دیگر همکارانم بازگو کرد. شواهد امر نشان میداد آنها آنچنان ماهرانه به این سرقت دست زدهاند که هیچ ردی از خود برجای نگذاشتهاند.
دزدیهای سریالی
از آن روز بهطور شبانهروزی در جستوجوی سارقان بودیم تا اینکه به فاصله چند روز بعد از این حادثه، سرقت مشابه دیگری رخ داد. در محلهای سرقت حضور یافتیم و به گفتوگو با مالباختگان پرداختیم این دو طلافروش کیفی نیز گفتههایی مشابه نخستین شاکی برایمان بازگو کردند. مطمئن بودیم که دو سرقت مسلحانه توسط اعضای یک باند انجام میشود. آنها آنقدر حرفهای عمل کرده بودندکه هیچ ردی از خود در این دزدیها برجای نگذاشتند.
با توجه به این موضوع ماموران تحقیقات شبانهروزیشان را ادامه دادند. به چند گروه تقسیم شدیم و هر گروه یک پرونده را بررسی میکرد. بعد همگی دوباره جلسه میگذاشتیم و اطلاعات بهدست آمده ر ا با هم چند مرتبه مرور میکردیم. در ادامه جستوجوهایمان متوجه شدیم که شیوه دزدی از طلافروشان کیفی با سرقتهای مشابه که در استانهای فارس و یزد رخ داده با هم مطابقت دارد و احتمالا سارقانی که تحتتعقیب پلیس این شهرها هستند باید همان سارقانی باشند که از طلافروشان کیفی در استان ما سرقت کردهاند.
تنها سرنخ دزدان
در ادامه جستوجوهایمان توانستیم ردی از خودرویی پیدا کنیم که سارقان ازآنها در جریان سرقتها استفاده کردند.این در حالی بود که در مرحله بعدی تحقیقات مشخص شد که این خودرو از یکی از محلههای شهر سرقت شده و سارقان با سوار شدن به آن، راه را بر طلافروشان کیفی سد کردهاند. بنابراین دستور توقیف این خودرو که احتمال میرفت همچنان در دست سارقان فراری باشد، صادر شد.
ماموران همچنان در تلاش برای دستگیری سارقان فراری بودندکه اینبار از ماجرای سرقت دیگری باخبر شدند.
نجات معجزه آسای طلافروش
زمانی که به محل حادثه رفته و به تحقیق از شاکی پرداختند، وی به پلیس گفت: از شهری ۲ تا ۳ کیلو طلا خریدم و زمانی که برای استراحتی کوتاه به خانه یکی ازاقوام میرفتم در مقابل خانه وی مورد حمله دزدان مسلح قرار گرفتم و کیف طلاهایی که خریده بودم و با خود حمل میکردم ر ا دزدیدند و متواری شدند. تعقیبشان کردم تا شاید بتوانم یکی از دزدها را ناکام بگذارم که موفق نشدم. او شروع کرد به تیراندازی به سمتم. من هم از ترس جانم فرار کردم تا بلایی سرم نیاورد و زنده بمانم.
سارقان فرارکردند و من به خانه بستگانم رفتم و همراه او به کلانتری محل و سپس به اداره آگاهی آمدم تا ماجرا را اطلاع دهم. بخشی از پول طلاها را از چند طلافروش گرفته بودم تا طلاها را برایشان ببرم که این حادثه رخ داد و من اکنون به آنها مبالغی کلان مقروض شدم.
با توجه به گفتههای مرد مالباخته، محل سرقت را بررسی کردیم و پوکههای شلیک شده از سلاح سارقان را جمعآوری و آن را مورد بررسی قرار دادیم که معلوم شد این سرقت هم توسط دزدان سریالی انجام شده است.
همین سرنخ کافی بود تا روند رسیدگی به پرونده را وارد مرحله جدیدی کند. سرانجام خودروی سرقتی که در اختیار سارقان فراری بود بدون سرنشین در یکی از محلههای شهر یاسوج کشف شد.
در ادامه تلاشهای شبانهروزی ماموران که شش ماه به طول انجامید، سرانجام چهار سارق مسلح در عملیاتهای جداگانه پلیسی در اوایل دی سال گذشته شناسایی و دستگیر شدند. در بازرسی از مخفیگاه آنها سلاح و مقداری از طلاهای سرقتی، نقاب و دیگر وسایلی که آنها در این دزدیهای مسلحانه استفاده میکردند، نیز کشف شد.
اعتراف سرکرده به دستبرد طلافروشان کیفی در اتوبوس
سرکرده این باند به پلیس گفت: من به اتهام سرقت چند بار دستگیر شدم. پس از آنکه از زندان آزاد شدم یک گروه جدید که در میان آنها سارقان حرفهای بودند را تشکیل دادم. هر شب در خانه یکی از اعضای باند جمع میشدیم.
در جریان این ملاقاتها، به این نتیجه رسیدیم که باید سرقت از طلافروشان کیفی را انجام دهیم. بنابراین ابتدا شروع به تحقیق و جستوجو در شهر یزد، فارس و یاسوج و اطراف آن کردیم تا ردی از افرادی پیدا کنیم که در زمینه طلافروشی کیفی در سطح این شهرها فعالیت دارند. زمانی که ردی از آنها یافتیم، مشخصات این افراد و عکسهایی از آنها تهیه کردیم.
با التماس خواستم که رهایم کنند که بیفایده بود. آنها از کارم اطلاع داشتند و کیف پر از طلا را سرقت کردند. بعد مرا بشدت کتک زده و با سوار شدن به خودرویی فرار کردند.
در حالی که قدرت حرکت نداشتم و سر و صورتم زخمی شده بود، به درمانگاه رفتم. حالم که بهتر شد به اداره پلیس آمدم تا از سارقان شکایت کنم.
با شنیدن گفتههای این مرد، پروندهای تشکیل دادم. بعد همراه همکارانم یک گروه تشکیل دادیم و برای بررسی موضوع همراه شاکی به محل سرقت رفتیم.
او مو به مو آنچه را که پیش از این به من گفته بود، برای من و دیگر همکارانم بازگو کرد. شواهد امر نشان میداد آنها آنچنان ماهرانه به این سرقت دست زدهاند که هیچ ردی از خود برجای نگذاشتهاند.
دزدیهای سریالی
از آن روز بهطور شبانهروزی در جستوجوی سارقان بودیم تا اینکه به فاصله چند روز بعد از این حادثه، سرقت مشابه دیگری رخ داد. در محلهای سرقت حضور یافتیم و به گفتوگو با مالباختگان پرداختیم این دو طلافروش کیفی نیز گفتههایی مشابه نخستین شاکی برایمان بازگو کردند. مطمئن بودیم که دو سرقت مسلحانه توسط اعضای یک باند انجام میشود. آنها آنقدر حرفهای عمل کرده بودندکه هیچ ردی از خود در این دزدیها برجای نگذاشتند.
با توجه به این موضوع ماموران تحقیقات شبانهروزیشان را ادامه دادند. به چند گروه تقسیم شدیم و هر گروه یک پرونده را بررسی میکرد. بعد همگی دوباره جلسه میگذاشتیم و اطلاعات بهدست آمده ر ا با هم چند مرتبه مرور میکردیم. در ادامه جستوجوهایمان متوجه شدیم که شیوه دزدی از طلافروشان کیفی با سرقتهای مشابه که در استانهای فارس و یزد رخ داده با هم مطابقت دارد و احتمالا سارقانی که تحتتعقیب پلیس این شهرها هستند باید همان سارقانی باشند که از طلافروشان کیفی در استان ما سرقت کردهاند.
تنها سرنخ دزدان
در ادامه جستوجوهایمان توانستیم ردی از خودرویی پیدا کنیم که سارقان ازآنها در جریان سرقتها استفاده کردند.این در حالی بود که در مرحله بعدی تحقیقات مشخص شد که این خودرو از یکی از محلههای شهر سرقت شده و سارقان با سوار شدن به آن، راه را بر طلافروشان کیفی سد کردهاند. بنابراین دستور توقیف این خودرو که احتمال میرفت همچنان در دست سارقان فراری باشد، صادر شد.
ماموران همچنان در تلاش برای دستگیری سارقان فراری بودندکه اینبار از ماجرای سرقت دیگری باخبر شدند.
نجات معجزه آسای طلافروش
زمانی که به محل حادثه رفته و به تحقیق از شاکی پرداختند، وی به پلیس گفت: از شهری ۲ تا ۳ کیلو طلا خریدم و زمانی که برای استراحتی کوتاه به خانه یکی ازاقوام میرفتم در مقابل خانه وی مورد حمله دزدان مسلح قرار گرفتم و کیف طلاهایی که خریده بودم و با خود حمل میکردم ر ا دزدیدند و متواری شدند. تعقیبشان کردم تا شاید بتوانم یکی از دزدها را ناکام بگذارم که موفق نشدم. او شروع کرد به تیراندازی به سمتم. من هم از ترس جانم فرار کردم تا بلایی سرم نیاورد و زنده بمانم.
سارقان فرارکردند و من به خانه بستگانم رفتم و همراه او به کلانتری محل و سپس به اداره آگاهی آمدم تا ماجرا را اطلاع دهم. بخشی از پول طلاها را از چند طلافروش گرفته بودم تا طلاها را برایشان ببرم که این حادثه رخ داد و من اکنون به آنها مبالغی کلان مقروض شدم.
با توجه به گفتههای مرد مالباخته، محل سرقت را بررسی کردیم و پوکههای شلیک شده از سلاح سارقان را جمعآوری و آن را مورد بررسی قرار دادیم که معلوم شد این سرقت هم توسط دزدان سریالی انجام شده است.
همین سرنخ کافی بود تا روند رسیدگی به پرونده را وارد مرحله جدیدی کند. سرانجام خودروی سرقتی که در اختیار سارقان فراری بود بدون سرنشین در یکی از محلههای شهر یاسوج کشف شد.
در ادامه تلاشهای شبانهروزی ماموران که شش ماه به طول انجامید، سرانجام چهار سارق مسلح در عملیاتهای جداگانه پلیسی در اوایل دی سال گذشته شناسایی و دستگیر شدند. در بازرسی از مخفیگاه آنها سلاح و مقداری از طلاهای سرقتی، نقاب و دیگر وسایلی که آنها در این دزدیهای مسلحانه استفاده میکردند، نیز کشف شد.
اعتراف سرکرده به دستبرد طلافروشان کیفی در اتوبوس
سرکرده این باند به پلیس گفت: من به اتهام سرقت چند بار دستگیر شدم. پس از آنکه از زندان آزاد شدم یک گروه جدید که در میان آنها سارقان حرفهای بودند را تشکیل دادم. هر شب در خانه یکی از اعضای باند جمع میشدیم.
در جریان این ملاقاتها، به این نتیجه رسیدیم که باید سرقت از طلافروشان کیفی را انجام دهیم. بنابراین ابتدا شروع به تحقیق و جستوجو در شهر یزد، فارس و یاسوج و اطراف آن کردیم تا ردی از افرادی پیدا کنیم که در زمینه طلافروشی کیفی در سطح این شهرها فعالیت دارند. زمانی که ردی از آنها یافتیم، مشخصات این افراد و عکسهایی از آنها تهیه کردیم.
چند روز بعد نقشه سرقتهایمان را طراحی و آن را اجرایی کردیم. در جریان یکی از سرقتهایمان که مربوط به یکی از شهرهای یزد بود، متوجه شدیم طلافروشان کیفی داخل یک اتوبوس هستند که در جاده راه را بر این اتوبوس بستیم و با ورود به داخل آن با تهدید طلافروشان، کیفهای پر از طلایشان را سرقت کردیم.
با اعتراف او و همدستانش، آنها یکی پس از دیگری محلهای سرقت را بازسازی و روانه زندان شدند.
با اعتراف او و همدستانش، آنها یکی پس از دیگری محلهای سرقت را بازسازی و روانه زندان شدند.
رکنا
بخش نظردهی بسته شده است..