الزامات سکونت در بافت تاریخی یزد

 یاسمن یغمایی


فعالیت‌های بخش مسکن و شهرسازی در شهر یزد نشانگر اهمیت بعد اقتصادی و تأمین نیازهای سکونتی مردم است. امروزه توسعه و رشد شهر یزد همچنین گسترش فعالیت‌های اقتصادی و ساخت و سازهای جدید مسکونی در این شهر بدون توجه به نواحی مرکزی و وضعیت قدیمی ‌شهر شکل گرفته و مرکزیت توجه را به نقاط دیگری غیر از محدوده‌های قدیمی‌و بافت‌های تاریخی معطوف کرده است. بنابراین شهر تحت فشار غیرمنطقی قرار گرفته و نیازهای سکونتی به توسعه و تحول شهر به دور از مناطق مرکزی انجامیده است.
گرایش به اسکان در حومه و حاشیه شهر، بافت تاریخی را بیش از پیش دچار معضل کرده و در معرض تخریب فیزیکی و فرهنگی قرار داده است. به گونه‌ای که بافت تاریخی یزد عاری از هرگونه امکانات و خدمات زیستی و سکونتی و با ادامه این روند بافت با ارزش سنتی، خالی از سکنه و محل زیست مهاجرانی شده است که بی هیچ حس تعلقی در این بافت زندگی می‌کنند. با ظهور ناکارآمدی رشد برون‌زای شهر یزد طی چند دهه گذشته و قطع فرایند رشد و توسعه تاریخی شهر، بافت قدیم توان «خودسازماندهی و نوسازی» ‌اش را از دست داده و این به معاصر نشدن کالبد، اجتماع و اقتصاد آن منجر شده‌ است.
محله‌های قدیمی ‌یزد نه فقط به خاطر مواریث فرهنگی، بلکه به دلیل ارزش‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجود در آن نیز مکان‌های مهمی ‌محسوب می‌شوند. اما بسیاری از محله‌ها، علی‌رغم سیاست‌ها و راهبردهای مربوط به احیای آنها که تاکنون به کار گرفته شده‌اند، همچنان در خطر از دست دادن هویت و حیات خود هستند و چنانچه اقدامات اساسی برای بهبود و تثبیت خصوصیات آنها صورت نگیرد، فروپاشی تدریجی و کامل نظام فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی آنها دور از ذهن نخواهد بود.

بالا بردن بنیه اقتصادی شهر با جذب گردشگر
شهر تاریخی یزد، جزو اولین شهرهایی است که بافت تاریخی آن از حملات شدید داخلی و عوامل طبیعی مداخله گر مصون مانده است و دارای بافتی کهن و ارزشمند است. همین از جمله فرصت‌هایی است برای جذب توریست و گردشگر باهدف بالا بردن بنیه اقتصادی شهراست. امری که نیازمند حفظ ارزش‌های بافت و سرزنده ماندن بافت با حفظ سکونت مردمان بومی ‌یزد متشکل از تمام قشرهای درآمدی است. با توجه به وسعت گستره بافت تاریخی یزد و موقعیت آن که بخش مرکزی شهر را تشکیل می‌دهد، فرصت مناسبی برای زیست و سکونت است، اما این محدوده طی گذشت سال‌ها دچار آسیب‌های کالبدی و عملکردی و به دنبال آن آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… شده است که این معضلات به دلیل ضعف مدیریتی و بی‌توجهی به مسائل و معضلات بافت بوده که به همراه گذشت زمان، تشدید شده‌اند.
بر اثر عوامل ذکرشده این قسمت از بافت تاریخی دچار فرسودگی و محل معضلات جدی شده و ارزش خود را تا حدودی از دست داده و خالی از سکنه شده‌اند. یکی از پیامدهای آن کاهش سرزندگی و سکونت در بافت است.
یزد طی سال‌های اخیر به دلیل رشد شتاب زده و بسط روابط سرمایه‌داری، تحولات زیادی را شاهد بوده است. بافت تاریخی شهر یزد نیز در این مدت نتوانسته پاسخگوی نگرش و ملزومات جدید شهری باشد، به همین دلیل روند تدریجی فرسودگی بافت تاریخی شروع شد؛ به شکلی که در این سال‌ها حدود ۳۰ درصد از شهر قلعه آل مظفر مخروبه شد و ۵۵ درصد دیگر در آستانه مخروبه شدن قرار گرفت. در نهایت این بافت با اصالت نتوانسته نیازهای فرهنگی- اجتماعی شهروندان را برطرف سازد و از سویی ساکنان بافت قدیم شهر یزد، عامل اصلی مشکلات محیط زندگی اشان را سکنی گزیدن در بافت تاریخی و قدیمی‌ می‌دانند و از فراوانی مخروبه‌ها و نبود امکانات لازم رنج می‌برند. به همین دلیل، ساکنان بافت تاریخی، امید خود را به تغییر و بهبود فضای سکونتی از دست داده‌اند و محله‌های بافت قدیمی ‌را سریعا ترک کرده‌اند و تمایل به سکونت در شهرک‌های جدید و واحدهای مسکونی جدید دارند.

مهاجرت خانواده‌های بومی از بافت تاریخی
متاسفانه عوامل متعددی منجر به نارضایتی ساکنین برای ادامه سکونت در این محله‌ها و بالطبع مهاجرت خانوارهای اصیل و بومی‌شهر از آنجا شده‌است. جمعیت بومی ‌باقیمانده محله‌ها نیز به گونه‌ای قابل توجه در گروه‌های سنی بالای جمعیتی قرار دارند و از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز عمدتا از اقشار فرودست جامعه هستند. بازماندگان از نسل‌های گذشته که در این مکان می‌زیسته‌اند، بار سفر را از این محله‌ها بسته و به محله‌های جدید با امکانات بروز تر رفته‌اند. از سوی دیگر، جمعیتی مهاجر و غیربومی بدون تعلق خاطر و بیگانه با محله در آن، جای گرفته‌اند. تداخل تاثیر عوامل فوق توام با روند افزایشی فضاهای مخروبه و متروکه، زمینه‌ساز بروز آسیب‌های متعدد نظیر روند افزایشی آسیب‌های اجتماعی و کاهش امنیت اجتماعی، تنزل روابط همسایگی، روند روز افزون فرودستی اقشار ساکن و… در یک دور تسلسل علت و معلولی شده‌ است. برخورد ریشه‌ای با این موضوع مستلزم درک علل و عوامل موثر بر بروز این پدیده در مقیاس خرد و کلان است. پس، لزوم حفظ ارزش‌های این بافت در کنار تداوم جریان حیات در آن مساله‌ای است که چندان آسان به نظر نمی‌رسد. حفظ هر محله به صورت زنده و خودجوش مستلزم حضور ساکنان آن به‌ویژه اهالی بومی‌در آن است.

تاثیر نیازها در معماری هر دوره
معماری بافت، براساس نیازهای ساکنان و ویژگی‌های آن طی قرون متمادی شکل گرفته و درهر مقطع پاسخگوی مشکلات زمان خویش بوده است. خانوارهای زیادی در یک پلاک مسکونی زندگی می‌کردند و دارای فضای مشترک خصوصی به نام حیاط بودند. از سویی دیگر ارزان بودن زمین و مشکلات تکنولوژیک، یک طبقه و حداکثر دو طبقه بودن واحدها را ممکن می‌کرد. اما در شرایط فعلی تراکم زیاد شهرها، بالا رفتن قیمت زمین و کمبود آن، امکانات تکنولوژیک، کاهش بعد خانوار و تعداد خانوارهای یک واحد مسکونی، ساخت واحدهای آپارتمانی را الزام‌پذیر ساخته است. اکنون واحدهای مسکونی قدیمی ‌روند فرسایش و تخریب را پشت سر گذاشته‌اند و آنچه از بافت تاریخی باقی مانده است؛ عناصر ساختاری، کوچه‌ها، معابر قدیمی ‌و واحدهای مسکونی فرسوده یا بازسازی شده بدون هماهنگی با بناهای مسکونی مجاور و قدیمی‌شهر و از بین رفتن نقش عناصر مرکز محله‌های شهر است. به طور کلی ویژگی‌هایی از مسکن مانند ساختمان‌های گلی و خشتی، فراوانی بناهای تخریبی و قدیمی ‌بودن بناها همگی نشان از وضعیت نامطلوب مسکن در بافت تاریخی شهر یزد است. این مسکن‌ها مطابق با استانداردهای فنی نیستند. خیابان‌ها و شبکه معابر نیز دارای عملکر د مناسبی نیستند. تأسیسات زیربنایی شهر نیز دارای مشکلات عدیده است و هزاران مساله و مشکل دیگر وجود دارد که ناشی از ناهماهنگی و ناهمخوانی بافت شهری موجود با نیازهای امروز است. از این‌رو مساله مسکن عمدتا دامنگیر اقشار و طبقات کم درآمد و با درآمد متوسط است.

برنامه ریزی جدید با اصلاح ساختار مسکن
امروزه دفاع از موجودیت بافت قدیم شهرها و مراکز تاریخی همانند مبارزه‌ای فرهنگی علیه منافع مادی و اقتصادی زودگذر و به عبارت دیگر به صورت مبارزه‌ای علمی ‌برای حفظ میراث‌های فرهنگی و هویت‌های کالبدی-اجتماعی درآمده است که در عمل تعیین کننده سرنوشت بافت‌های قدیمی‌ شهرهای تاریخی مانند یزد است. اما به طور کلی، نمی‌توان گفت که بافت‌های تاریخی به عنوان یک «موجودیت کامل» به وظایف خود همانند گذشته عمل می‌کنند و کالبد آن نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برآورده می‌کند، بلکه باید به عنوان فضایی در نظر گرفته شوند که بخشی از فعالیت‌های شهری و بالاخص بخش اجتماعی- فرهنگی فعالیت‌ها را در ارتباط با مجموعه فعالیت‌های شهری در درون خود جای می‌دهند. بنابراین پاسخگوی نیازهای انسانی و به ویژه احتیاجات سکونتی و فرهنگی بوده‌اند. به همین دلیل ابعاد جدید برنامه ریزی شهری نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن ساختارهای قدیمی‌ و بافت‌های تاریخی طراحی شود. بافت تاریخی شهر و بافت‌های مخروبه پهنه‌هایی هستند که ظرفیت جمعیت پذیری مناسبی دارند و باید با برنامه‌ریزی‌های مناسب و لازم در جهت اصلاح ساختار مسکن در بافت تاریخی و بهره برداری بهینه از فضاهای موجود درآن کوشید. از سویی دیگر، لازم است شاخص‌های عمده مسکن به عنوان متغیرهای قابل اندازه گیری مطرح شوند تا کیفیت و کمیت ابعاد مختلف مسکن را بیان کنند. بنابراین، امروزه منظور از باز زنده‌سازی بافت‌های قدیمی ‌برخورد حسی نسبت به گذشته نیست، بلکه به آینده و نگهداری و مدیریت برنامه‌ریزی‌های شهر مربوط می‌شود و بستگی به برخورد منطقی با گذشته شهر دارد تا بتوان برای حفاظت و نگهداری از آن برنامه‌ریزی‌های لازمه را اتخاذ کرد. امید است با قوی‌تر شدن بنیه مدیریتی و همکاری سازمان‌های مربوطه در جهت رفع این معضل با اقدامات آگاهانه و همه جانبه و با رویکرد مشارکتی ساکنان هرچه زودتر در صدد رفع این معضل برآیند.

همشهری
منابع استفاده شده:
همشهری

بخش نظردهی بسته شده است..