مصاف نواصولگرایان با اصولگرایان
به گزارش یزدی نیوزاستراتژی اصولگرایان برای وحدت در انتخابات ۹۶ وارد مرحله جدیدی شده است. درحالیکه چندی پیش کمال سجادی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری بهعنوان مهمترین نهاد تشکیلاتی در میان اصولگرایان سنتی از مکانیسم جدید وحدت اصولگرایان زیر چتر جامعه روحانیت خبر داده بود، حالا این ائتلاف وارد فاز "یارگیری" شده است. سوالی که وجود دارد این است که جریان نواصولگرا بهعنوان گروهی که تا پیش از این در روند تصمیمگیری اصولگرایان نقش مهمی داشت و البته عامل ناکامی های اخیر این جریان هم شد، در برابر روند جدید وحدت چه رفتاری از خود بروز خواهد داد؟
ماجرا از کجا آغاز شد؟
اواسط مردادماه امسال بود که سید کمال سجادی سخنگوی جبهه پیروان از ائتلاف جدیدی در میان اصولگرایان خبر داد که قرار است متفاوت از ائتلاف انجامشده در انتخابات مجلس باشد. او مهمترین تفاوت این ائتلاف با ائتلافهای پیشین را محوریت جامعه روحانیت عنوان کرد و دارا بودن «ساختار حزبی» را مهمترین علت چنین تصمیمی دانست.
او در اظهارنظر خود درباره ترکیب شورای ائتلاف جبهه پیروان نیز سخن گفته بود؛ آنجاییکه گفت:«یک نظر این است که دبیرانکل احزاب و تشکلهایی که محوریت جامعه روحانیت را قبول دارند دعوت شوند. البته ممکن است از تعدادی اشخاص حقیقی بهدلیل فعالیت و نفوذی که دارند نیز برای حضور در شورا دعوت شود.»
آنگونه که از اظهارات سخنگوی جبهه پیروان برمیآید، در ائتلاف جدیدی که اصولگرایان برای انتخابات ۹۶ درنظر گرفتهاند، مدل سابق سهضلعی وحدت در میان گروههای اصولگرا به تاریخ پیوسته است «آن ترکیب یک مثلث بود و ما به دایره اعتقاد داریم. آن ترکیب به تاریخ پیوست و ما هم همان موقع چندان روی ترکیب آن نظر نداشتیم و موافق نبودیم. دایره اصولگرایی وسیع است اما چگونگی حضور اشخاص حقیقی و حقوقی، مسالهای است که باید پختهتر شود.»
این اظهارنظر سخنگوی جبهه پیروان این دیدگاه را ایجاد کرد که حالا قرار است نقش گروههایی که در جناح چپ اصولگرایان تعریف میشوند و دیدگاههای رادیکالتری دارند، کمرنگتر از سابق باشد. گروههایی مانند ایثارگران، رهپویان و پایداری در سالهای اخیر – خصوصا در شرایط خاص پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم – نقش محوری در تصمیمگیریهای اصولگرایان ایفا کردهاند اما اکنون شرایط اصولگرایان تغییر کرده و قرار است عقلای قوم حضور جدیتری در روند تصمیمگیریهای اصولگرایان داشته باشند.
نقش اصولگرایان رادیکال در روند تصمیمگیریهای این جریان سیاسی، از سال ۸۴ آغاز شد و در برهه پس از انتخابات ۸۸ به اوج خود رسید اما از سال ۹۲ و روی کار آمدن حسن روحانی بهعنوان رییسجمهوری، روند نزولی تاثیرگذاری این جریان آغاز شد و در انتخابات مجلس دهم به پایان خط رسید.
این جریان حالا در روند وحدت جدیدی که اصولگرایان در پیش گرفتهاند و در حال تدوین آن هستند گویا قرار است کمترین نقش ممکن را داشته باشد و جریانهای باسابقه اصولگرایان زیرچتر عالیترین نهاد روحانی اصولگرا فعالیت کنند تا به مطلوبترین نتیجه ممکن دست یابند. این مکانیسم البته یکبار به شکل دیگری در انتخاباتهای دیگر چون مجلس نهم در معرض آزمون قرار گرفت و دو تشکل روحانی اصولگرایان – جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز – بهعنوان هدایتکننده مکانیسم وحدت اصولگرایی وارد عرصه شدند اما باز هم این جوانهای رادیکال پایداری بودند که در برابر شیوخ قدعلم کردند و در برابر روند وحدت سنگاندازی کردند.
آنها به وزنکشی درونی اعتقاد داشتند و میخواستند خود را بهعنوان یک جریان تاثیرگذار در میان اصولگرایان تحمیل کنند اما با شکست در همان گام نخست، سطح توقعات خود را کاهش دادند و به حضور در فراکسیون اقلیت مجلس نهم بسنده کردند تا بتوانند خود را بازسازی کنند. گرچه این روند تک روانه در انتخابات ۹۲ هم دنبال شد آنجا که آیتالله محمدتقی مصباح یزدی پدر معنوی این جریان از کامران باقری لنکرانی بهعنوان تنها گزینه اصلح در میان زمین و آسمان یاد کرد و سپس سعید جلیلی را گزینه مطلوب این گفتمان دانست.
آنچه قطعی بهنظر میرسد این است که این جریان حساب خود را از روند وحدت اصولگرایان در برهه جدید جدا خواهد کرد و با گروههای همسو با خود دست به ائتلاف خواهد زد تا بتواند نزدیکترین کاندیدا به گفتمان خود را در عرصه انتخابات ریاستجمهوری وارد کند.
علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان هفته گذشته درباره اشتباهاتی که از سوی این طیف سر زده است، اینگونه سخن گفت: سال ۹۰ جبهه متحد و پایداری رقابت کردند و رقابت غلطی بود که سال ۹۴ این اشتباه را جبران کردیم و در وحدت موفق شدیم اما یک خلا داشتیم؛ اول اینکه دیر به وحدت رسیدیم و دوم اینکه عَلم دفاع از وضع موجود در دست ما بود در حالیکه طرف مقابل عَلم تغییر در دست داشت و متن جامعه اهلتغییر است. او به نداشتن فکرمنسجم به مثابه موتور محرکه اذعان کرد و ادامه داد: برنامه شفافی برای جامعه نداشتیم. از طرف دیگر لیست ما هم مخالف صد درصد برجام داشت و هم موافق که درست نبود.
این اظهارات زاکانی به نوعی موضع نواصولگرایان را در انتخابات پیش رو آشکارتر می کند، موضعی که می گوید پایداری ها هنوز ضلع اصلی وحدت هستند و پالسی برای هم نشینی با سنتی های اصولگرا در آن به چشم نمی خورد.
آغاز روند یارگیری از سوی پدران و پسران اصولگرا
این بار برخلاف روند تثبیتشده در سالهای اخیر، گویا قرار است بازیگران و تصمیمگیرانی که نقش کلیدی داشتند، از متن تصمیمگیریها کنار گذاشته شوند تا عقلای اصولگرا این نقش مهم را عهدهدار شوند. در تمام سالهای گذشته، گروههای باسابقه اصولگرا تلاش فراوانی کردند که روند وحدت به نتیجه مطلوب برسد اما همواره با کارشکنیهای جریان موسوم به تحولخواه و جبهه پایداری مواجه شدند. جریانی که حرمت ریش سفیدان اصولگرا را به راحتی نادیده می گیرد و روند وحدت را خدشهدار می کند.
این تجربه به اصولگرایان اثبات کرده است که باید نقش کلیدی را به چهرههای باتجربهتر و باسابقهای که میتوانند در میان تشکلهای مختلف وحدت حداکثری ایجاد کنند، بسپارند؛ چراکه جریانهایی که تا پیش از این میداندار بودند، اگر نتیجه دیگری غیر از آنچه میخواستند حاصل میشد، میز بازی را برهم میزدند و ساز جدایی کوک میکردند.
در مکانیسم جدید جامعه روحانیت که قرار است رهبری روند وحدت را در دوره جاری برعهده داشته باشد، فعالیتها برای حصول وحدت حداکثری آغاز شده است. آنگونه که غلامرضا مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت اعلام کرده است، آیتالله موحدی کرمانی دبیرکل این تشکل روحانی با آیتالله محمد یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تماس تلفنی داشته است تا هماهنگی میان جامعتین در جریان باشد.
او از ارائه گزارش کمیته سیاسی جامعه روحانیت درباره انتخابات خبر داده و درباره روند یارگیری جامعه روحانیت در مکانیسم جدید وحدت چنین گفته است: محمدنبی حبیبی و اسدالله بادامچیان دبیرکل و قائممقام حزب موتلفه با کمیته سیاسی جامعه روحانیت دیدار کرده و خواستهاند که برای انتخابات ۹۶ به میدان بیاید و محوریت اصولگرایان را برعهده بگیرد.
او البته این را هم گفته است که در روند جدید قرار نیست جامعه روحانیت مشورتی با آیت الله مصباح داشته باشد تا اینگونه نقشه نواصولگرایان برای برپا کردن دوباره ایده فقهای ثلاثه را نقش برآب کند.
میتوان گفت که این روند، در راستای ادامه تلاشهایی است که برای تاثیرگذاری چهرههای باتجربه و موثر در جریان اصولگرا انجام گرفته است. در این خصوص میتوان به تشکیل کمیته چهارنفره چهرههای تاثیرگذار اصولگرا در انتخابات مجلس دهم اشاره کرد؛ کمیتهای که حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری، آیتالله مقتدایی، علی لاریجانی و علیاکبر ولایتی در آن حضور داشتند. هرچند فعالیتهای این کمیته بهدلیل کارشکنی جناح چپ اصولگرایان به نتیجه مطلوب نرسید اما زمینهای را فراهم کرد که عقلای قوم به رهبری وحدت بازگردند. بر این اساس، یک تشکل روحانی بهعنوان هدایتگر روند وحدت، یک روحانی بهعنوان ناظر بر مکانیسم وحدت و چهرههای حقیقی تاثیرگذار بهعنوان یاریگران این دو تشکل وارد میدان خواهند شد تا بتوانند ائتلافی حداکثری در میان اصولگرایان ایجاد کنند.
ائتلاف حداقلی در برابر ائتلاف حداکثری
در واقع آنچه میتواند در این یارگیری عیان باشد، همراهی جریان سنتی و گروههای معتدل اصولگرایان با مکانیسم جدیدی است که جامعه روحانیت آن را رهبری خواهد کرد؛ گروههایی که تعداد زیادی از آنها در قالب تشکلهایی همچون جبهه پیروان خط امام و رهبری فعالیت میکنند و با جریانهای معتدل رابطهای مبتنی بر تعامل دارند.
این درحالی است که جریان نواصولگرا که تا پیش از این نقش تصمیمگیری قابلتوجهی در میان اصولگرایان داشت، حالا قرار است مسیر جدیدی را تجربه کند. این طیف که خود متشکل از گروههای موسوم به تحولخواهان و جبهه پایداری است، حالا باید به فکر گروههای دیگری باشد که بتوانند با مواضع این طیف همپوشانی داشته باشند. میتوان از جریان منتسب به محمود احمدینژاد و گروه موسوم به جبهه یکتا (حامیان پیشین احمدینژاد) بهعنوان گروههایی یاد کرد که پتانسیل پیوستن به این طیف را دارند. در عین حال، برخی از چهرههای عضو گروه یکتا بهواسطه ارتباط مطلوبی که با جریان سنتی یا چهرههای باسابقه دارند، زیربار حضور در این جبهه نخواهند رفت و به جبهه مقابل خواهند پیوست.
اگر تا پیش از این چهرههای منتسب به جریان رادیکال اصولگرا میتوانستند اکثریت نامزدهای این فهرستها را از میان نامزدهای نزدیک به خود برگزینند اما اکنون چنین مکانیسمی متضمن این است که سهم گروههای تندرو در میان اصولگرایان به حداقل خواهد رسید و چهرههای معتدلتر جایگزین این چهرهها خواهند شد. انتخابات مجلس دهم درس بزرگی برای اصولگرایانی داشت که خود را سهم ثابت فهرست انتخاباتی این جریان میپنداشتند و معتقد بودند که حتی اگر در فهرست انتخاباتی اصولگرایان نباشند، بازهم رای مردم را از آن خود خواهند کرد؛ درحالیکه قرار نگرفتن این نامها در فهرست انتخاباتی اصولگرایان نشان داد که آنها بهتنهایی رای چندانی در جامعه ندارند و اگر در فهرست اصولگرایان نباشند، از بسیاری چهرههای مستقل نیز رای کمتری کسب خواهند کرد.
جریان اصولگرایی به نواصولگرایانی نیازی ندارد که بخواهد بهواسطه حضور آنها بدنه اجتماعیاش را با خود همراه کند بلکه چهرههای منتسب به نواصولگرایان بودند که از انتساب به این جریان بهرهمند شدند و توانستند به پلههای بالاتر در عرصه قدرت برسند.
روند یارگیری اصولگرایان در مکانیسم جدید وحدت آغاز شده است. این اتفاق میتواند بهمثابه یک غربالگری در میان اصولگرایان باشد و این جریان را از گروههایی که در روند وحدت خدشه ایجاد میکنند، تصفیه کند.
بخش نظردهی بسته شده است..