مردم یزد خیلی سیاسی شدند
هماهنگی برای مصاحبه با آیتالله سید محمدکاظم مدرسی چندان سخت نبود. قرار گفتگو در یک روز تعطیل در دفتر وی تنظیم شد. با وجود تعطیلی روز، دفتر او رونق داشت. مدرسی از جمله روحانیونی است که تجربه زیادی در رسانه دارد، و به همین دلیل از مصاحبه و گفتگو و سؤالات غیرکلیشهای، هراسی ندارد. روزانه در شبکههای تصویری و صوتی صداوسیمای یزد برنامه زنده دارد. در اکثر رخدادهای و مناسبتهای استان، طرف گفتگو با رسانههاست و از جمله شخصیتهایی است که اعتبار یک مراسم در برخی نهادهای دولتی و نظامی با حضور او رنگ میگیرد. برایناساس باید گفت مدرسی، شناختهشدهترین چهره جناح اصولگرای یزد است.
سابقه حضور خاندان مدرسی بر سپهر سیاست استان به سالهای دور و کمی قبلتر از انقلاب برمیگردد. بااینحال رد کنشهای سیاسی آقا سید محمدکاظم در یزد را باید از خرداد ۷۶ جستجو کرد. انتخاب او بهعنوان چهره برای گفتگو، زاییده جایگاه او در بین اصولگرایان یا جناح راست استان یزد بود.
مدرسی بر خلاف سایر روحانیون این جناح، نقش عمدهای در تصمیمسازی و تصمیمگیریها ایفا میکند و شاید بتوان گفت او امروز در جایگاه پدر معنوی اصولگرایان نشسته، هرچند خودش از این القاب گریزان است. بااینحال گفتگوی ما با آیتالله با هدف بررسی موانع توسعه یزد بود؛ اما بحث به مسائل مختلف از جمله اعتراضات اخیر در کشور رسید. شلوغی دفتر و حضور مهمانان مختلف باعث شد، گفتگوی پرگار با او، چندبارهای متوقف شود؛ اما تلاش کردیم در وقت کم به همه موضوعات بپردازیم. نظر زیرپوستی او درباره حجاب اختیاری، میزان محبوبیت جناحهای سیاسی بین مردم یزد، چالشهای توسعه استان از جمله نکاتی بود که امامجمعه فعلی بخش مرکزی یزد به آن پاسخ داد.
– يزد ايدهآل در ذهن آيتالله سید محمدکاظم مدرسی چيست؟
من سه تا خط قرمز دارم. خط قرمز اول من دين است، خط قرمز دوم مردم و خط قرمز سوم من انقلاب است. اصلاً تمامي محورهاي رفتوآمدی من، حركات و سكنات من، خطبههاي من بر اساس اين سه محور است؛ دين، مردم و انقلاب، ولي طبيعي است كه انسان وقتي بتواند در وطن خودش كاري را انجام دهد، بر اساس آموزههاي دين «حب الوطن من الايمان»؛ تا آن زماني كه بتواند در وطن خودش حركتي را انجام دهد و مثمرثمر باشد، بايد اولويت را در وطن بودن قرار دهد. وقتي نشد در وطن كار كني، آنوقت دستور قرآني است كه چرا هجرت نكرديد، بهجای ديگري خدمت نكرديد، بهجای ديگري دين خودتان و خدمات خودتان را حفظ نكرديد.
– تعریف این خطقرمزها چیست؟
تعريف از دين مشخص است، تعريف از مردم مجموعهاش مشخص است، تعريف از انقلاب هم مشخص است. بعضي وقتها ما بخواهيم تعريف كنيم و معرفي كنيم يك چيز معلومي را، تبديلش ميكنيم به مجهول. اگر كسي بخواهد آب را تعريف كند، غير از اينكه بگويد H2O، غير از اينكه احاله به مجهول كند براي نظر عرف، كار ديگري از دستش برنميآيد، يعني بعضي از مفاهيم آنقدر روشن هستند كه ديگر نيازي به تعريف ندارد. دين، مجموعه شناختهشدهاي است كه در قالب معرفي مراجع اعزام تقليد براي ما امروز در دسترس است.
– بنابراين در واقع در محدوده نظارت مراجع تقليد است تعريفي كه آمده؟
بله دين با پرچميت و محوريت مراجع معظم تقليد است كه در رأس آن ولیفقیه است. ما دين را اين مجموعه ميدانيم، دين را برداشت شخصي خودمان و سليقه شخصي خودمان در مقابل خدا و پيغمبر نميدانيم. مردم هم به همين صورت، انقلاب هم به همين صورت.
– مثلاً شما در مورد ماليات صحبت ميكنيد، هميشه گلايه داريد از ماليات يزد. يعني یزدیها نسبت به استانهای دیگر، بيشتر ماليات پرداخت ميكنند. هیچوقت اشاره نکردید چرا اين حرف را ميزنيد. انقلابيها و حكومت ما در مورد ماليات نظر مثبت دارند، بعد شما انتقاد ميكنيد به اداره ماليات كه چرا ماليات را زياد ميبنديد. اين را شفافتر كنيد.
من دو، سه تا نكته دررابطهبا ماليات دارم. يكي اينكه بر اساس آموزههاي دين نبايد فشار بر مردم بيايد. فشار بر مردم، مخصوصاً قشري كه دستشان باز نيست. يك وقتي مالياتها را بر اساس اندازه مغازهها ميگرفتند، ميگفتند مغازه فلاني ۱۲ متر است؛ مثلاً فلان مبلغ را ميدهد، شما مغازهات ۱۳ متر است، بايد بيشتر بدهي. اين درست نيست. بايد ببينيم كارش چيست، جنسش چيست، سرمايهاش چقدر است و امثال اينها را بايد در نظر بگيريم. نكته دومي كه من دررابطهبا ماليات ميگفتم، نميگفتم ماليات زياد ميگيريد، ميگفتم به همان نسبتي كه ماليات از مردم ميگيريد، چرا بازگشت نسبت به استان نداريم؟ مثلاً ما هفدهمين استان هستيم از لحاظ پرداخت ماليات، ولي بيست و دومين استان هستيم از لحاظ دريافت بودجه. نكته سومي كه من عرض كردم، گفتم اخذ ماليات عادلانه نيست. معادن ما بدهيهايشان را نميدهند، اما بيچاره آن زنجيره پايين، مغازهدار جزئي كه در كوچه و پسكوچه دارد كار ميكند، مجبور است مالياتش را بدهد؛ آن معلم بدبخت ما كه شش، ميليون تومان ميگيرد، بايد مالياتش را اول بپردازد، كارگرها بايد اول مالياتشان را بپردازند، اما آن كسي كه ۸۰۰-۷۰۰ تا پلاك زمين به نامش است، از صادركننده و واردكننده معادن و فرآوردهها و امثال اينها، مالياتي نميپردازند و دولت را دور ميزنند. من اين سه شاخصه را دررابطهبا ماليات مدنظرم بود و مكرر هم گفتم. اين هم در راستاي منافع مردم عرض ميكردم. بنابراين من اعتراض نسبت به زيادي ماليات نداشتم. امسال كه من مكه بودم، بسياري از بازارها و مغازهها و پاساژها مكه و مدينه تعطيل بودند. وقتي من علت را جويا شدم، گفتم بهخاطر كرونا است؟ گفتند نه، از سه درصد ماليات ارزشافزوده ما تبديل شده به ۱۵ درصد و ديگر براي ما صرف نميكند. بعضيها تصورشان اين است كه هرچه بيشتر ماليات از مردم بگيرند، بازار رونق بيشتري پيدا ميكند كه اين هم يك تصور بسيار غلطي است. ما ميگوييم نه، ماليات بايد بر اساس عرفي كه مورد قبول بازار است، كف بازار بايد آن ماليات را بپذيرد. چون يكي از جاهايي كه مديربردار نيست، بازار است. بازار مديربردار نيست، كف بازار خودش هوشمند است و بازار را براي ما اداره ميكند. كما اينكه مسجد مديربردار نيست، خود مسجد بايد هوشمند باشد. بله، مردم بايد دستبهدست هم بدهند. اين صحبت اصلي من در مورد ماليات بود.
– ما ميگويیم يزد ايدهآل در ذهن شما چيست و شما سه تا خط قرمز ميگذاريد. من دقیقاً متوجه نميشوم يعني چه، اين از نظر شاخص اقتصادي يعني چه؟ از نظر شاخص توسعه فرهنگي يعني چه؟ اين را مقداري بيشتر شفاف كنيد.
يزد يك ويژگيهايي از سابق داشته كه اين ويژگيهايش امروز هم مردمش را در اذهان بيروني متشخص و ممتاز كرده. اين شاخصها بايد حفظ شود. شاخصها و معيارها بايد حفظ شود. از اول يزد بهعنوان يك مركزي كه در مسير چهارراه تجارت بود، بنا شد با باراندازي و كار و تجارت و حضور در ميدان، مردمش شهر را بنا كردند. بنابراين پيوسته در يزد كارخانهها دارد تأسیس ميشود برخلاف بسياري از مراكز استانها كه شايد يك كارخانه نتوانيم در شهرشان پيدا كنيم (نميخواهم اسم ببرم) اين يك شاخصه خاصي است براي مردم يزد. اين فرهنگ بايد حفظ شود. مرحوم شهيد مطهري هم نسبت به اين فرهنگ خيلي حساسيت به خرج ميداد دررابطهبا يزد در فلسفه تاريخشان، صفحه ۵۶، انتشارات صدرا اين شاخصه را براي يزد ممتاز ميداند. اما از لحاظ شاخصه انساني و فرهنگي هم مردم يزد ممتاز بودند. شما كدام استان را پيدا ميكنيد كه امامزادههايش تماماً به مرگ طبيعي از دنيا رفته باشند؟ بخشي از آنها به شهادت رسيدهاند، اما شما بگرديد در يزد كه يك امامزادهاي به مرگ غيرطبيعي از دنيا رفته باشد. یزدیها سادات را دوست ميداشتند، انساندوست بودند، فرهنگ محور بودند. واقعاً مردم يزد مردم سالمي بودند، مردم رحيمي بودند، مردم انساندوستي بودند، تربيتپذير بودند، قدرت محور نبودند، تربیت محور بودند. قدرت نميتواند كاري كند، تربيت ميتواند كار را انجام دهد. اين دو تا شاخصه را من بهعنوان نمونه عرض كردم. اگر بخواهم شاخصه ديگري را عرض كنم، شاخصه اقتصادي مردم يزد هست. از لحاظ اقتصادي، مردم يزد واقعاً فكرشان، ذهنشان، تلاششان، بازویشان كار ميكند، چه در زمينه كشاورزي، چه در زمينه صنعت، چه در زمينه تجارت، هرجایی يزدي را ببينيد، جز آباد کردن، كار ديگري از او برنيامده در بلاد غريب. از لحاظ استعداد هم همين است. ما يزديها از لحاظ استعداد خيلي قويتر از خيلي از استانهاي ديگر هستيم. از حيث زيباييدوستي، مردم يزد يك مردم با حس قوي زيباييدوستي هستند؛ زيباييها را هرکجا ببينند، ميپذيرند، تحويل ميگيرند، رشد ميدهند، بالنده ميكنند، حاضرند به ديگران هم ارائه دهند، در اختيار ديگران قرار دهند. ما كمتر ملتي اینطوری داريم. زيباييشناسي و زيباييدوستي و زيباييپرستي. زيباييها را دوست دارند، زيباييهاي انساني را، نه زيباييهاي مادي را. شما در هيچ استاني، در هيچ ملتي هم اینچنین نميبينيد. بهطورکلی ايران اسلامي اینطوری است؛ حس زيباييپرستي در ايرانيها خيلي قويتر است و لذا ما ملت ايراني تشيع را پذيرفتيم و هيچ ملت ديگري نپذيرفته، چون تشيع را زيبايي ديديم. ما هميشه كشورمان استقلال داشته، مستعمره هيچ كشوري نشديم. چرا؟ چون حس زيباييدوستي ما در وجود ما قوي بوده است. شايد تنها ملتي كه بهصورت عموم، یکتا محور بودند و يكتاپرست بودند، ملت ايران بودند. شايد خيلي از ملتهاي ديگر در اين عرصه بتپرستي و دوگانهگرايي را داشتند. بنابراين مردم يزد در اين جهت هم شاخص هستند. ما ميخواهيم همين پيشينه استمرار داشته باشد.
– شاخصهاي حوزه سياسي را هم بگوييد.
مردم يزد خيلي سياسي نبودند، ولي الان باتوجهبه فضاي حاكم بر انقلاب اسلامي و باتوجهبه فضاي حاكم بر انتخابهاي گذشتهمان، مثلاً از سال ۷۶ به بعد، عامه مردم جنبه تحزبشان و سياسيگريشان و سیاسی بازیشان قويتر شد؛ ولي نميشود حمل بر بصيرت سياسي كرد؛ حمل بر سياسيگري و اين بد است.
– یعنی بصيرت سياسي ندارند؟
گفتم بصيرت سياسيشان به ميزاني كه سياستبازي در آنها حاكم است، تقويت نشده كه البته اين هم عواملي دارد. البته ما بايد زيباييها را در جامعه بياوريم تا ارائه شود. در آن زماني كه بايد بصيرت سياسي حاكم ميشد، يك مقدار فضا بسته بود. مثلاً من از خرداد سال ۷۶ وارد يزد شدم، ايام انتخابات آقاي خاتمي بود. بعد از اينكه ايشان رأي آورد، هيچ روحانياي در يزد امنيت نداشت، هيچ روحاني كه در نقطه مقابل بود، امنيت نداشت، از جمله خود من.
– يعني با آنها برخورد ميشد؟
عمامههايشان را برميداشتند، برخوردهاي فيزيكي ميكردند، بعضي از خواص، آنها را از مساجد بيرون كردند و محدوديتهاي فراواني برايشان ايجاد كردند. از جمله خود من؛ در اين هفت، هشت سال بههیچوجه ما اجازه حضور در هيچ مدرسهاي را نداشتيم و هرکجا من ميخواستم حضور پيدا كنم، لغو ميشد. اين بالاخره از شاخصهاي توسعه سياسي آن زمان بود. اين را من با چشم خودم ديدم، يعني من از اینجا حركت كردم و رفتم تا مصلي، ۱۳ تا فحش به من دادند. معناي اين چيست؟
– الان چطور؟
الان نه، الان با همين شرايط كسي به من چيزي نميگويد. من از مصلي هر روز پياده ميآيم، الان هم از مسجد فرط پياده آمدم و تنها ميروم گاهي، مثلاً امروز تا حظیره رفتم و دوباره برگشتم. يك مختصر كلاسي آنجا بود، رفتم و برگشتم. به آن حدي كه زمان دوم خرداد داشتيم، اصلاً نداريم. آن زمان يعني اصلاً طلبهاي نبود كه مراجعه كند كه هفتهاي یکبار عمامهاش را بر ندارند. اين از دستاوردهاي دوم خرداد بود. خيلي عجيب است. چقدر طلبههايمان از مساجد فاصله گرفتند.
– يزد ايدهآل اين است كه اين اتفاقات در آن نيفتد؟
يزد ايدهآل اين است كه همه اقشار بتوانند آزادي داشته باشند و بنشينند و صحبت كنند. مثلاً اين فيلم مارمولك كه آقا هم روي آن حساسيت داشتند. ولي در كف جامعه يزد ميدانيد كه خوبهاي يزد خيلي خوب هستند و لوسهاي يزد هم خيلي لوس هستند. فيلم مارمولك را وقتي پخش كردند، آقاي كلانتري استاندار بود. گفتم آقاي كلانتري صلاح نيست. گفت امروزوفردا و بههیچوجه حاضر نشد بردارد تا وقتي كه يك اتفاقاتي افتاد و خود من هم باني شدم كه بيايد پايين با يك حركتي كه زديم. گفتم مرد حسابي طلبههاي ما تحتفشار هستند. گفت يعني ميگويي آقاي مدرسي آن چيزي كه قانوني است، من جلوي آن را بگيرم؟ گفتم تو مدير استاني، نكن و تنش را در استان افزايش نده.
– اين بحث دوطرفه نبود؟ يعني روحانيت يك كاري كرده بود كه به اندك بهانهاي مردم به قول يزديها شوریدند؟
الان زنان محجبه چهکار كردند كه اینطوری عليهشان اقدام ميكنند؟
– بههرحال تبعات سیستم است در خصوص گشت ارشاد
گشت ارشاد محصول دست کیست؟
– احمدینژاد
خیر. زمان دوم خرداد بود
– اجرا نشد، شورایعالی انقلاب فرهنگی مصوب کرد؛ ولی اجرا نشد. زمان آقای احمدینژاد ابلاغ شد
خیر. مصوب آن زمان هست. چه ابلاغ شود و چه نشود.
– اگر بد هست که باید برداشته شود اگر هم خوب هست که میفرمایید در زمان آقای خاتمی مصوب شده
ما نمیگوییم بد است. گشت ارشاد كار خوبي بوده.
– پس چه تأکیدی است که چه زمانی اتفاق افتاده؟
آقایان نباید سابقه تاریخی خود را فراموش کنند. گشت ارشاد يعني پليس امنيت، يعني جلوي متخلف را گرفتن.
– آیا نتيجهاش خوب بوده؟
حالا نتيجهاش خوب بوده يا نبوده، بهخاطر اين است كه ۲۴ دستگاه بايد كار ميكردند و اين بايد مرحله آخر ميبوده و آن ۲۴ دستگاه كار خودشان را نكردند. الان هم خوب است، ولي بهشرط اينكه منوط باشد به تلاشهاي همه دستگاهها. هیچوقت نميگويند پليس امنيت بد است.
– اين ۲۴ دستگاه، نهادهاي فرهنگي هستند؟
نهادهاي فرهنگي هستند، صداوسیما است، دانشگاه است، آموزشوپرورش و حوزه است. من يك كتابي نوشتم به نام «مفاخر يزد». هر كاري كردم استاندار وقت یزد حاضر نشد ۲۰ دوره از آن را بخرد. خيلي دگم بودند اينها، خيلي جناحي و سياسي بودند. وانت وانت كتابهاي ديگر را ميخريد. یکبار با هم بحثمان شد كه آقاي صدوقي هم بود. آقاي صدوقي گفت موضوع چیست؟ استاندار وقت گفت آقاي مدرسي ميگويد من بشوم انتشاراتي او!
– كارهاي فرهنگي كار يك روز و دو روز و يك ماه نيست. اينكه ۲۴ تا دستگاه فرهنگي كارشان ممكن است چند سال طول بكشد، ولي آن نهاد امنيتي كه قرار است برخورد سفتوسخت كند، پليس است.
برخورد سفتوسخت هم نكرده و بههرحال هنجارشكنيها را تحمل ميكند. پليس امنيت ۱۵ سال سابقه دارد و يك مورد، چنین اتفاقی افتاده است.
– برگردیم به شاخصهای توسعه، از یزد آرمانی بگذریم و به واقعیتها بپردازیم شما در مهر سال گذشته در خطبههای نماز گفتید که یزد به استاندار بی حاشیه با اشراف کامل به استان نیاز دارد. وضعیت یزد را در این یک سال چگونه میبینید؛ چون به نسبت قبل کمتر انتقاد میکنید
هنوز هم انتقاد میکنم. من دررابطهبا گرانی و وضعیت آشفته چندین بار اعتراض کردهام.
– حجم و نوع انتقادات تفاوت داشت؛ مثلاً در دوره قبل میگفتید این دولتمردان به فکر مردم نیستند حالا میگوید بههرحال مشکلاتی هست و مسئولان دارند تلاش میکنند
دیدید که به فکر مردم نبودند همین ماجرای واکسن که به FATF ربط دادند. در دولت آقای رئیسی FATF بود و اینهمه واکسن وارد شد.
– طبق اطلاعاتی که دولت آقای روحانی ارائه کردند و هم آقای خاندوزی وزیر اقتصاد دولت آقای رئیسی اعلام کردند ۱۲۰ میلیون دوز واکسنی که در ابتدای دولت آقای رئیسی توزیع شد در دولت قبل خریداری شده بود
نه گفته بودند تا FATF را نپذیرید به شما واکسن نمیدهیم
– بااینحال قبلاً ادبیاتی که شما انتقاد میکردید با دولتمردان تفاوت داشت
من فكر نميكنم ادبياتم فرق كرده باشد، چون الان آقاي استاندار نسبت به من اعتراض دارد و ميگويد چرا اینقدر نسبت به من اعتراض ميكني. چون حاكميت در آن زمان دوگانه بود، مجبور بوديم از صدر تا ذيل نگاه انتقادي داشته باشيم، ولي الان الحمدلله حاكميت يگانه است، يعني يكدست است و اگر يكدست شد، اگر يك استاندار يا فرمانداري هم تخلف كرد، نبايد بهخاطر حفظ آن یکدست بودن، همه را زير سؤال برد. ما نسبت به گران بودن شهر يزد در مقايسه با ساير استانها خيلي اعتراض كرديم و گفتيم صنايع چوب يزد خيلي گران است، صنايع پرده يزد خيلي گران است، لباس در يزد خيلي گران است، كفش خيلي گران است، بازار ميوهاش هم خيلي گرانتر است و اينها نميخواهند قبول كنند. من كف بازارم و خودم با اينكه راننده دارم، مقيدم و يك بيسكويت هم كه بخواهم بخرم، خودم ميروم و ميخرم و ميدانم در بازار چه خبر است. بعد ميگويند چرا انتقاد میکنی.
– باتوجهبه اينكه تريبون نمازجمعه، باید تريبون مردمي و بهدوراز نگاههاي سياسي و جناحهاي سياسي باشد، با اين ديدگاه شما در تضاد نيست؟
ما در دوره آقاي طالبي هم بهعنوان استاندار تنشي نداشتيم، چون وقتي من يك مطلبي را نقد ميكردم، ايشان وقتي ميديدند حق است، ميپذيرفتند. ما تنشي نداشتيم. بعضي از دورهها، بعضي از زمانها نميپذيرفتند. قبل از آقاي فلاح زاده كسي نميپذيرفت. ما تند با آنها برخورد ميكرديم، چون دلمان هم براي اسلام ميسوخت، هم براي انقلاب ميسوخت و تشخيصمان اين بود كه راه آقايان اشتباه است.
– یعنی استاندار واكنش نشان میداد به حرفهاي شما؟
اگر ميپذيرفت انتقادات حق ما را، ما با او مشكلي نداشتيم، اما اگر نميپذيرفت، تظلمخواهي ميكرديم در رأس، تظلممان را ميبرديم بالا.
– شما به قول خودتان در دل جامعه هستید بهاصطلاح زیرپوست شهر هستید، مشكلات مردم در بيش از يك سالي كه آقاي رئيسي آمده، در مقايسه با قبل چقدر تفاوت كرده، از نظر حجم و جنس مشكلات؟
من معتقدم مشكلات همچنان هست، ولي در طول اين يك سال و نيم برنامههاي بسيار خوب و مفيدي اجرا شد. بايد اطلاعرساني دقيقتر صورت بگيرد. در دولت قبل ما در تابستان يكي از مشكلاتمان اين بود كه قطع برق داشتيم، اما امسال قطعي برق نداشتيم.
– اين را مسئولان جواب دادند، گفتند بهجای برق خانگي، صنعتي را قطع كرديم.
ولي صنعتها هم بهگونهای نبود كه متضرر شوند. در يك زماني هماهنگي كردند كه مثلاً دوره تعميرشان بود.
– ولی مثلاً مسئولان اتاق بازرگاني گلايه داشتند.
اين طبيعي است، بههرحال سرمايش و گرمايش آنها به مشكل برميخورد، ولي به تولید لطمهاي وارد نشد. آن زمان هم صنعتي و هم خانگي قطع ميشد. ما امسال نهتنها برق خانگي و برق شهريمان قطع نشد، بلكه صادرات هم داشتيم. صادراتي كه به عراق داشتيم، پولش را هم دريافت كرديم.
– در دوره قبل یعنی مشكل مديريتي بود يا فني؟
مشكل بيبرنامگي. اصلاً سرمايهگذاري نكردند براي توليد، با اينكه امكانات هم داشتند.
– يعني در اين مدت كوتاه، دولت توانست سرمايهگذاري كند؟
سرمايهگذاري كرد. من يادم است روز سوم فروردين امسال وزير نيرو يزد بود براي اينكه مديريت كند دررابطهبا توليد و توزيع برق. كدام دولتي حاضر است روز سوم فروردين وزيرش را بفرستد؟ وزیر از زاهدان و كرمان حركت كرده بود و آمده بود تا به يزد رسيده بود.
– به گفته شما در اين يك سال و نيم مشكلات كم نشده، ولي رويكرد دولت اين است كه كم شده است؟
به تعبير رهبري دارد گرههايي حل ميشود. اصلاً يكي از فلسفه آشوبهاي فعلي هم همين است كه اينها ديدند دولت دارد بعضي از گرهها را حل ميكند، گفتند يك كاري كنيم كه حل اين گرهها به چشم مردم نيايد. اينكه رهبري بيان ميكنند از عالم خارج دارد اين جريانات هدايت ميشود، يك بخشي هم همين است. مثلاً ما در دولت آقاي روحاني ذخاير كالاهاي اساسيمان خيلي كم شده بود، اما در دولت آقاي رئيسي نگران هيچ ذخيرهاي نيستيم. بودجه كشوري بر اساس آنچه كه تصور ميشود، ۷۷ درصدش ظرف اين شش ماه بهتماممعنا محقق شده، ۷۷ درصد كل بودجه. بدهكاريهايي كه دولت آقاي روحاني داشت، همه اينها تسويه شده، قرضه ملي نداريم. ما الان چاله و چولههاي اين جريان را پر ميكنيم. بله، ما الان كريدور شمال به جنوب را، كريدور شرق به غربمان را بايد راه ميانداختيم، ۵/۱۳ ميليارد دلار هم درآمد داشت. هر چهار طرف را آمدند و ناامن كردند. در چابهار دختر چابهاري را بهانه كردند تا باكو و آذربايجان غربي و آن جريان، لشكركشياي كه در اين ۳۰ساله اخير بيسابقه بود دولت ايران براي حفظ مرزهاي خودش در شمال غرب داشت. تا كريدور شرق به غربمان؛ از دولت پاكستان گرفته و اين جرياناتي كه در سيستان و بلوچستان به وجود آوردند تا جرياناتي كه در مرز خسروي و اقليم كردستان به وجود آوردند. كريدورهاي ما کاملاً راه افتاده بود، ولي وقتي كه نخواسته باشند و نگذارند، طبيعي است كه مشكلات حل نميشود و طبيعي است كه الان آن كساني كه برنامهريزي كرده بودند براي اينكه نگذارند دولت آقاي رئيسي موفق شود، يكي از برنامههايشان همين است؛ بههمزدن كارآمدي كريدور شمال و جنوب و شرق به غرب. اگر بودجه كشوري ما مثلاً ۶۰ ميليارد دلار باشد، بيش از ۱۳ ميليارد دلار مازاد را ما داشتيم در اینجا. ولي درعینحال من قبول دارم كه مشكلات وجود دارد، مخصوصاً مشكلات اقتصادي. ما هنوز نتوانستيم يكنواختسازي دررابطهبا حقوق داشته باشيم. حقوق معلمان ما بسيار مشكل دارد، حقوق نيروهاي مسلح ما مشكل دارد. ما با حدود اين ۶۰ درصد حقوق كارگري ديديم الان اعتراضات كارگري نداريم. عين همين جريان بايد در نيروهاي مسلح، در نيروهاي تعلیموتربیت و امثال اينها هم داشته باشيم، بايد تعديل داشته باشيم كه طبيعي هم هست.
– عده زيادي از مردم هر هفته پشت سر شما ميايستند و نمازشان را اقامه ميكنند. آيا شما به اين بحث يكسري پولهاي عجیبوغریبی كه بين مديران مياني و ردهبالای است ورود میکنید؟ همين چند روز پيش وزيري كه آقاي رئيسي پيشنهاد دادند بودند براي وزارت كار بهخاطر اينكه سه هزار ميليارد تومان داراييهايشان بود، در مجلس تأیید صلاحیت نشد
آقاي زاهدي وفا سه هزار ميليارد موجودي دارد؟
– اين ليستي كه نمايندگان مجلس اعلام كردند، بين هزار ميليارد تا ۱۰ هزار ميليارد بوده است.
من با آقاي زاهدي وفا آشنا هستم.
– خودشان هزار ميلياردش را پذيرفتند.
ولي آدم مؤمن و متديني است. به نظر من رتبهبندي حقوق بايد کاملاً محقق شود و اختلاف طبقاتي هم بايد کاملاً تعديل شود. ما الان رجال اقتصادي داريم كه بالغ بر ۸۰۰ پلاك ثبتي در يزد به نامش است. اين ربطي به دولت هم ندارد، ثروتمند است. اينها يك مقدار براي مردم غیرقابلتحمل است. بعدش هم وقتي بهطرف ميگويي چرا همه چيز را ميخواهي به انحصار خودت قرار دهي؟ ميگويد من فلان جا خدمت كردم، فلان امامزاده را آباد كردم، فلان آبانبار را، فلان مدرسه را ساختم، درصورتیکه اينها ناخن چيده آن جريان هم نميشود. البته ما يكي از مشكلاتمان همين است كه اختلاف طبقاتي وجود دارد، ولي اختلاف طبقاتي محصول اين دولت نيست، مجبور اين دولت است. من يك نكته ديگري كه بايد عرض كنم، اين است كه يكي از برنامههايي كه دشمن داشت، بحث مشكل آب و تنش آبي بود كه ايجاد كند بين استانها. دولت بهخوبی توانست اين تنش آبي را حل كند، ولي هنوز در همدان حل نشده، ولي استانهاي ديگر تنش آبي با طرحهاي انتقال آب و سرعتبخشيدن به طرحهاي انتقال آب، تنش آبي را توانست مديريت كند كه اميدواريم انشاءالله استمرار پيدا كند. ما الان با همين سبد تحريم، تعدادي هواپيماي مسافربري وارد كرديم، بدون سروصدا، هواپيماي خوب كه تا پايان سال ۲۰ تا هواپيما وارد كشور ميشود، با همين سبد تحريمي كه الان وجود دارد. اينها موفقيتهاي دولت است، ولي بخشي از اين را دولت ميتواند بگويد، بخشي را دولت نميتواند اعلام كند، چون مانعتراشي ميكنند. ۲۰ هواپيما وارد كنيم، آن هم هواپيماي ممتاز خوب. اين خيلي هنر است براي دولت؛ در اين شرايط تحريم و سبد تحريم، ولي درعینحال من باز هم اعتقاد دارم بخش زيادي از جامعه ما بهخاطر اختلاف طبقاتي رنج ميبرند، بهخاطر بحث اقتصادي و معيشتي در رنج هستند. دولت اگر بتواند ارزش پول ملي را افزايش دهد و از كاهش ارزش پولي ملي داشته باشد، انشاءالله ميتواند موفق هم باشد.
– هفتم خردادماه سال قبل در انتخابات شما يك سخنراني داشتيد و گفتيد مردم از وعدههاي بدون عمل خسته شدند. چند روز پيش يكي از اعضای فراكسيون زنان مجلس اعلام كرد كه بيش از پنج هزار نفر از مسئولان ردهبالای مملكت فرزندانشان در خارج از كشور زندگي ميكنند. صرف اينكه آنها رفتهاند به خارج از كشور، مسئله بدي نيست، مسئله اين است كه چطور اين كشورها ميتوانند براي مردم ما استعمار باشند، ولي براي فرزندان آنها خوب است؟ اين دوگانگي در ذهن مردم است كه چطور بعضي چيزها براي ما عامه مردم بد است، ولي براي مسئولان ردهبالای مملكت نه؟
ما چند پست مديريت دولتي در كشور داريم كه فرزند پنج هزار از مسئولان ما در خارج از کشور باشند. ما يا بايد آمار سرمان شود و يا دقت كنيم.
– گفته بود ۵۴۰۰ فرزند مسئول و هيچ مرجعي تكذيب نكرده است.
من نميخواهم تكذيب كنم، ميخواهم بگويم شما تحليل داشته باشيد. ما چند مسئول در اين كشور داريم؟ الان در استان يزد چند تا مسئول داريم؟ حدود ۲۰۰ نفر. چند نفر از اينها فرزندانشان خارج هستند؟
– پنج، شش نفر.
به همين نسبت برويد بالا. ما الان داريم در استان يزد خودمان را ميبينيم. آن افرادي كه من با آنها در ارتباط هستم، هیچکدام از بچههايشان خارج نيستند. ما نبايد آشفتهبازار براي جامعه درست كنيم. اين خبري كه آن نماينده بگويد و من بيايم به مستند آن نماينده، اين حرف را پروبال بدهم، آشفته کردن اذهان مردم است. اين ميشود همان حركت ژورناليستي.
– مثالهاي متعددي وجود دارد كه بزرگان كشور يك چيزهايي را بهعنوان فضيلت ميدانند، يك چيزهايي را ميگويند اين كار را نكنيد، اینجا نرويد، اين را نخوريد، اين را بخوريد، ولي در عمل آن رطب خوردن و منع رطب است؛ خودشان دارند آن كار را انجام ميدهند.
در استان يزد ما اینطوری نيست. هیچکدام از فرزندان ائمه جمعه ما در خارج نيستند، فرزندان و استاندار ما در خارج نيستند، فرماندار و بخشدار ما هیچکدام در خارج نيستند و همه يزدي هستند. يعني اين آماري كه شما در ميآوريد، من تكذيب ميكنم، ولي ميگويم شايد خيلي هم مطابق با واقع نباشد.
– بااینحال چقدر در خطبههايتان انتقادهاي اینچنینی داريد؟
آمار به دست من بدهيد و مستند باشد، انتقاد ميكنيم. اطلاعرساني كنيد، ما انتقاد ميكنيم، يعني مستند باشد. فردا شما بايد جوابگو باشيد.
– بحث این است که گاهی برخی چیزها فقط برای مردم فضیلت است نه مسئولان، مثلاً مسئولان كشور در تلويزيون ميگويند اين ميوه را يك مقدار كمتر بخوريد، ولي وقتي نشست مديران را نگاه ميكنيم، ميبينيم همان ميوهاي كه مردم نبايد بخورند، روي ميز آنها است.
در اين دولت سيزدهم اين خبرها نيست. آن چيزي كه شما داريد ميگوييد، براي دولت دوازدهم و مديران دولت دوازدهم است، عكسش هم براي آن زمان است. يكي از انتقادات ما اين است كه ميگوييم راهنمايتان راست نزند و خودتان چپ برويد. ما ميگوييم روحانيت خودش را در اين صورت و اين قالب محدود كرده كه مقيد ببيند، مديران دولت سيزدهم هم مديراني كه ما با آنها در ارتباط هستيم، اینطوری هستند.
– بهعنوان كسي كه با استان آشنا هستيد و اخبار به شما میرسد، چالشهاي توسعه يزد چيست؟
يكي عدم بررسي اسناد بالادستي؛ کاملاً به اسناد بالادستي توجه نشده، يكي عدم تحقق برنامهريزيهاي كلاني كه در استان بايد صورت ميگرفته، اعم از معادن، آب، صنعت و كشاورزي. يكي ديگر از چالشهايش عبارت است از صادركردن تحصیلکردگان و واردكردن كارگران صفر در استان. يكي ديگر از چالشها عدم شجاعت برخي از مسئولان مرتبط اقتصادي براي عمران و سرمايهگذاري در استان است كه موجب فرار سرمايه ميشود و عدم جذب سرمايه. يكي ديگر از چالشهايي كه وجود دارد، عبارت است از عدم بهرهمندي از ظرفيتهاي يزد براي نقلوانتقال بار به استانهاي ديگر. شركتهاي دانشبنيان ما آنگونه كه بايد در اين زمينه كارآمد نيستند، از نخبگان ما بهرهبرداري نميشوند، شورایعالی مجموعه نخبگان آن فعاليتي كه بايد داشته باشند را ندارند. ما نخبگان را آمديم منحصر كرديم در تحصیلکردگان، درصورتیکه نخبه صنعتي داريم، نخبه كشاورزي داريم، نخبه بازاري داريم، نخبه مديريتي داريم. من معتقدم در اين عرصه بايد مجمع خيريني براي نخبگان استاني حداقل بيايند پایکار و حمايت كنند در اين جريان كه اين هم يكي ديگر از چالشها است. اينها مجموعه چالشهايي است و در نهايت ميتوانيم بگوييم عدم وجود سرمايههاي گلوبالي در استان يزد.
– منظورتان از گلوبالي چيست؟
يعني سرمايههايي كه مقرري نيستند و ميتوانند در جاي ديگري سرمايهگذاري شوند، مثل بودجههاي شركتهاي مثلاً فرض كنيد يزدي كه در تهران سرمايهگذاري شده، در بانكهاي تهران هستند؛ به اينها ميگويند بودجههاي گلوبالي.
– بحث فرار سرمايه مطرح ميشود؟
نه، بحث فرار سرمايه نيست. آنها ميخواهند جايي سرمايهگذاري كنند كه امكانات بيشتري بگيرند و نظارت كمتري روي آنها شود.
– ابتداي مصاحبه حديثي آورديد و گفتید تا زماني كه در يزد خودمان ميتوانيم كاري كنيم، باید بمانیم و کار کنیم منظورتان چه بود؟
اسلام بيان ميكند كه حب وطن را بايد اصل بدانيد، تا زماني كه به دينتان لطمه نميخورد.
– يعني ممكن است كه شما هجرت كنيد؟
مگر پيغمبر هجرت نكردند؟ مگر از مكه به مدينه هجرت نكردند؟ والسلام. مگر وطن پيغمبر مكه نبود؟ ما از همان ميگوييم. آيه شريفه دارد كه چرا مهاجرت نكردند؟ اگر ديدند كه زمين برايشان ضيق است، چرا مهاجرت نكردند؟ اين دستور قرآني است، ولي ما الحمدلله اين شرايط را به اين صورت نميبينيم.
– جناب مدرسی تحلیلتان در خصوص اعتراضات اخير چیست؟
بهترين تحليل را خود آقا ارائه دادند. نظر شخصي من اين است كه ما بحث را فراتر از جريان حجاب و عفاف و چادر و مقنعه و مانتو ميبينيم. اين بحثي كه اخیراً به وجود آمد، طراحيشده از سابق بود، منتظر تحريك عواطف كف جامعه بودند. حالا اين موضوع نبود، موضوع ديگري بلافاصله مطرح ميشد، ولي اينكه از چهار اطراف هجمه وارد شد و آمادگي داشتند براي اينكه بتوانند از شمال غرب و جنوب شرق حمله كنند و حتي در خوزستان بخواهند غائله برپا كنند، در بعضي از قسمتها و در تبريز بخواهند غائله برپا كنند، معلوم است كه توطئه طراحيشدهاي است در اين جريان.
– در واقع شما دو تا لايه ميبينيد، يكي لايه نهادهاي مخرب و گروههاي تروریستی كه اينها آمدند و كشور را به آشوب كشيدند، زماني كه لايه اول اتفاق افتاد، آن تحريك عواطف مردمي اتفاق افتاد، سر قضيه گشت ارشاد بود. در مورد ارشاد صحبت كنيد. نظر شما چيست؟
من معتقدم قانون بهتر از بيقانوني است. اگر پليس امنيت مبناي قانوني دارد، بايد از قانون حمايت شود.
– الان چيزي كه در جامعه ميبينيم، يك طيف وسيعي آماري وجود ندارد، چون هيچ نهادي آمار را نگرفته، جز وزارت ارشاد در دو سال پيش كه گفت بالغ بر ۷۰ درصد جمعيت ايران موافق حجاب اجباري نيستند.
ما هم حجاب اجباري را موافق نيستيم، ولي موافق قانون هستيم. بيحجابي اجباري را هم نميپذيريم.
– يعني شما موافق نيستيد؟
نه، من موافق حجاب اجباري نيستم، من مخالف بيحجابي اجباري هستم.
– الان در قانون آمده كه بايد حجاب داشته باشند.
من موافق قانون هستم، والسلام.
– اصلاً بگوييد ۲۰ درصد مخالف هستند؛ آيا نبايد اين ۲۰ درصد شنيده شوند؟
بله، بايد شنيده شوند. مگر شنيده نشدهاند؟ يك موقعي است كه ما داريم انتقاد ميكنيم، اين انتقاد عيبي ندارد، ولي شيوه انتقاد بايد فرق كند تا براندازي.
– يك قانوني آمده جلوگيري از ماهواره، چرا آن را اجرا نميكنيد؟ چرا در مورد آموزههاي ديني مثل غيبت و دروغ كه در قرآن بهشدت بيشتر از حجاب به آن تأکید شده، چرا گشت دروغ راهاندازي نميكنيم؟ اينها همه سؤالاتی است كه كسي به آنها جواب نمیدهد.
من بحث شنيدهشدن را عرض كنم؛ شنيدهشدن به معناي نقد را ما حاضريم بشنويم، همه حاضرند بشنوند، اما اگر از نقد به نفي برسيم، يعني براندازي؛ ما امروز آشوبمان از نقد به نفي رسيده است.
– چرا اين اتفاق افتاده است؟
بهخاطر عوامل خارجي و بهخاطر گولخوردن. من معتقدم اين بستري كه فراهم شدم، چه بستر نرمافزارش و چه بستر سختافزارش بالغ بر ۵۰ درصدش مربوط به خارج است. ممكن است ۲۰ درصد عوامل داخلي هم داشته باشد.
– تكليف آن ۸۰-۷۰ درصد كه روشن است، در مورد اين داخلي ۲۰ درصد كه ميگوييد، اينها را بايد چهکار كنيم كه همراه اين ۸۰ درصد نشوند؟
هيچگاه نخواهند شد، هیچوقت هم نبايد انتظار داشته باشيم. مگر در زمان پيغمبر همه يكدست با پيغمبر شدند؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین (ع) ۲۰ درصدها همراه با امیرالمؤمنین (ع) شدند؟ در چه زماني و در چه حكومتي شما توانستيد همه را يكدست كنيد؟ اين انتظار، غلط است. ولي قانون را بايد بپذيرند.
– در قانون آمده هرکسی اعتراض دارد، بيايد تجمع مسالمتآميز؛ اين متن قانون اساسي است. ميآيي در لايه فرمانداري و ميگويي متن قانون اساسي اين است، متن قانون تجمعات هم اين است. سلاح نداشته باش، نفي نظام و اسلام هم نباش، بيا در خيابان و اعتراض كن. بارهاوبارها و بارها گروههاي مختلف سياسي، گروههاي مختلف اجتماعي، حتی محیطزیست درخواست تجمع دادند و رد شده است. پيشنهاد شما چيست؟
آقاي رئيسي يك پيشنهاد بسيار خوبي داد؛ بايد يك فضايي تعبيه شود براي شنيدن اعتراضات.
– يعني سالن يا خيابان؟
يك پارك خاصي در نظر بگيرند كه آنجا بخواهند تجمع كنند، افراد بروند آنجا و تجمع كنند، مثل خيلي از كشورهاي ديگر.
– پيشنهاد شما براي اعتراض در يزد چيست؟
براي يزد من معتقدم يك فضاي پاركي بايد باشد كه سالن داشته باشد، فضاي باز هم داشته باشد، ميخواهند راهپيمايي كنند، اعتراض كنند، آنجا اعتراض كنند، منجر به ترافيك در شهر نشود، منجر به ناامني نشود، بازار بتواند كارش را انجام دهد، پدر بتواند بچهاش را مدرسه ببرد، آن آقايي هم كه ميخواهد رانندگي كند، بهراحتی ميتواند رانندگي كند. اين بهترين راه است كه بايد يك فضايي تعبيه شود براي شنيدن و بيان صداها.
– در همين بحث اعتراضاتي كه اخیراً اتفاق افتاد، آماري كه خود مقامات ارائه كردند، ۸۰ درصد بهخصوص در تهران بچههايي كه آمده بودند، زير ۲۰ سال هستند. اين زير ۲۰ سالهها يعني در همين نظام به دنيا آمدهاند، همینجا آموزشدیدهاند، در همين نظام پرورش پيدا كردهاند، ولي چطور است كه اينها گول ميخورند و همراه آنها ميشوند؟
آيا پيغمبر ۲۳ سال رسالتشان را خوب انجام ندادند كه بعدش افرادي در مقابل امیرالمؤمنین (ع) ايستادند؟ واقعاً پيغمبر رسالتشان را خوب انجام ندادند؟ كارشان را خوب انجام دادند و بنابراين معلوم ميشود اینطور نيست كه هر كاري كه انجام دادي، صددرصد بايد نتيجه دهد. عين همين حرف را دررابطهبا انقلاب ما مطرح ميكنند، ميگويند آقا ببينيد، جوانهاي زمان شاه اين كساني بودند كه انقلاب كردند و جوانهاي جمهوري اسلامي همين كساني هستند كه الان لخت شدند در تهران. ما عين همين را دررابطهبا تاريخ پيغمبر عرض ميكنيم؛ پيغمبر با همان مردم جاهلي، اسلام را مبعوث به رسالت كرد و بعد از پيغمبر همين تربيتشدههاي پيغمبر باعث شدند جلوي امیرالمؤمنین (ع) را بگيرند. مگر تقصير امیرالمؤمنین (ع) يا تقصير پيغمبر است؟
– اين ۲۰ سالهها در سيستمي آموزش پيدا كردهاند كه نتيجه نداده
وقتي دولت دوازدهم ما بگويد ما ميايستيم پاي سند ۲۰۳۰ نتیجهاش همین است، اين حاكميت دوگانه است؛ ما لطمه از حاكميت دوگانه خورديم.
– يعني اینها نتيجه ۲۰۳۰ است؟
بخش زيادي از اينها بله؛ همينها تربيتشدههاي آموزشوپرورش ۲۰۳۰ هستند. ما ۱۰ سال ديگر، ۲۰ سال ديگر جواب ميگيريم. كار تربيتي سخت است. ما الان دانشگاه فرهنگيانمان مشكل دارد، دانشگاه ما مشكل دارد، آموزشوپرورش ما مشكل دارد، حوزههايمان مشكل دارند، ولي نبايد مشكل را به مشكل افزايش دهيم. ما سند ۲۰۳۰ برايمان مشكلآفرين است. امروز آمريكاييها اجبار كردند عربستان سند ۲۰۳۰ را بپذیرد.
– بنابراين شما معتقديد دهه هشتاديها حاصل سند ۲۰۳۰ هستند كه آمدند در خيابان؟
بخشي از اينها بله. جامعه را دوپارچه نكنيد، شما در اين مصاحبههايتان چند تا اصل برايتان محور باشد. يكي رهبري است، يكي اسلام است، يكي انسجام و اتحاد جامعه، يعني ما نبايد سرشاخه بنشينيم و بيخ شاخه را بِبُريم. تقابل دو بخش از جامعه در مقابل يكديگر كه ميبينيد رهبري چقدر زيبا تقابل نفي را گفتند. جامعه هنري جامعه مؤمنانه هم خيلي در آن زياد است، جامعه ورزشي ما هم همینطور و بگذريم از اينكه يكي، دو نفر يك حرفي را ميزنند. مثلاً آمدند و گفتند خواص؛ اينها غرض سويي نداشتند، ولي الان بايد جبران كنند. رهبري سياستش اين نيست كه جامعه را در مقابل هم قرار دهد. اين سياست را شما هم برويد جلو، پشيمان نميشويد.
– ميانههاي بحث گفتيد مردم يزد خيلي سياسي شدند. با شاخص اصلاحطلب و اصولگرا بيشتر؛ اكثريت جامعه در یزد اصلاحطلب هستند يا اصولگرا؟
فرق ميكند، تا عملكردها چگونه باشند. من آماري ندارم. ما آنچه را كه خودمان ميبينيم، دوستاني هستند كه با اصلاحطلبان غیر بدخیم، یعنی خوشخيم در ارتباط هستند، حتي آقاي دكتر فاطمي كه مورد اعتراض هم قرار ميگيرد.
– اگر فردا يك صندوق رأي بگذاريم اینجا و بگوييم مثلاً آقاي احمدينژاد و آقاي خاتمي، مردم يزد به كدامشان رأي ميدهند؟
من نميدانم، ولي روانشناسی جامعه خيلي سخت است؛ واقعاً جامعهشناسي خيلي سخت است.
– اگر يك قانوني، حكمِ اسلام نباشد، اما قانون مملكت ما باشد و اگر اشتباه باشد، ميتوان عوض كرد؟
اگر قانونی خلاف قانون اسلامي باشد، ما خودمان مقابلش ميايستيم.
بخش نظردهی بسته شده است..