«باز باران، با ترانه» اما ترانهایی سوگوار
یزد که به طور نرمال سالانه با حدود ۴۰ میلیمتر بارش در سال همواره جزو کم بارشترینهای کشور بوده و سالیان مدیدی است که از خشکسالی رنج میبرد، درپدیده بارشی مونسون طی هفته های اخیر، تنها در بازه زمانی ۲.۵ ساعت بالغ بر ۸۰ میلیمتر باران سیل آسا را تجربه کرد که خسارات فراوانی را به زیرساختهای شهری و خانه...
دو ساعتی بیشتر از نیمه شب بامداد جمعه نگذشته بود که صدای خوردن قطرههای باران در میانهی تابستان به شیشههای پنجره اتاق خانههای میان ساباط و بادگیرهای شهر تاریخی یزد، حسی سرشار از خوشحالی و لطافت را در دل مردمان یزد تفتیده رویاند و در حالی اوج زیبایی این ترانه دلنشین در حال همراه شدن با صدای اذان صبح از گلدستههای مسجد جامع این شهر خشکیده کویری بود، بسیاری از عکاسان، خود را برای طلوع آفتاب یک روز باران دیده و رخ نمایی رنگین کمان پس از باران در لابهلای بوی نم کاهگلهای باران خورده کوچههای آشتیکنان شهرشان جهت ثبت تصاویری از شادی مردمشان داشتند اما تنها دو ساعت و نیم باران بی سابقه چهرهای متفاوت از شهر را در مقابل دیدگان کویرنشینان به نمایش گذاشت و مردم روی ناخوش باران را در کوچه و دیارشان دیدند.
بارانی که نه کسی رنگین کمانش زیر بادگیرها را دید و نه لذت قدم زدن زیرساباطها و استشمام بوی نم کاهگلهای باران خورده آن را احساس کرد و تنها در ساعات اولیه صبح روز جمعه، سیلی از تصاویر وحشتناک ورود حجم سنگینی از آب به سطح شهر و محلات قدیمی در فضای مجازی جاری منتشر شد و حس خوب ترانه باران را در صبح جمعه با خود برد.
در واپسین ساعات طلوع آفتاب روز جمعه هفتم مردادماه، شهر خشکید و کم باران یزد با حجمی سنگینی از آب با مخلوط گل و لای در معابرش مواجه شد، آب و گل و لایی که شهر نه میتوانست آن را پس زند و نه در خود جای دهد.
زیرگذرهای شهر تبدیل به دریاچه، خیابانها به رودخانه تبدیل شده بود و این آبهای سرگردان در شهر، به خانهها و محلات شهر حملهور شده و آواری را ایجاد کرده بود که یادآور خاطرات پدر بزرگهایمان از سالهای جنگ بود و گویی یک موشک ۱۲ متری در کوچهای شش متری خودش را جای داده بود.
مردم در حیرت و ترس از این همه آب مانده بودند و مسئولان شهر هم با وجود هشدارهای هواشناسی به نوعی از این حجم از آب ورودی به شهر غافلگیر شده بودند. اوج بحران نیز مربوط به مکانهایی بود که آبهای سرگردان شهر راهی محلات قدیمی و فرسوده شهر شده بود.
در برخی محلات، خانه بود که روی خانه آوار شده بود و گویی تنها معجزه جان بسیاری از ساکنان آنها را در زیر این آوارها حفظ کرده بود، هیچ کسی نمیتوانست در مقابل این سیل وحشی دوام آورد؛ سیلی که با سرعتی همچون نور میتاخت و هر چه که سد راهش میشد را همچون یک بولدوزر با خاک یکسان میکرد تا به مسیرش ادامه دهد.
«باز باران، با ترانه» اما ترانهایی سوگوار
از همان ساعت اولیه روز جمعه بود که صدای آژیر ماشینهای هلال احمر و آتش نشانی در شهر لرزه به راه انداخته بود، صدایی که ندای امداد و امید بود اما امیدها همان جاهایی بیشتر شکل گرفت که مردم کمر همت بسته بودند و برایشان هم مهم نبود، آسیب دیدگان غریبه هستند یا آشنا و دوست، فقط به فکر نجات و کمک به همشهریانشان بودند.
این موج همدلی و امداد از صبح روز شنبه، همراستا با نیروهای امدادی یزد از استانهای معین و حتی خارج از حلقه معین همچون امدادگران شهر امام مهربانیها به سمت یزد سیل زده، روانه شد، یزدی که هیچ کسی نمیتوانست حتی دریاچه شدن زیرگذر امام حسین(ع) را در باورش بگنجاند.
سیل همدلی و اتحاد دستگاههای امدادی از استانها بود که هر لحظه بر سیل وارد شده به یزد غلبه میکرد، آنقدر خوب پیشروی میکرد تنها با ۴۸ ساعت حضورشان، شهر خالی از آب شد و تنها آواربرداری مانده بود که آن هم با سیلی دیگری از همدلی اما خاصتر با همکاری گروه های جهادی و دستکاههای امداد رسان به پایان رسید.
در این میانه و هاگیر واگیر هشدارهای هواشناسی پس از بحران سیل که بارش در ارتفاعات استان را گوشزد میکرد و ترس و دلهره وقوع احتمالی دوباره سیلاب از سمت ارتفاعات، به جان مردم و حتی مسئولین افتاده بود، فرمانده قرارگاه منطقهای نزاجا و ارشد آجا در جنوب شرق کشور با اعزام تجهیزات و ماشینهای سنگین ارتش جمهوری اسلامی به یزد، تقویت و بهسازی سیل بندها در حال استفاده استان و شهر یزد را در دستور کار قرار دادند تا از هجوم سیل احتمالی به شهر یزد و ایجاد خسارات بیشتر جلوگیری شود.
سیل همدلی مردم و سپاه، بسیج و گروه های جهادی نیز از همان روز اول وقوع سیل با قدرت بر سیل باران غلبه کرد؛ گروهای جهادی تشکیل شده از هر حزب و گروهی، از کارگر و مهندس و دکتر تا پیر و جوان و حتی بانوان که بدون هیچ گونه چشمداشتی و بدون این که آسیب دیدگان سیل، فقیر یا غنی بودنشان را بدانند، کمر همت را مردانه بستند و وارد میدان شدند، از آوار برداری و کارهای خدماتی تا شستوشوی فرش خانه سیل زدگان و حتی تعمیر لوازم خانگی، ماشین و هرچیزی که در این بحران پیش آمده خسارت دیده بود، دست نکشیدند.
روزهای اول و حتی دوم سیل بود که گروههای جهادی تشکیل شده از اقشار مختلف مردم به روستاهای شهرهای استان سیل زده رفتند، کمر همت را بستند و به مردم داغ دیده سیل، ارادت خود را به نحوی نشان دادند که تا به امروز که حدود ۱۰ روز از این حادثه میگذرد، همچنان این سیل همدلی را تداوم دادهاند.
آنچه که در این سیل به جا ماند، تنها زحمت های نیروهای امدادی، نظامی و انتظامی، سپاه، بسیج و مردم بود تا بار دیگر اثبات کند که مردم در بحرانها همچنان پشت یک دیگر را همچون کوه پر میکنند و سیل که هیچ، اگر سونامی هم بیاید، این کوه همچنان پابرجاست.
منبع:ایسنا یزد
بخش نظردهی بسته شده است..