شناسه خبر: 23543
منتشر شده در مورخ: ۹۵/۰۴/۲۲
ساعت: ۰۷:۴۳
آیا این بیانصافی نیست؟
طی چند روز گذشته چهار اتفاق تلخ در کشور رخ داد که اگرچه برای مردم ناخوشایند بود اما مخالفان دولت در قبال آن حسابی «کیف» کردند و حتی حاضر شدند پیه همراهی با دشمنان قسم خورده نظام را به تن خود بمالند اما روحانی و دولت اش زودتر بار و بندیل خود را ببندند واز پاستور بروند!
رخداد نخست موضوع فیش های حقوقی بود.همان کسانی که این فیش ها را رسانه ای
کردند و به عکس نخست مطبوعات خود تبدیل نمودند نیک می دانستند این حقوق های نجومی و عجیب اولا فقط مختص به این دولت نیست و در دولتهای قبل نیز مسبوق به سابقه بوده است و ثانیا تنها برخی مدیران دستگاه اجرایی نیستند که چنین حقوقهایی را دریافت مینمایند بلکه برخی مدیران دستگاههای دیگر هم چنین تخلفاتی را انجام می دهند.اما بهر حال مخالفان دولت تلاش کردند تا آنجا که می توانند در مورد این فیش ها
به نحوی مانور دهند تا نگاه جامعه را نسبت به روحانی تغییر دهند.جالب آنکه در خارج از کشور و اپوزیسیون نظام نیز تقریبا همین رویکرد را اتخاذ نموده بودند و به گونهای القا می کردند که تمام مدیران در جمهوری اسلامی «دزد» هستند.این همراهی همچنان ادامه دارد هرچند برخی از اصولگرایان نسبت به این موضوع هشیار شده اند و کمی فیتیله موضوع فیش های حقوقی را پایین آورده اند اما همچنان برخی دلواپسان با تمام توان در این راستا مشغول کارند.
موضوع بعدی بر می گردد به حادثه آتش سوزی
در پتروشیمی بوعلی.در شرایطی
که مردم کشورمان نسبت به این حادثه مضطرب و نگران بودند و وزیر نفت دولت، شبانه به منطقه می رود تا از نزدیک حادثه را مدیریت نماید عده ای از دلواپسان هلهله به راه انداخته و مدعی بودند که دولت روحانی ناکارآمد و ضعیف است و از پس
بحران برنمی آید.هرچند که در کمترین زمان ممکن ،آتش خاموش شد و مشخص گشت مدیران دولت روحانی به نیکی حادثه را مدیریت و رفع نمودند اما در این ماجرا هم عیان شد دلواپسان از همراهی با مخالفان نظام ابایی ندارند.در ماجرای آتش سوزی در پتروشیمی بوعلی، سعودی ها و برخی دیگر از کشورهای منطقه سعی داشتند این حادثه را با خرابکاری های داعش پیوند بزنند و القا نمایند که ایران سراسر آتش است و خون!دلواپسان نیز به جای آنکه این القائات ناصواب را خنثی کنند بنزین بر این آتش سعودی ها ریختند و آن را تقویت نمودند!
نکته بعدی، موضوع گرد و غبار در غرب کشور است.هر بنی بشری می داند منشاء این گرد و غبارها کجاست و دولت روحانی نیز نمی تواند با صرف ۴ سال این بحران را حل کند.این در حالیست که رسانه های مخالف دولت به گونه ای در این راستا قلم می زنند که گویی دولت روحانی باعث و بانی این گرد و غبار هاست و معصومه ابتکار دست روی دست گذاشته و تنها نظاره گر است.این جماعت مدعی ارزشمداری برای اینکه حرف باطل خود را بر کرسی بنشاند حتی
دروغ پردازی هم می کند و اخیرا با ترفند های رایانه ای سعی داشت بگوید رییس سازمان محیط زیست به جای آنکه در جلسات مربوط به ریزگرد ها راه حلی بدهد در حال نقاشی
بر روی کاغذ است.
بهر حال مردمی که از گرد و غبار ها عاصی و نفس شان تنگ شده وقتی به این رسانه ها نگاه بیندازند چه حس و حالی پیدا خواهند کرد؟آیا آنان با این القائات از نظام دلزده نمی شوند ؟آیا این اقدامات و این رویکرد
رسانه ای جفا در حق نظام تلقی نمی شود؟آیا اگر یک رسانه اصلاح طلب این گونه می نوشت و تحلیل می کرد به وطن فروشی متهم نمی شد؟
بحث آخر که این روزها به شدت نقل محافل بود موضوع ترافیک سرسام آور روزهای اخیر است. مخالفان دولت در این موضوع هم کم نگذاشتند و مدعی بودند اینکه مردم به صورت شبانه روزی در ترافیک گیر کرده
بودند حاصل عملکرد این دولت است!این مطالب
هم آنچنان آغشته به سیاست بود که مخاطب تصور می کرد در دولت قبل چیزی به عنوان ترافیک اصلا وجود خارجی نداشته است و همزمان با روی کار آمدن روحانی ،ترافیک نیز متولد شده است.این درحالیست که فقدان همخوانی و عدم تناسب تعداد اتومبیل های موجود و تولید شده با وسعت جاده های کشور مشکلی ریشه ای است که تنها این دولت مقصر نیست. بایستی برای باز شدن ماجرا و چرایی این مشکل به روابط پیچیده شبه مافیای تولید خودرو در کشور رجوع نمود که جان و مال مردم برای آنان پشیزی ارزش ندارد.حال می خواهند این مردم ساعت ها در ترافیک وحشتناک جاده های کشور و علی الخصوص شمال گیر کنند و غاز بچرانند و یا درسوانح رانندگی جان خود را مفت
از دست بدهند!بنابراین آقایانی که این ترافیک ها را تماما
و دربست گردن این دولت می اندازند اگر واقعا دلسوز مردم هستند و عرضه افشاگری «واقعی» را دارند بهتر است از مافیایی که بدان اشاره شد رمزگشایی نمایند.
در طول دوران دولت احمدی نژاد اگر یکی از رسانه های منتقد،مطلبی را در مورد تورم و گرانی می نوشت خیلی سریع به همزبانی به صهیونیست ها و توطئه متهم می شد.حتی آن زمان مطبوعات حق نقد ساده طرح هدفمندی یارانه ها را نداشتند و نویسنده و کارشناسان نمی توانستند بگویند گیر کار کجاست و چرا نباید این طرح اینگونه اجرا شود.از سوی دیگر مذاکرات هسته ای
آقای جلیلی نیز به تابویی تبدیل شده بود که گویی وی و همراهانش در حال انجام کار مقدسی هستند و نقدی به ایشان وارد نیست.نگارنده حتی به خاطر دارد اگر کسی خیلی نرم و به کنایه به دولت احمدی نژاد در مورد هر موضوعی نقد ملایمی را مطرح
می ساخت به «بی غیرتی» متهم و خیلی سریع با انواع و اقسام ابزارهای قانونی و غیر قانونی توبیخ می شد.اما حال شرایط به طور کل تغییر کرده است.اکنون به عینه مشاهده می شود مدعیان با مخالفان و دشمنان خونی نظام همراه می شوند و سعی می کنند دولت را ناکارآمد و مفسد جلوه دهند. آیا انصافا این رویکرد بی غیرتی نیست؟
منصور مظفری/افتاب یزد
منابع استفاده شده:
اتاب یزد
بخش نظردهی بسته شده است..