روحانی از کجا ضربه خورد؟

به گزارش یزدی نیوزیک استاد دانشگاه درباره نحوه واکنش دولت به تخریب های صورت گرفته علیه خود گفت: «بازنمایی و بازگویی آنچه در هشت سال ریاست دولت های نهم و دهم بر کشور رفت باید انجام گیرد و به میزانی که این بازگویی میان دولت مردان در سطوح مختلف توزیع شود حتما کارکرد، سرعت و قدرت تخریب علیه دولت کمتر خواهد شد.»

محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت اخیرا از اتاق فکری خبر داده که شنبه ها تشکیل می شود و علیه دولت برنامه ریزی می کند. طیب نیا وزیر اقتصاد نیز از تله اقتصادی مخالفان دولت برای آقای روحانی گفته و اینکه برخی ها قصد دارند با طرح مباحث اقتصادی اعتماد مردم به دولت را سلب کرده و جهت انتخابات سال آینده را تغییر دهند.

به نظر می رسد پروژه بحران سازی علیه دولت از خیلی وقت پیش کلید خورده است. اکنون سوال این است که دولت باید چه واکنشی در برابر این تخریب ها نشان دهد؟

عبدالله ناصری استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با فرارو گفت: «در اینکه یک اتاق فکر سازماندهی شده و حرفه ای در راستای فضاسازی علیه دولت از سال ۹۲ تشکیل شده و فعالیت می کند شکی نیست. با این حال شکست سنگینی که تندروها از دولت خوردند و تقریبا به انزوای آنها منجر شد از یکسو و اینکه جریان اصولگرای معتدل همراهی و وفاداری خود نسبت به جریان دولت را اذعان کرده از سوی دیگر، باعث شده جریان تندور و افراطی سازماندهی شده تر عمل کند.»

وی ادامه داد: «آنها با توجه به شکستی که در انتخابات مجلس خوردند عزم راسخ دارند که دولت آقای روحانی را یک دوره ای کنند و یکی از مهم ترین مستمسک هایی که در راستای هدف خود در دست دارند برجام است.»

وی افزود: «بخشی از علت موفقیت تندروها در القای ناکارآمدی دولت پس از برجام مربوط به ضعف دولت در اقناع سازی افکار عمومی است مبنی بر اینکه ثمرات برجام پدیده مستقلی از آن چیزی است که مخالفان و تندروها القاء می کنند. یعنی دولت باید توضیح می داد که چون تحریم ها ساختار و سازمان پیچیده ای داشت نمی توان خیل زود شاهد ثمرات و نتایج اقتصادی برجام بود.»

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «دولت در بیان دستاوردهای اقتصادی برجام کوتاهی کرد و نتوانست موازی با روند مذاکرات این موضوع را جا بیاندازد که برجام نمی تواند دستاورهای اقتصادی کوتاه مدت داشته باشد که علت این کوتاهی نیز مربوط به انفعال تیم رسانه ای دولت است.»

وی ادامه داد: «این در حالی است که تیم رسانه ای رقیب عزم کرده که دولت آقای روحانی را مستاصل کند و فضای جدیدی برای ناامیدی مردم از آقای روحانی شکل دهد. با این حال نمی توان منکر شد که دولت آقای روحانی حتی اگر فقط یک کار انجام داده باشد و آن هم ختم بحران هسته ای باشد برای تاریخ معاصر ایران کفایت می کند.»

ناصری در پاسخ به این سوال که دولت باید در برابر بحران سازی علیه خود چه واکنشی نشان دهد؟، گفت: «در ابتدای شکل گیری دولت تقریبا نظر تمامی دوستداران آقای روحانی این بود که ایشان در اولین گزارش خود به مردم شرایط کشور و آنچه را که تحویل گرفته اند را صریح و شفاف اعلام کنند، اما متاسفانه آقای روحانی هیچگاه این کار را انجام ندادند.»

وی ادامه داد: «بر خلاف دولت های گذشته و به خصوص تجربه موفق دولت اصلاحات که تیم رسانه ای آن منظم، هفتگی و منسجم کار می کرد و دولت یازدهم می توانست از این تجربه بهره ببرد، اما متاسفانه تیم رسانه ای آقای روحانی غیرمنسجم و نامنظم بود و نتوانست از مظلومیت آقای روحانی دفاع کند.»

وی افزود: «امروز به دلیل تاثیر عمده رسانه و قدرت اقناع سازی آن در جامعه، سخنگوی دولت باید به عنوان یک عضو فعال ۲۴ ساعته و فارغ از هرگونه فعالیت اجرایی دیگر به فعالیت مشغول باشد. اینکه سخنگوی دولت رئیس یکی از بزرگ ترین سازمان های برنامه ریزی و اقتصادی کشور باشد و در واقع سخنگویی کار دهم ایشان باشد نمی تواند حق مطلب را ادا کند.»

این فعال سیاسی اصلاح طلب تصریح کرد: «البته سخنگوی دولت مرد شریف و بزرگواری است اما نه تجربه حرفه ای درباره شناخت و تاثیر رسانه دارد و نه فرصت وافی و کافی برای رصد جریان تخریب علیه دولت دارد. این سوال مطرح است که آقای نوبخت چه میزان فرصت دارد که جریان رسانه ای تخریب علیه دولت را رصد کند و برای آن برنامه ریزی داشته باشد. لذا دولت حوزه رسانه و اطلاع رسانی را خیلی جدی نگرفت و از همین جا آسیب جدی را متحمل شد.»

ناصری در پاسخ به این سوال که چرا دولت درباره گزارش آنچه در سال ۹۲ تحویل گرفت کوتاهی کرد و به موضوع رسانه خیلی توجهی نشان نمی دهد؟، گفت: «یکی از اشکالات اساسی بخشی از اعضای کابینه آقای روحانی این بود که بر خلاف ایشان که تا حدودی توانست واقعیت ها را بیان کند، این آقایان نتوانستند به سهم و اندازه وزارت خانه و مدیریت خود این کار را انجام دهند.»

وی ادامه داد: «در دوره اصلاحات گزارش به مردم درباره وضعیت کشور میان رئیس جمهور و وزرا تقسیم شده بود و سخنگوی دولت به خصوص در دولت دوم این برنامه ریزی را انجام داده بود که تمام وزرا درگیر تبیین واقعیت های حوزه کاری خود باشند. اما این اتفاق در دولت آقای روحانی روی نداد و تمام بار بر روی دوش ایشان بود.»

وی افزود: «دلیل این امر محافظه کاری و مقداری ترس وزرای آقای روحانی بود. یکی از ظلم هایی که از ناحیه کابینه بر آقای روحانی رفت این بود که بار بازنمایی آنچه که در سال ۹۲ تحویل گرفتند را بر دوش آقای روحانی گذاشتند. در حالی که تک تک وزرا باید واقعیت های کشور و آنچه که میراث هشت سال دولت های نهم و دهم بود را اعلام می کردند که البته ممکن است توصیه هایی به آقای روحانی و وزرای ایشان شده باشد که به گذشته خیلی نپردازند.»

ناصری تصریح کرد: «اما این یک واقعیت است که به میزانی که رئیس دولت بخواهد تمام بار را بر دوش بگیرد، موتور محرکه تخریب جریان تندروی رقیب نیز قوی تر می شود. لذا بازنمایی و بازگویی آنچه در هشت سال ریاست دولت های نهم و دهم بر کشور رفت باید انجام گیرد و به میزانی که این بازگویی میان دولت مردان در سطوح مختلف توزیع شود حتما کارکرد، سرعت و قدرت تخریب علیه دولت کمتر خواهد شد.»

وی افزود: «البته این واقعیت را نباید انکار کرد که آقای روحانی بر خلاف آقای احمدی نژاد که تغییرات اتوبوسی مدیران با تجربه را رقم زد، نسبت به تغییر و ارزیابی مدیران گذشته به خصوص در حوزه استانی نتوانست به خوبی عمل کند و ما اصلاح طلبان این موضوع را از همان ابتدا گوشزد کرده بودیم.»

بخش نظردهی بسته شده است..