سرو ابرکوه؛ شیری در قفس

به گزارش یزدی نیوزمانند فواره‌ای سبز از دل خاک کویری بیرون آمده و حدود ۲۵ متر به آسمان رفته است. مردم محلی و برخی مستندات، قدمت آن را بیشتر از چهار‌هزار سال برآورد می‌کنند. این قصه درخت سرو کهن‌سالی است که بسیاری شهر ابرکوه در استان یزد را با آن می‌شناسند. کهن‌سال‌ترین موجود زنده سرزمین ایران.

چند روزی است خبرها و گمانه‌زنی‌ها درباره وضعیت حفاظتی و اقداماتی که پیرامون این درخت در شهر ابرکوه در جریان است، بخشی از دل‌مشغولی و نگرانی اهالی شهر شده است. ماجرای این د‌ل‌‌نگرانی‌ها از یک گروه تلگرامی ساخته دست تعدادی از دوستداران میراث ابرکوه، شروع شده و آرام‌آرام به دیگر اهالی شهر و سپس برخی رسانه‌ها هم رسید. ساخت‌وسازهایی که حول‌وحوش درخت در حال انجام است، این نگرانی را به وجود آورده که نکند هویت و حافظه تاریخی ابرکوه که بی‌نیاز از دست تطاول انسان چهار‌هزار سال عمر کرده است، حالا با راه افتادن کارگاه ساخت‌وساز اطرافش به خطر بیفتد. کارگاهی که در آن با مخلوطی از سیمان، فلز و سنگ دیواری چهار گوشه اطراف سرو بنا کرده و در فاصله‌ای نزدیک به درخت در ضلع شمال غربی آن سازه‌ای برپا کرده‌اند که به گفته پسر جوان مسئول آن، قرار است کافه‌ای برای پذیرایی از گردشگران باشد؛ اما جواد شمس، نماینده فرمانداری و مسئول هیأت امنای سرو ابرکوه، درباره آن در پاسخ به «شرق» می‌گوید: «ما دنبال این نیستیم تا اینجا رستوران و کافه راه بیندازیم، اینجا قطعا قرار است مرکزی برای دادن اطلاعات درباره سرو به گردشگران باشد».
گرچه میز و صندلی‌های این سازه و گفته‌های مرد جوانی که متولی آن است این گمانه را تقویت می‌کند که اینجا بیشتر به کافه می‌ماند تا مرکزی برای اطلاع‌رسانی.
شیر در قفس
حاج حسین، پیرمرد ابرکوهی، وقتی من را دوربین به دست مشغول عکس‌گرفتن از سرو د‌ید، کناری ایستاد تا کارم تمام شود؛ بعد دست داد و از چه‌کاره بودنم پرسید. پاسخ را که شنید، با انگشت اشاره دست چپش به سرو اشاره کرد و با دست راستش انگشتانم را به گرمی و احتمالا برای تأکید فشرد و گفت: «این درخت پدربزرگ همه درخت‌هاست، نشونه این شهر است، قبلا مردم نذر و نیازشان را پای درخت انجام می‌دادند، اینجا برای مردم مقدس است، حالا دورش را حصار کشیده‌اند، انگار شیری در قفس است». بعد با لحنی آمیخته به تمنا گفت: به مسئولان تهران بگو حواسشان به این درخت بیشتر باشد.
کاشت زرتشت یا پسر نوح
افسانه‌ها و داستان‌ها درباره این سرو، در ابرکوه زیاد است. برخی اهالی به نقل از مورخان درباره آن می‌گویند: سرو ابرکوه را «یافث» پسر نوح پیامبر کاشته است. این سرو البته با نام «سرو زرتشت» هم شناخته می‌شود. به همین دلیل گروهی بر این باورند این سرو کهن‌سال را زرتشت نبی کاشته است.
حمدالله مستوفی، در کتاب نزهت القلوب که تاریخ نگارش آن به سال ۷۴۰ هجری قمری برمی‌گردد، درباره این درخت و ابرکوه این‌طور نوشته است: «در آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد، چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و کانون این (سرو) از آن بلندتر و بزرگ‌تر است». سرو ابرکوه اکنون هم شهرتی سترگ دارد، یک نمونه کوچک از این شهرت را می‌توان در حضور گردشگران خارجی دید که هر روزه برای دیدن این درخت کهن‌سال و بزرگ راهی ابرکوه می‌شوند. به گفته مسئولان سازمان میراث شهرستان، از ۱۷ اسفند تاکنون به‌طور میانگین هر روز حدود ۷۰ گردشگر خارجی به ابرکوه آمده‌اند. روزی که من برای نوشتن گزارش دراین‌باره به ابرکوه رفته بودم، چند گروه گردشگر خارجی را دیدم؛ گروهی از فرانسه و ایتالیا و گروهی از چین. اما این شهر کوچک ۳۰‌هزار نفری به دلیل نداشتن امکانات اقامتی مناسب مانند هتل و اقامتگاه استاندارد به اندازه کافی، تنها برای چند ساعت میزبان گردشگرانی است که بین شهرهای یزد، شیراز و اصفهان در حال عبورند. موضوعی که باعث شده هنوز سود چندانی از خوان گسترده صنعت گردشگری‌، نصیب این شهر کوچک نشود.
پیشینه حفاظت از سرو
علیرضا رسولی، جانشین شهردار ابرکوه، که خود دانش‌آموخته رشته فضای سبز است، از افراد مطلع درباره وضعیت این درخت کهن‌سال است. با او در اتاق کارش در شهرداری ابرکوه، دراین‌باره گفت‌وگو کردم. طبق گفته رسولی، «اولین قدم‌ها برای حفاظت جدی از سرو از سال ۵۴ شروع شد؛ تا آن زمان سرو در باغات مردم واقع شده بود. در تیر ماه آن سال اولین قطعه زمین در آن محدوده که متعلق به خانمی به نام ماه‌سلطان محمودی بود را شهرداری خرید و پروژه تملک زمین‌های اطراف شروع شد، از آن سال تا اوایل دهه هشتاد متولی حفاظت از سرو، شهرداری ابرکوه بود، بعد از آن وقتی سرو طبق مصوبه اسفند سال ۸۲ شورای‌عالی حفاظت محیط‌زیست به‌عنوان اثر طبیعی ملی ثبت شد؛ مصوب شد شعاع حفاظتی از این اثر ۳۰ متر تعیین شود که در این محدوده هیچ‌گونه توسعه و دستکاری نباید صورت گیرد. بعد از آن در تیر ۸۷، سرو ابرکوه به‌عنوان سومین میراث طبیعی ایران بعد از قله دماوند و چشمه آب باداب سورت مازندران در شورای‌عالی سازمان میراث به ثبت رسید و برای ثبت جهانی هم پیشنهاد شده است».
آن‌گونه که رسولی می‌گوید: «بعد از سال ۸۴، مدیریت سرو از شهرداری گرفته شد و به کمیته استانی ساماندهی سرو ابرکوه، با مسئولیت سازمان محیط‌ ‌زیست داده شد که با همکاری رابطان این کمیته در فرمانداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، اداره حفظ نباتات استان، اداره کل منابع طبیعی، سازمان میراث و شهرداری با مشورت کارشناسان امور مربوطه، مدیریت و حفاظت درخت را انجام می‌دهند».
سازه‌های ناهمساز
تصمیماتی که در این سال‌ها حول محور سرو ابرکوه گرفته شده، محصول تصمیمات همین هیأت امنا است. برخی شواهد حکایت از آن دارد برخی تصمیمات اتخاذ شده با قوانین و مصوبات حفاظتی سنخیت چندانی ندارد. وقتی از خیابان سرو از مرکز شهر ابرکوه راهی مسیری می‌شوی که مستقیم به پای این درخت می‌رسد، بعد از عبور از باجه نگهبانی و پرداخت بلیت‌ هزارتومانی دیدن سرو، در محوطه‌ای آسفالت شده به حوض آبی ساخته شده از سیمان و سنگ می‌رسی که اولین سازه ناهمگون با محیط اطراف است، دو‌طرف مسیر مثل دیگر نقاط شهر پر است از بناهایی ساخته شده از خشت‌ و گل که نماد و نشانه معماری کویری ایران است؛ اما این حوض آب با هیچ‌کدام از آن اصول معمارانه همگونی ندارد. علاوه براین فاصله‌اش تا درخت هم به نظر کمتر از حدود قانونی تعیین شده برای منع دستکاری در اطراف درخت است. بعد از عبور از حوض به دیوار و در ورودی محوطه اصلی درخت می‌رسی، دیواری که پایه آن سنگی است و وسط ستون‌هایی که روی آن از گل پوشانده شدند نرده‌های فلزی قهوه‌ای رنگی دیده می‌شود. همین دیوار و شیوه ساخت و مصالح به کار رفته در آن، یکی دیگر از انتقادات منتقدان اقدامات اخیر اطراف سرو ابرکوه بوده است. همین سؤال را از آقای شمس، نماینده فرمانداری در هیأت امنای سرو ابرکوه، پرسیدم و این پاسخ اوست: «پیشنهادات زیادی برای جنس و نوع ساخت این دیوار مطرح شد و کارشناسان زیادی نظر دادند؛ مثلا بعضی معتقد بودند باید دیوار چوبی می‌ساختیم، اما این تصمیم منطقی نبود. دیوار چوبی هم مشکلات و آسیب‌های خاص خودش را دارد، اگر آتش‌سوزی می‌شد و دیوار آتش می‌گرفت و سرو را آتش می‌زد آن وقت باید چه می‌کردیم؟ یا ممکن بود چوب‌های دیوار آفت ببیند و به درخت سرایت کند، این مشکلات هم بود».
اما مسئله اینجاست که این دیوار می‌توانست از نوع و جنس مصالحی باشد که صدها سال در ابرکوه برای ساخت خانه‌ها و ساختمان‌ها استفاده شده است و با معماری محیط هم همگونی داشت. این سؤالی است که این مقام مسئول به آن پاسخی نداد.
سازمان بی پول محیط‌زیست
در همان روزی که من در ابرکوه بودم – جمعه ۲۱ خرداد – همان گروه دوستداران و دل‌نگران سرو ابرکوه، اسماعیل کهرم، کارشناس کهنه‌کار محیط‌زیست و مشاور عالی معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، را نیز برای دیدن وضعیت سرو به ابرکوه دعوت کرده بودند. صبح روز جمعه کهرم و تعدادی از اعضای هیأت امنای سرو ابرکوه، برای دیدن درخت از نزدیک آمده بودند. کهرم دراین‌باره می‌گوید؛ «اگر سازمان حفاظت از محیط‌زیست پول و بودجه کافی داشت ما قطعا مایل نبودیم حفاظت از این درخت نازنین و‌ عزیز به دست هیأت امنا و دیگران سپرده شود و تمایل داشتیم خودمان همه کارها را انجام دهیم، اما چه می‌شود کرد که سازمان پول ندارد و تاکنون هم نتوانسته است ریالی خرج حفاظت از آن بکند. – البته منهای یک مبلغ ۳۰‌میلیون تومانی که صرف انجام یک کار تحقیقاتی برای سرو ابرکوه شد. به‌هرحال مایه افتخار و خوشحالی است که در این شرایط در خود شهرستان و شهر ابرکوه گروهی به صورت جدی و فعالانه نگران وضعیت این درخت بوده و خواستار توجه و رسیدگی به آن هستند».
با این همه بستن جاده‌ای که درست از کنار این درخت می‌گذشت و طبق گفته اهالی هر روز ده‌ها ماشین سنگین از آن عبور می‌کرد، بستن شاخه‌های تنومند درخت به همدیگر برای جلوگیری از آسیب دیدن آن از وزش باد، اصلاح محوطه اطراف درخت و کاشت یونجه برای تقویت خاک و ریشه اطراف درخت، نصب صاعقه‌گیر در محوطه نزدیک سرو و همچنین تعیین محدوده‌ای به قطر سی متر، دورتادور درخت که بازدیدکنندگان از آن به درخت نزدیک‌تر نشوند، برخی از اقدامات خوب و امیدبخشی است که در همین مدت برای حفاظت از سرو کهن‌سال ابرکوه انجام شده است. سروی که به درستی می‌توان آن را پدربزرگ همه درخت‌های ایران دانست.
chn

 

بخش نظردهی بسته شده است..