شانس عارف برای ریاست مجلس بیشتر از لاریجانی است

کرسی ریاست مجلس در این روزها و در روزهای آینده همچنان تباش فرو کش نخواهد کرد. طبیعی است که دو عنصر قدرتمند و قابل اتکا برای این کرسی پارلمان دهم در این دوره از انتخابات، بر پیچیدگیهای این انتخاب افزوده است.
به گزارش یزدی نیوز در این معادله پیچیده و پایاپای کاتالیزورهای زیادی تاثیرگذار خواهند بود. «محمدجواد حقشناس» فعال سیاسی اصلاحطلب، رای مستقلین در این دوره از پارلمان را در انتخاب کرسی ریاست مهم و اثرگذار ارزیابی میکند. وی معتقد است که از هر منظری که به این رقابت دراماتیک نگاه کنیم، همسویی با تغییری که در قوه مجریه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شاهد بودیم، این بار ضرورت این تغییر و تجدیدنظرطلبی را در نهاد قوه مقننه باید شاهد باشیم. این گفت و گو از نظر میگذرد.
در یادداشتی که چند روز پیش در یکی از روزنامه ها نوشتید، صحبت از الزامات تغییر و تجدیدنظر در دو قوه مجریه و مقننه کردهاید، تغییر و تجدیدنظر در قوه مجریه عملی شد، حال ضرورت تغییر در قوه مقننه مطرح است. تغییر در قوه مجریه با اراده سیاسی و ذیل پذیرش این آهنگ تغییر از سوی مردم صورت گرفت. آنچه از مضمون و ماهیت بحث شما میتوان دریافت کرد، این است که تغییر حاصله در قوه مقننه با نشستن دکتر عارف بر کرسی ریاست مجلس عملی خواهد شد. بحث خواست و اراده سیاسی مردم و نقش آن در تغییر کرسی ریاست مجلس دهم یک مسئله و بحث واقعیتهای موجود درون پارلمان با تمرکز بر ترکیب سیاسی آن مسئله دیگری است. مجموعه تحلیلهای فوق با توجه به ترکیب مجلس آینده، معادله کرسی ریاست را پیچیدهتر از قبل کرده است. بنابراین صحبت از قوت گرفتن ریاست لاریجانی بر این کرسی است، نظر شما چیست؟
اگر بخواهم تحلیلی از ترکیب مجلس دهم ارائه کنم، به این نتیجه خواهیم رسید که، مجلسی که در آینده کار خود را آغاز خواهد کرد، مجلس چهار وجهی است؛ ضلع بزرگ این مجلس عبارت از نیروهایی است که در ائتلاف امید حضور داشتند. حدود ۱۶۸ نفر از راهیافتگان به مجلس ذیل ائتلاف امید بودند که به مجلس راه پیدا کردند. ترکیب این ائتلاف بعد از رد صلاحیت گستردهای که توسط شورای نگهبان شکل گرفت و به نوعی یک نوع پاکسازی سیاسی رقم زد، ما شاهد یک شکلگیری ائتلافی در درون نیروهای خردگرا و معتدلی بودیم که در مجموعه اصلاحطلبلان، حامیان دولت و مستقلین و بخشی از اصولگرایان معتدل شکل گرفت و عملاً فضای سیاسی انتخابات را به دو حوزه اصلی تقسیم کرد که خطکشی جدی میان این دو جریان براساس قاعده منافع ملی شکل گرفت. در همان مقطع بحث «نجات ایران اسلامی» را مطرح کردم. لیست امید نسخه ای از این ائتلاف بود که براساس یک ائتلاف چهارضلعی شکل گرفت. در جبهه مقابل ما شاهد جریانی تحت عنوان اصولگرایانی که با محوریت حدادعادل و بخشی از احزاب سیاسی که مشی رادیکال داشتند، جبهه مقابل را شکل دادند؛ این جریانات شامل گروههایی مانند پایداری، رهپویان، ایثارگران و موتلفه جدید بودند.
پس ما با دو جریان اصلی وارد این انتخابات شدیم؟
بله عملاً ما شاهد دو جریان انتخاباتی بودیم؛ یکی به عنوان فهرست امید با سرلیستی آقای عارف و دیگری فهرست اصولگرایان و افراطگرایان با سرلیستی حدادعادل. در آن مقطع ما شاهد بودیم که آقای لاریجانی اعلام میکند که حاضر نیست که به عنوان اصولگرایی ثبتنام کند و عملاً از جریان اصولگرایی اعلام خروج میکند و در قم که حوزه انتخابی همیشگیاش بوده، ثبتنام میکند. حتی ما شاهد بودیم که جریان اصولگرا ـ در واقع افراطگرایان ـ حاضر نیست که فهرست او را در قم مورد حمایت قرار دهد. بخش عمدهای از نیروهای اصولگرا حتی تلاش جدی برای حذف آقای لاریجانی از فضای انتخاباتی را در پیش گرفتند. در این میان جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا، با توجه به مکانیزمی که شکل گرفته بود، تلاش میکنند که بخشی از جریان اصولگرای معتدل را حمایت کنند و آنها را در فهرست خودشان قرار دهند. حتی ما میبینیم که چهرههایی مانند علی مطهری، کاظم جلالی و بهروز نعمتی در تهران این سه نفر عملاً وارد لیست ائتلاف امید میشوند و زمینه رایآوریشان در این لیست فراهم میشود. البته ما برخی از جریانهای دیگر را داشتیم که با توجه به فضای انتخابات قابل ذکر نیست. اما دو جریان اصلی انتخابات همین اصلاحطلبان و اصولگرایان بودند.
این رایآوری که به آن اشاره کردید در تهران به شکل عجیب خود را عیان کرد؟
عملاً ما شاهد بودیم که رقابتها بخصوص در تهران کاملاً خودش را نشان داد و ۶۰ نفر حوزه تهران، «لیستی» بودند؛ یعنی لیست اول مربوط به ائتلاف امید با سرلیستی عارف بود و لیست بعد که از نفر ۳۱ شروع میشد تا به ۶۰ میرسید، مربوط به اصولگرایان با سرلیستی حدادعادل بود. این گروه دوم حتی یک نفر را هم نتوانستند به عنوان نماینده تهران به مجلس بفرستند.
همدلی
بخش نظردهی بسته شده است..