اندوه ساغند اردکان و آرزوی سیمان!
اندر حکایت معدن اورانیوم ساغند بود که با خود گفتیم هزار سال قبل که «ناصرخسرو قبادیانی» سفرنامهنویس شهیر ایرانی در روستای ساغند اردکان اتراق کرد ، نامی از آن بر دل تاریخ گذاشت.
به گزارش یزدی نیوز روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی از «محمدرضا مهدیاراسماعیلی» نوشت:
اندر حکایت معدن اورانیوم ساغند بود که با خود گفتیم هزار سال قبل که «ناصرخسرو قبادیانی» سفرنامهنویس شهیر ایرانی در روستای ساغند اتراق کرد و نامی از آن در دل تاریخ بر جای گذاشت، هرگز تصور نمیکرد روزی این روستا به خاطر کشف معدن عظیم و گرانبهای اورانیوم با بیش از یک میلیون تن سنگ معدن آن هم از نوع پرارزش اورانیوم معروف شود، اما من امروز مینویسم که اگر هزار سال پیش ناصرخسرو احتمال میداد که روزی در ساغند چنین معدنی یافت شود و نسل بعد اینچنین بیمحابا آن را در معرض نابودی کامل قرار دهد، برای حفظ آبرو و عزت تاریخی ایران، اصلا در ساغند اتراق نمیکرد تا این ننگ تاریخی کمتر دیده شود.
مجتمع معدنی اورانیوم ساغند در حدود 200 کیلومتری شمال شرقی یزد قرار دارد. مرحله شناسایی تا مرحله بهرهبرداری اقتصادی این معدن عظیم حدود ۳۰ سال به طول انجامید. این معدن دارای ظرفیت استخراج سالانه ١٢٠ هزار تن سنگ اورانیوم است و طبق برآورد کارشناسان داخلی و خارجی حدود ۲۰ سال میتواند برای کشورمان سنگ اورانیوم عرضه کند. هر کیلوگرم سنگ اورانیوم در بازار بینالمللی بسته به کیفیت آن بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار به فروش میرسد و اگرچه ایران در حال حاضر تصمیمی برای صادرات این ماده معدنی ارزشمند ندارد اما این ثروتی بسیار ارزنده است که هماکنون در اختیار ما قرار دارد. اصولاً ایران نسبت به دارابودن سنگ معدن اورانیوم در فقر نسبی است و با توجه به اینکه آینده انرژی دنیا بسیار متکی به اورانیوم خواهد بود، جایگاه این ثروت ملی برای ما بسیار استراتژیک خواهد بود و صادرات آن بهرغم قیمت بسیار جذابش به هیچ عنوان در مصلحت کشور نیست. چه رسد به آنکه تصمیم بگیریم آن را نه مصرف کنیم و نه صادرات! در واقع از حیث حفظ منافع مادی بین نسلی، وظیفه مهم ملی ما آن است که از این ثروت بسیار کمیاب طبیعی حداکثر صیانت را به عمل آوریم. اکنون در آستانه ۲۰ فروردین و روز ملی فناوری هستهای با خبر شدهام که بر خلاف مشی سالهای عزت هستهای که هرساله در این ایام یک مجتمع جدید افتتاح میشد، امسال در آستانه این روز بزرگ ملی، مهمترین ثروت طبیعی و استراتژیک ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفته است.
معدن ساغند که دارای ۲ بخش روباز و روبسته است، تحت مدیریت سازمان انرژی اتمی ایران قرار دارد. بخش روباز این مجتمع که استخراج روزمینی تا عمق ۱۴۰ متری را به عهده دارد و از سال ۹۱ به عرضه سنگ اورانیوم و تأمین خوراک کارخانه کیک زرد اردکان میپرداخت، ۲ سال پیش همزمان با معدن روباز گچین بندرعباس به تعطیلی کشیده شد.
از آنجا که کارکنان معدن گچین بندرعباس از پرسنل سازمان انرژی اتمی بودند و امکان انفصال از خدمت آنها چندان ساده نبود سازمان انرژی اتمی عذر پیمانکاران بخش روباز ساغند را خواست و در عوض پرسنل معدن گچین را در ساغند مستقر کرد. انتقال این منابع انسانی بدون در نظر گرفتن شرایط معیشتی مناسب اکنون علاوه بر معطل ماندن ظرفیت پیمانکاری بومی استان یزد، این عده را نیز در محظور فراوان قرار داده است و خطر آسیب رسیدن به این منبع انسانی مهم کشور را که ابعاد سیاسی مهمی نیز در کنار خود دارد به اوج رسانده است. اضافه کنید این پرسنل که از بندرعباس آمدهاند نیز البته همچنان در کف بیابان ساغند عاطل ماندهاند و دستور بهرهبرداری از بخش روباز را ندارند. بنابراین عملاً تنها معدنی که در کشور اکنون به تولید سنگ اورانیوم میپردازد، بخش روبسته معدن ساغند است. لذا تعطیلی این معدن به معنای تعطیلی کل چرخه سوخت و غنیسازی در کشور خواهد بود.
از حیث توافقات سیاسی و برجامی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز لازم به ذکر است این مجتمع معدنی اکنون رسماً برچسب سفید صلحآمیز بودن را دریافت کرده است و لذا به کلی مشخص نیست که علت تعویق فعالیت این معدن عظیم چیست. بویژه آنکه بدانیم مجتمع تولید کیک زرد شهید رضایینژاد اردکان نیز فقط برای فرآوری کانسنگهای استخراج شده از همین معدن ساخته و بهرهبرداری شده است و لذا توقف تولید کانسنگ از این معدن، در ادامه به معنای توقف کامل فعالیت مجتمع شهید رضایینژاد اردکان خواهد بود.
توقف این مجتمع عملاً به معنای توقف تولید UF4 است و با توقف تولید UF4، لاجرم تولید UF6 نیز متوقف خواهد شد و این یعنی بزودی از صنعت هستهای ایران فقط مشتی آهنآلات و سانتریفیوژهای خالی باقی خواهد ماند. طبق اخبار، آخرینبار اردیبهشتماه ۹۳ آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سرپرستی ماسیمو آپارو -رئیس بازرسان آژانس- از معدن اورانیوم ساغند به صورت مدیریتشده بازدید کرده است و این بازدید آخرین اقدام از ۷ اقدامی به شمار میرود که قرار بود ایران در چارچوب همکاری با آژانس تا ۲۵ اردیبهشت آن سال انجام دهد.
نکته بسیار مهم این مجتمع معدنی آن است که دارای فناوری بومی حفر چاههای عمیق است که پس از شدت گرفتن تحریمهای هستهای و وانهادن پیمانکاران چینی از کار در ساغند با عزم داخلی و به دست مهندسان ایرانی به بهرهبرداری رسید و وجود آن در کالبد فناوری هستهای ایران از حیث یادآورشدن توان داخلی و شعار «ما میتوانیم» بسیار حائز اهمیت است. خوش ندارم این توان عظیم ایرانی را با سازه آهنی برج ایفل مقایسه کنم. ایفل یک سازه آهنی ۳۰۰ متری است که مهمترین خاصیتش این است که به فرانسویها القای شعار «ما میتوانیم» کند و تاکنون بیش از ۲۰۰ میلیون نفر رفتهاند تا ببینند که فرانسویها میتوانند ۳۰۰ متر آهن روی هم بچینند و با صرف هزینههای هنگفت مواظبش باشند که نریزد. معدن روبسته ساغند، سازهای است در عمق ۳۴۰ متری زمین و تفاوتش با ایفل آن است که این در زیر زمین است و آن روی هوا! این معدن مهم که با عیار حدود ۵۰۰ گرم U3O 8 در هر تن، اورانیوم عرضه میکند امروز پس از ماهها تعلیق در بهرهبرداری، کمکم انگیزه نگهداریاش نیز از بین رفته است و در خطر آب گرفتگی قرار دارد. گفته میشود مشکلات مالی و عدم پرداخت دستمزد پیمانکار موجب شده سازمان انرژی اتمی طی ماههای اخیر درصدد تسویهحساب و پایان دادن به فعالیت آن برآید. به عقیده من از حیث اقتصادی اگر دولت زمین سازمان انرژی اتمی را بفروشد و این سازمان را در طبقات خالی ساختمان عظیم بانک مرکزی مستقر کند تصمیم بسیار مقرونبهصرفهتری گرفته است، نسبت به اینکه همچون امروز با وجود ۱۳ هزار پرسنل در استخدام سازمان به نظاره اتلاف سرمایههای معدنی کشور بنشیند.
اگرچه در چند ماه گذشته برای سیمانی شدن قلب رآکتور اراک اندوه بسیاری به جان خریدیم اما هر قدر فکر میکنم به این نتیجه میرسم که آبگرفتگی تونلهای ساغند و بیاستفاده شدن این ثروت عظیم، بسیار سنگینتر و پرهزینهتر از سیمانگرفتگی قلب رآکتور اراک است.
به گزارش اردکان گویا، اینجاست که شاید بهتر باشد آرزو کنیم کاش ساغند را با سیمان پر کنیم که اگر بعدها اثبات شد ما به این ثروت ملی احتیاج مبرم داریم، لااقل معدنی- هر چند سیمانی- برای استخراج وجود داشته باشد!
بخش نظردهی بسته شده است..