مهمتر از اصلاح‌طلبان عدم حضور تندروهاست

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار یزدی ها( یزدی نیوز) نتیجه بررسی صلاحیت‌ها چند روز پیش از سوی هیات‌های نظارت اعلام شد، بسیاری از اصلاح‌طلبان با رد یا عدم احراز صلاحیت مواجه شده‌اند به طوری که می‌توان این‌گونه ادعا کرد که آنها تنها در سه کرسی توان رقابت با اصولگرایان را دارند. از طرف دیگر تعداد قابل توجهی از اصولگرایان هماهنگ با احمدی‌نژاد تایید صلاحیت شده‌اند و به نظر می‌رسد که این افراد عزم خود را جزم کرده‌اند تعداد قابل توجهی از کرسی‌های مجلس را به‌دست آورند. از سوی دیگر هیچ چیز جلوی اراده اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس را نمی گیرد. اصلاح‌طلبان تلاش دارند حتی اگر نتوانستند کاندیداهای خود را در لیست‌های انتخاباتی قرار دهند و از اصولگرایان میانه‌رو حمایت کنند تا از این طریق تنها از ورود تندروها به مجلس آینده جلوگیری کنند. در این زمینه  با صادق زیبا کلام استاد دانشگاه به گفت و گو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید: 

 
باتوجه به تعداد باقی‌مانده از کاندیداها، ساختار مجلس آینده چگونه خواهد بود؟
 
از ۱۳۷۲ کیفیت و کارایی رکن قانونگذاری در ایران مرتبا کمتر شده است؛ زیرا عمدتا کسانی که در مجلس حضور پیدا می‌کنند نگران این موضوع هستند که مبادا در زمان نمایندگی سخنی بگویند که در نتیجه در دور بعدی که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند، تایید صلاحت نشود. شاهد این ادعا وضعیت رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس فعلی است. مجلس باید به مسائل بنیادین و حیاتی کشور تسلط داشته باشد تا بتواند برای مشکلات چاره‌اندیشی کند. اینکه مجلس نمی‌تواند کارایی لازم را داشته باشد وبه اصطلاح در راس امور باشد،
باز می‌گردد به مساله صلاحیت‌ها که باعث می‌شود مقدار زیادی کارایی خود را از دست دهد. مجلس آینده هم از نظر ساختاری شبیه مجالس نهم، هشتم و هفتم خواهد شد.
 
ساختار فعلی که شما برای مجلس آینده پیش‌بینی کرده‌اید، می‌تواند از حقوق ملت براساس وظیفه نمایندگان دفاع کند؟
 
ممکن است شماری از چهره‌های ناشناخته زمانی که وارد مجلس می‌شوند، ظرفیت‌های اصلاح‌طلبی داشته باشند، به عبارتی ظرف چهار سال آینده ممکن است چهره‌هایی هم در میان نمایندگان پیدا شود که درد دفاع و استیفای حقوق ملت را داشته باشند و چندان برای آنها مهم نباشد که حتی در دوره بعد باشند اما از جایگاه نمایندگی خود دفاع و چیزی جز تامین حقوق مردم را مد نظر قرار ندهند. نمی توان ادعا کرد که چنین احتمالی در کار نباشد. شاید این اتفاق در مجلس آینده بیفتد.
 
به چه علت اصلاح‌طلبان با وجود نداشتن کاندیدا به تعداد کافی تمایل به مشارکت تحت هر شرایطی دارند؟
 
تمامی اصلاح‌طلب‌ها قصد دارند به صورت گسترده در انتخابات شرکت کنند. شرکت در انتخابات به عنوان یک استراتژی کلی مد نظر نیروهای اصلاح‌طلب و دموکراسی خواه و همه نیروهایی است که به پیشرفت و ترقی کشور می‌اندیشند. اصلاح‌طلب‌ها به خوبی به این نتیجه رسیده اند که تنها سازوکاری که برای آنها وجود دارد این است که در انتخابات مجلس شرکت موثر داشته باشند، به این شکل که اصلاح‌طلبان و جریانات دموکراسی خواه کشور از افرادی که صلاحیت آنها در حوزه‌های مختلف تایید شده است، حمایت کنند. لازم است در زمان باقی‌مانده افراد تایید صلاحت شده پالایش شوند؛ زیرا افرادی هستند که چهره شاخص اصلاح‌طلب نیستند اما می‌توان از آنها حمایت کرد. ممکن است برخی از این افراد در بخش‌های اجرایی تجربه داشته باشند و زمانی که به مجلس وارد می‌شوند از حداقل‌های کارایی برخوردار باشند و در آینده جذب جریان اصلاح‌طلب شوند، لذا باید جریان اصلاحات و اعتدالیون، افراد تایید صلاحیت شده را بررسی کرده و از نیروهایی که بتوان از آنها استفاده کرد، حمایت کنند و به مردم نیز در حوزه‌های مختلف اعلام کنند که این افراد مورد تایید اصلاح‌طلبان هستند و هر کس که اندیشه‌های اصلاحات را باور دارد به این افراد رای دهد. اگر ما با این استراتژی عمل کنیم، تعدادی از نمایندگان را به مجلس خواهیم فرستاد که نمایندگان واقعی باشند و در جهت مصالح و منافع مردم حرکت کنند و چه بسا ما بتوانیم به تدریج و در آینده بخشی از این افراد را به عنوان نیروهایی جدید جذب اصلاح‌طلبان کنیم.
 
اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند آنگاه ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟
 
فرض کنیم که اصلاح‌طلبان اعلام کنند به دلیل اینکه امکان رقابت وجود ندارد در انتخابات شرکت نخواهند کرد و اگر ما چنین رویکردی داشته باشیم نتیجه این رویکرد این می‌شود که مجلسی روی کار خواهد آمد که ساختاری مثل مجلس فعلی خواهد داشت و شماری از اصولگرایان تندرو و پایداری می‌توانند با پنج درصد آرایی که به صندوق‌ها ریخته می‌شود به مجلس وارد شوند. افراد منتسب به جبهه پایداری با۳۰۰هزار رای وارد مجلس شده اند. تهران بزرگ حدود شش میلیون واجد شرایط در انتخابات مجلس گذشته داشت و اگر ۱۰درصد این افراد به جبهه پایداری رای داده بودند اعضای جبهه پایداری باید ۶۰۰هزار رای داشتند، در حالی که حدود ۳۰۰هزار نفر رای دارند. اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند تندروها با پنج تا ۱۰ درصد آرا وارد مجلس دهم خواهند شد و چهار سال دیگر در مقابل جریان تحول‌خواه خواهند ایستاد.
 
با توجه به میزان تایید صلاحت شدگان بدنه کارشناسی مجلس آینده توان کارشناسی لازم برای عبور از بحران‌های مختلف فعلی رادارد؟
 
اگر جریان اصلاحات و اعتدالیون در سراسر کشور توانایی‌های تایید صلاحیت‌شدگان را بررسی کنند و داوطلبان مفید را شناسایی کرده و از آنها حمایت کنند و از بدنه اجتماعی فوق العاده نیرومند اصلاحات بخواهند به آنها رای دهند، همچنان می‌توان به مجلس دهم و بدنه کارشناسی و وجود افراد کارشناس مطمئن بود.
 
چه نیازی وجود دارد که اساسا مجلس آینده با دولت همکاری کند؟
 
من اساسا با این اندیشه که مجلس آینده باید با دولت همراه و هماهنگ باشد، موافق نیستم. وظیفه مجلس این است که در حقیقت نظارت بر کار قوه مجریه را انجام دهد و از قوه مجریه بخواهد تا در برابر عملکرد خود پاسخگو باشد و در امور کلان کشور نظارت داشته باشد. البته مجلس نهم و فراکسیون جبهه پایداری آن تا جایی که توانستند ظرف دو سال و نیم گذشته چوب لای چرخ دولت گذاشتند، با استیضاح‌هایی که توسط این مجلس انجام شد، مجلس دولت را از برخی از وزیران لایق و شایسته مانند آقای فرجی دانا محروم کرد و شاهد هستیم که وزرا را به بهانه‌های مختلف به مجلس دعوت می‌کنند و به آنها کارت زرد می‌دهند. این وضعیت در مجلس آینده ادامه پیدا خواهد کرد به این معنا که طرفداران احمدی‌نژاد سعی خواهند کرد که همچنان به اشکال مختلف اجازه ندهند که رابطه خوبی میان دولت و مجلس به وجود بیاید.
 
اگر اصلاح‌طلبان می‌توانستند کلیت مجلس آینده را در دست بگیرند ممکن بود بر اساس وظایف نمایندگی خود با دولت مشکلاتی پیدا کنند؟
 
ممکن بود که اصلاح‌طلبان در صورت راه یافتن به مجلس در مواردی با دولت اختلاف داشته باشند ولی این اختلاف به معنی سدسازی در راه دولت نبود. در حالتی قابل فرض است که برخی نمایندگان مجلس از محل منافع ملی موضعی را اعلام کنند که در مقابل دولت نباشد. این مورد قابل سرزنش نیست. ممکن بود شماری از اصلاح‌طلبان که به مجلس راه پیدا می‌کنند در سیاست خارجی یا هسته‌ای یا داخلی دیدگاه متفاوتی پیدا می‌کردند و خواهان اجرا شدن دیدگاه خود نبودند، این مساله‌ای است که کاملا حق مجلس است ولی آنچه برخی نمایندگان انجام می‌دادند این نبود که چه چیزی به نفع کشور است، بلکه تنها می‌خواستند در مقابل دولت ایستادگی کنند. اگر تمام کرسی‌های مجلس به اصلاح‌طلبان برسد به طور یقین سعی نمی‌کنند که دولت را فلج کنند و اگر با دولت اختلافی پیدا کنند، اختلاف آن‌ها صرفا بهانه‌جویی است و نمی خواهند که دولت فلج شود.
 
چگونه باید از ورود تندروها جلو گیری کرد؟
 
ورود تندروها بستگی به این دارد که ما در انتخابات شرکت کنیم. اگر به نامزدهای اصولگرا و میانه‌رو و اصلاح‌طلبان باقیمانده رای دهیم، جلوی راهیابی تندروها را خواهیم گرفت و با این کار میزان حضور آنها در مجلس کمتر از میزان فعلی خواهد بود. مهم تر از حضور اصلاح‌طلبان در مجلس آینده عدم حضور تند روهاست وآن قدر که تندروی به منافع ملی لطمه وارد می‌کند عدم حضور اصلاح‌طلبان لطمه وارد نمی‌کند، لذا در شرایط فعلی استراتژی اصلاح‌طلبان باید جلوگیری از ورود تندروها باشد.
 
برخی از وزرا و استانداران احمدی‌نژاد در انتخابات شرکت کرده اند، آیا باید منتظر حضور احمدی‌نژاد در انتخابات سال ۹۶ باشیم؟
 
آنچه مسلم است این است که بیشتر اصلاح‌طلبان رد صلاحیت شده اند و تعداد نیروهایی که از اصولگرایان رد صلاحیت شده اند بسیار کمتر است از تعداد
رد صلاحیت‌ها از طیف احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان، ولی مشخص است که طرفداران و مدیران احمدی‌نژادی تلاش و هزینه‌های زیادی خواهند کرد که در مجلس آینده حاضر شوند و طرفداران احمدی‌نژاد تا آنجایی که بتوانند سعی خواهند کرد کرسی‌های مجلس دهم را به دست آورند. در اینکه احمدی‌نژاد در سال ۹۶ چهره اصلی جناح راست در برابر آقای روحانی خواهد بود نباید تردید کرد و یقینا رقیب اصلی و عمده‌ترین رقیب روحانی درسال ۹۶ آقای احمدی‌نژاد خواهد بود.
 
اگر ترکیب مجلس تغییر نکند احتمال دارد دولت یازدهم چهار سال باشد؟
 
من فکر می‌کنم یک دوره بودن یا دو دوره بودن دولت آقای روحانی چندان به انتخابات مجلس مرتبط نیست، بالاخره تعدادی از تندروها و طرفدارن احمدی‌نژاد در مجلس دهم حاضر خواهند شد و مانند مجلس نهم در برابر دولت سدسازی خواهندکرد، این غالب کار آنهاست اما اینکه دولت چهار ساله شود یا نه، بستگی به این دارد که موفقیت اقتصادی دولت تا چه اندازه است و اینکه اگر بتوانند مقداری کشور را از رکود خارج کنند شانس موفقیت زیادی خواهند داشت، ولی اگر رکود فعلی همچنان ادامه یابد و روحانی نتواند در طول سال ۹۵ از میزان رکود بکاهد آن گاه شانس احمدی‌نژاد بیشتر خواهد بود. در نامه سرگشاده به آقای روحانی قبلا خطر احمدی‌نژاد یا یک احمدی‌نژاد دیگر را در انتخابات خرداد ۹۶ تذکر داده بودم. ممکن است داستان تیر ۸۴ مجددا تکرار شود. اصولگرایان می‌توانند از عدم موفقیت روحانی استفاده کنند و بر امواج سرخوردگی مردم سوار شوند و همان موج ۸۴ را با احمدی‌نژادیسم به راه بیندازند و این مهم است که روحانی بتواند یخ رکود اقتصادی را بشکند وگرنه اگر رکود باقی بماند کمترین تبعاتش این خواهد شد که هفت میلیون فعلی نه تنها کمتر نمی شود بلکه در ۹۵ به ۹ میلیون می‌رسد و این احساس نا امیدی و سرخوردگی است که در واقع خطر عظیمی است و ممکن است راه را برای رئیس جمهور پوپولیست دیگری باز کند.

بخش نظردهی بسته شده است..