زوال خاورمیانه ای
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار یزدی ها( یزدی نیوز) ظاهرا این اواخر با یک واقعیت نه چندان خوشایند مواجه شده ایم، خاورمیانه اهمیت استراتژیک خودش را از دست داده است ، قطعا این مدعا در حالیکه سیلی از مقالات و سخنرانی ها بر استراتژیک ترین منطقه دنیا یعنی خاورمیانه و از جمله ایران تاکید می کند شنا کردن بر خلاف جریان رودخانه باشد؛ اما دلایل و شواهد کافی نشان می دهد هرچند خاورمیانه هنوز در صحنه نظام بین الملل مهم باقی مانده اما دیگر مفهوم استراتژیک ترین منطقه جهان زوال یافته است .
تا قبل از پایان جنگ سرد نظام دوقطبی اهمیت منطقه خاورمیانه را به عنوان منطقه کشمکش میان قدرتهای بزرگ بالا برد ، اما با فروپاشی نظام دوقطبی و چند قطبی شدن نظام بین الملل ، خاورمیانه جایگاهش را به عنوان منطقه نفوذ از دست داد . در نظام بین الملل موضوعات و مناطق استراتژیک توازن قوا را تغییر می دهد از این رو وقتی کشوری و یا منطقه جایگاه راهبردی خودش را در این سیستم از دست داد در معادلات مربوط به توازن قوا چندان مهم نخواهد بود . خاورمیانه بتدریج به این سرنوشت دچار شده است.
مثال نفت بخوبی نشان می دهد این کالا نیز برغم همه ذهنیتی که در افکار عمومی درباره اهمیت آن ایجاد شده ، جایگاه راهبردی خودش را در معادلات بین المللی از دست داده است کاهش شدید قیمت نفت طی سالهای اخیر اتفاق بزرگی را در بازارهای جهانی ایجاد نکرده و در عمل هیچ موازنه ای را در نظام بین الملل و روابط میان کشورها تغییر نداده است . حالا دیگر کاملا مشخص است که بستن و یا نبستن تنگه هرمز تلاطم و یا تنش پایداری را در منطقه و جهان ایجاد نخواهد کرد بنابراین مسدود شدن تنگه هرمز صرفا به عنوان یک گزینه تبلیغاتی باقی مانده و خواهد ماند .
مثال دوم جایگاه رژیم صهیونیستی در منطقه و از دست رفتن موقعیت استراتژیک آن در نظام بین الملل است ، ناکام ماندن اسرائیل در به بن بست کشیدن مذاکرات هسته ای گواه جدی این مدعا محسوب می شود ؛ بطوریکه کم اعتنایی نسبی ۵+۱ و علی الخصوص آمریکا به خط و نشان های رژیم صهیونیستی در جریان مذاکرات و توافق بر روی برجام نشان داد باید در ذهنیت سنتی اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل که دکترین ثابت ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم محسوب می شود ؛ تجدید نظر کرد ، این مساله نشان می دهد از دست رفتن اهمیت استراتژیک خاورمیانه حتی شامل اسرائیل نیز شده است . عدم توانایی اسرائیل در متقاعد نمودن دولت آمریکا به منظور حمله نظامی به سوریه را نیز در این راستا می توان تحلیل نمود .
از سوی دیگر در حال حاضر خاورمیانه بحرانی ترین منطقه جهان است که با شدت گرفتن بحران و گسترش ابعاد آن به خارج از مرزها است ، خلاء جدی دخالت و حضور فیزیکی قدرت های بزرگ در عمل فضا را برای حضور بازیگران منطقه ای نظیر عربستان ، ترکیه و حتی کشورهای کوچکی نظیر قطر فراهم نموده است ، در فقدان نظم منطقه ای قدیم ، هنوز ساخت جدیدی هم در منطقه شکل نگرفته و ظواهر حاکی از شکل گیری خط کشی های جدید درون مرزی است ، در حال حاضر اختلافات رنگ و بوی ایدئولوژیکی یافته و پیامد های رقابت شیعی- سنی در منطقه کاملا مشهود و ملموس است ، شاید تحمل نسبی داعش در این منطقه و فقدان دخالت جدی و سخت افزاری غرب در حل و فصل نیروهای افراطی و از جمله مقابله با داعش نشان می دهد تحرک این قبیل جریانات افراطی برغم همه مشکلاتی که ایجاد می کند چندان استراتژیک نیست .
امروزه ترتیبات جدید نظام بین المللی بدون سازمان های بین المللی اصلا قابل تصور نیست، به عبارتی امروز هیچ دولتی را نمی توان یافت که عضو یک یا چند سازمان بین المللی نباشد ، فقدان شکل گیری یک سازمان موثر منطقه ای با حضور کشورهای قدرتمند در منطقه و به منظور برقراری رابطه و همکاری به منظور رسیدن به یک اجماع نظر و اتفاق نظر بین دولت ها از خلاهای بزرگ خاورمیانه است که حتی در حوزههای فنی، تجاری و صنعتی نیز منجر به همکاری تنگاتنگ در این زمینه نشده است ، نبود رژیم بین المللی مناسب به عنوان مکانیسم همکاری بین دولت ها روند اعتماد سازی و شکل گیری امنیت دستجمعی در خاورمیانه را مختل نموده و حتی مزیت نسبی جغرافیایی آنرا نیز تحت تاثیر قرار داده است .
واقعیت های موجود نشان می دهد درجهان استراتژیک آینده اهمیت منابع مادی و جایگاه سوق الجیشی کشورها بیش از پیش جایگاه مهم خود را از دست داده که این پدیده بیش از هرچیز ناشی از کمرنگ شدن مرز نه تنها در حوزه جغرافیایی بلکه در تمام حوزه هاست . پررنگ شدن جایگاه ژئواکونومیک و رقابت های اقتصادی بر سر بازارهای منطقه ای ، تغییر الگوهای قدرت از سخت به نرم و نیز مطرح شدن موضوعات مهمی نظیر حقوق مدنی به حوزه رقابت کشورها وارد شده و نشان می دهد مناطق استراتژیک جای خودش را به موضوعات استراتژیک داده است . از این رو می بایستی در آینده اهمیت خاورمیانه را عمدتا در موضوعات استراتژیک دنیال نمود .
تغییر استراتژی ایران و آمریکا در پرونده هسته ای از سیاست اعمال تحریم به بازی مذاکراتی و بده بستان های مندرج در برجام نشان می دهد ابزار تحریم به عنوان یک استراتژی یک طول عمر دارد و برای همیشه نمی توان از آن استفاده کرد ، تغییر سیاست بین الملل و اجماع بر روی حل موضوع هسته ای ایران نشان داد جهان تحریم ها را بخاطر اهمیت تامین منافع اقتصادی تحمل نمی کند ، در حال حاضر حدود ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت در خاورمیانه مستقرند که بالقوه بازار خوبی برای کالاها و سرمایه گذاری محسوب می شوند ، اگر رسیدن به این بازار تا قبل ازین از دروازه سیاسی – امنیتی بود امروز بنظر می رسد حوزه قدرت اقتصادی اهمیت مضاعفی یافته است ، برجام محصول این نگاه اقتصادی است و بالطبع رشد و توان اقتصادی به مراتب جایگاه مهمتری در مناسبات در منطقه خاورمیانه خواهد داشت .
مسعود طوفان
۲ دیدگاه
سلام بسیاری از مطالبی که در مورد اهمیت استراتژیکی خاورمیانه اظهار نمودید درست است ولی هنوز بسیاری از خبرها و تحلیل ها هنوز درمورد خاورمیانه است. اینها دیگر نه از برای اهمیت استراتژیکی خاورمیانه بلکه بدلیل تاثیرات منفی ناحیه خاورمیانه ای برکل جهان است که کماکان این واژه هر روز در خبرها و تحلیل ها جاری است.
تشکر آقای ساجدی عزیز ، همینطور است که اشاره نموده اید ، در ذهنیت تاریخی ما اینگونه است که انگار در مهمترین منطقه جهان زندگی می کنیم و بواسطه نفت و ایدوئولوژی از همه جهان متمایز و حتی برتر هستیم … اما این دوران سپری شده است