سرگذشت باسوادی بانوی یزدی

وی در دوران کودکی فردی دانا، فهمیده و دارای هوش سرشاری بود اما کلید قفل دانش و علم را که همانا سواد خواندن و نوشتن است را نداشت.
این بانوی یزدی با حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی سرگذشتش را این چنین تعریف کرد: سفر سواد آموزی او با سفر معنوی زیارت علی بن موسی الرضا (ع) با حضور تمام اعضای خانواده اش در سال ۶۵ آغاز شد در حرم مطهر حضرت امام رضا (ع ) با بانوی اراکی که بازنشسته اموزش و پرورش بود آشنا می شود که همین آشنایی آغازی بر گرایش فرخنده به سمت سواد آموزی می شود.
این بانوی اراکی که سرنوشتی تقریبا مشابه سرگذشت فرخنده داشته او را تشویق می کند تا به سمت کتاب و مدرسه برود.
فرخنده با وجود آنکه بنا بر سختگیری خانواده تا سن ۱۶ سالگی از خواندن و نوشتن محروم بوده اما دختری تلاشگر و با استعداد بود به طوریکه در بسیاری از امور کشاورزی، دامداری و حتی فنی از استعداد قابل توجه برخوردار بود.
وی با وجود بسیاری از مشکلات و سختیها عزمش را برای آموختن علم و دانش جزم کرد و از طریق نهضت سواد آموزی دوران ابتدایی را به مدت دو سال سپری کرد و با معدل ۱۸.۸۰ طی می کند.
دوره راهنمایی را به دلیل اینکه سواد آموزان باید با دانش آموزان روزانه سر یک کلاس می نشستند کمی برای او سخت بود فرخنده پس از آن به یزد مهاجرت می کند و جهت گذراندن دوران راهنمایی به یکی از مدارس یزد مراجعه می کند که در اول با مخالفت مدیر مدرسه روبرو می شود اما پس از شنیدن سرگذشتش او را به کلاس هدایت و بدین وسیله دوره راهنمایی خود را آغاز کرد.
فرخنده با وجود مشکلات فراوان از تلاش دست برنداشت و ادامه داد و در کنار تحصیل خود خیلی از وسایل الکترونیکی خانگی دوستان و آشنایان تعمیر می کرد و دستمزد می گرفت.
یکی دیگر از هنرهای فرخنده خیاطی است و در اواخر دوره راهنمایی در ازمون فنی و حرفه ای در رشته خیاطی شرکت و مدرک دیپلم این رشته را دریافت کرد.
وی دوران دبیرستان خود را هم با بهترین نمره طی می کند فرخنده تعریف می کند که در دوران پیش دانشگاهی معلم مرا صدا زد که بروی تخته سیاه کلاس مطلبی را بنویسم که یکدفعه معلمان با لحن تندی به من گفت این چه وضع نوشتنه؟بچه کلاس گفتند فرخنده از نهضت شروع کرده و درس خوانده است.
معلم به من گفت: برو بنشین آنهایی که روزانه خواندن و دست خطشان خوب است پشت کنکور می مانند تو با این دست خط می خواهی بروی دانشگاه.
فرخنده ان روز خیلی جلو بچه های خجالت کشید و از کلاس بیرون رفت و تا زنگ تفریح گریه کرد.
وی با حرفهای ان روز معلم تصمیم گرفت بیشتر کوشش کند روز شب تلاش می کرد و در درسهای که ضعیف بود از دبیرهای خود کمک می گرفت.
بله فرخنده پیش رفت و نترسید و بیشتر تلاش کرد باید رفت تا موفق شد چون نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
فرخنده در رشته علوم ارتباطات و روزنامه نگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد قبول می شود و دوران خود را با موفقیت طی می کند.
وی درس حود را در سال ۸۵ به اتمام می رساند برادرش که در تمام مراحل زندگی او حامی و پشتبان او بود نمایندگی ماهنامه خاتم در استان یزد به او واگذار می کند و بعنوان سردبیر این ماهنامه فعالیت خود را در حرفه روزنامه نگاری آغاز و برای چندین نفر فرصت شغلی ایجاد کرد.
همچنین فرخنده در آزمون استخدامی نهضت سوادآموزی هم قبول شد ولی بدلیل علاقه فراوان به رشته تحصیلی و شغلی خود ادامه ندادند.
*** افتخارات فرخنده تاج آبادی
فعالیت به مدت ۱۲ سال در حرفه خبرنگاری، کارگردانی فیلم مستند شهرستان خاتم، دریافت بیش از ۲۵ لوح تقدیر از نهادها و ادارات دولتی، شرکت در چهار سمپوزیوم بین المللی روابط عمومی و افکار سنجی و نماینده یک موسسه فرهنگی هنری از افتخارات فرخنده تاج آبادی است.
برادر فرخنده که ناشر است اخیرا کتابی از سرگذشت خواهر خود با عنوان فرخنده دختری از کویر به چاپ رسانده است.
قطعا عشق به سواد ، علم و شخصیت فرخنده می تواند برای تک تک افراد ما نمونه عشق ورزی باشد و اینکه معلمی محدود به مکان سر بسته ای بنام مدرسه و شهر روستا نیست و مرز ناپذیر و دریایی بی ساحل است.
تشکیل نهضت سواد آموزی به فرمان امام خمینی (ره) باعث شد امثالی چون فرخنده از نعمت سواد بهره مند شوند.
هفتم دیماه سال ۱۳۵۸ حضرت امام خمینی (ره) فرمانی مبنی بر تشکیل نهضت سواد آموزی صادر کردند.