گذر از جامعه پولزده به دنیای معنی با شعر
عصر ایران ؛ مهرداد خدیر- امروز 27 شهریور در تقویم رسمی ایران به عنوان «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری شده و خوشبختانه مانند روز ملی «گل و گیاه» یا روز ملی «سینما» در دوران احمدی نژاد مورد غیظ و غضب قرار نگرفت و حذف نشد و باقی ماند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز مناسبت این روز سالروز درگذشت «شهریار» شاعر نامدار معاصر است؛ محمد حسین بهجت تبریزی در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ خورشیدی در ۸۲ سالگی درگذشت و طی دورههای مختلف زندگی خود قریب ۲۸ هزار بیت شعر پارسی و ۳ هزار بیت نیز به ترکی سرود که در این روزگار رقم خیرهکننده ای است.
درباره مناسبت روز شعر دیدگاههای متناقضی وجود دارد: کسانی میگویند اگر قرار بر انتخاب یک روز به عنوان روز شعر وادب پارسی باشد چرا آن ۵ نام که شناسه هویت ایرانی و زبان پارسیاند (فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ و خیام) را واگذاریم یا از نظامی گنجوی و عطار نیشابوری غفلت کنیم یا چگونه میتوانیم در سرزمین رودکی، فرخی، منوچهری، ناصر خسرو، مسعود سعد، سنایی، انوری، خاقانی ، جامی و صائب تنها بر نام شهریار توقف کنیم و اگر هم قرار بر همروزگاران است چرا «بهار» نه که ملکالشعرا هم بوده است؟
در مقابل، موافقان معتقدند هر نام دیگر هم میتوانست چنین پرسشی برانگیزد و مثلا این که چرا مولانا آری و حافظ نه و چرا سعدی آری و نظامی نه؟! حال آن که شهریار خود مرید همه پیشینیان بوده و هیچ رقابتی با آنان نداشته است و شعر او سراسر ارادت به این پیشینه هزار ساله است.
برخی این مناسبت را رسمی میدانند و میگویند نسل امروز شعر را با شاعران نوپرداز و مدرن همچون مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخ زاد، سهراب سپهری و البته نیما یوشیج میشناسد.
پیداست که این بحث پردامنه است و اتفاقا بر همین اساس میتوان گفت انتخاب روز درگذشت شهریار هوش مندانه بوده است.
چرا که اهل آذربایجان و سراینده منظومه مشهور «حیدربابایه سلام»- سلام بر حیدر بابا- به ترکی بوده و در عین حال غالب اشعار دیگر خود را به پارسی سروده و شیفته ایران در کلیت آن بوده است.
یا درست است که با شعر کلاسیک شناخته می شود اما شعر نو هم کم ندارد و از جمله « ای وای مادرم»: آهسته باز از بغل پله ها گذشت/ در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود/ اما گرفته دور و برش هاله ای سیاه/ او مرده است و باز پرستار حال ماست…
انتخاب هر شاعر دیگر چه کلاسیک و معاصر بحث باورهای مذهبی و ایدیولوژیک او را نیز از جانب مخالفان پیش می کشید. درباره شهریار اما بر سر این موضوع خرده گیری خاصی وجود ندارد خاصه این که «علی ای همای رحمت» در زمره اشعار مشهور و زبانزد شده اوست.
بر این پایه میتوان گفت که بعید بود گفتمان رسمی و غالب ، زیر بار نام شاعر دیگری چه کلاسیک و چه نوگرا می رفت و عیب جویان نیز در قبال گزینه ای دیگررها نمی کردند.
همین عیب جویان دست کم به خاطر اشعار بعد از انقلاب شعریار کاری به پارهای اشعار پیش از انقلاب او ندارند و حتی خودشان می کوشند ماجراهایی را که به او نسبت داده می شود تکذیب کنند و مثلا می گویند خانه اهدایی فرح دیبا در شمیران را نه تنها نپذیرفته که در رد آن شعری سروده و وقوع انقلاب را هم پیش بینی کرده است:
آن که سواره آن همه نقشه پیاده کرده بود
این دمِ سرنگون شدن یاد من پیاده کرد
هر که غیر شهریار بود به یاد میآوردند که با ناظم الدوله دیبا – عموی فرح- دوستی صمیمانه داشته اما در این مورد خاص صرف نظر می کنند ولو این دوستی واقعیت داشته باشد.
با این اوصاف میتوان گفت هر روز و مناسبت دیگر به جز ۲۷ شهریور و روز درگذشت شهریار چه بسا با تایید رسمی رو به رو نمیشد و کارنامه سیاسی و باورهای ایدیولوژیک فرد مورد نظر به میان میآمد.
درباره شهریار هم البته این نقد ها وجود دارد. از پارهای مواضع پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا برخی سخنان دیگر اما نخستین واژهای که با شنیدن نام «شهریار» به ذهن میآید بی گمان « شاعر» است و از این منظر و با ملاحظات گفته شده میتوان از انتخاب ۲۷ شهریور به عنوان روز شعر و ادب پارسی دفاع کرد. زیرا وقتی صحبت از شعر باشد مجال پرداختن به دیگرشاعران را نیز میدهد.
همانگونه که زبان آلمانی را زبان فلسفه میدانند یا میگویند زبان فرانسه به کار رمان میآید و انگلیسی زبان علم است فارسی نیز زبان شعر است و روز شعر بیش از آن که به بحث درباره شهریار شاعر بگذرد باید صرف خود شعر شود چرا که روز شعر است و نه روز شهریار.
از منظری فراتر هم در جامعهای که با همه داعیههای معنویتگرایی به شدت مادی و پولزده شده شعر و ادبیات میتوانند راهی به سوی معنویت بگشایند و رشته پیوند اقوام ایرانی باشند چنان که طی هزار سال گذشته این نقش را ایفا کرده است.
گرچه میگویند « درشعر مپیچ و در فنِ او/ که اکذب اوست احسن او» اما اتفاقا شنیدن دروغهای شاعرانه که از سر خیالپردازی و با ذوق و قریحه بوده قابل تحملتر از دروغهایی است که هزینههای فراوان به بار میآورد و آورده است.
پس به جای بحث بر سر این که روز شعر ۲۷ شهریور باشد یا مناسبت دیگر میتوان توصیه کرد از همین فرصت بهره بریم و قابلیت زبان پارسی رابه رخ بکشیم.
در سالهای اخیر و خصوصا با گسترش شبکههای اجتماعی و موبایلی خصوصا شاهد انعکاس و انتقال اشعاری هستیم که چنانچه شاعران آنها میخواستند منتظر مجوزهای بررسان ارشاد بنشینند چشمه ذوقشان میخشکید یاچنان درکار نشر تاخیر میافتاد و گرفتار سانسور میشدند که ناشر و سرمایه گذار را ویران میکرد و از این رو میتوان گفت دوران شعر نه تنها به پایان نرسیده که در حال شکوفایی و پوستاندازی است و تا زبان پارسی هست شعر هم هست.
درباره خود شهریار نیز انصاف میباید داد که پاره ای اشعار او عین شعر و بسیار زلال است و بیسبب نیست که محمد علی سپانلوی شاعر که اردیبهشت امسال از میانمان رفت شماری از اشعار شهریار را ذیل فصل «نوپردازی در شعر سنتی» قرار داده و او را یک سره کهنهسُرا برنشمرده است.
فصلی که با «هذیان دل» شهریار شروع میشود و حسن ختام این گفتار میتواند بود:
دارم سری از گذشتِ ایام
توفانی و مالیخولیایی
طومارِ خیال و خاطراتم
لولنده به کارِ خودنمایی
چون پرتو فیلمهای درهم
در پرده ی تارِ سینمایی
بگشود دلم زبان هذیان
….
…
ما حلقه زده به دور کُرسی
شب، زیر لحاف ابر میخفت
خانم ننه، مادر بزرگم
افسانه و سرگذشت میگفت
میکرد چراغ کور کوری
من غرقِ خیال و با پری جفت
شعرم به نهان جوانه می زد….
بخش نظردهی بسته شده است..