شرایط برای روحانی سختتر خواهد شد/دولت به صورت شفاف موانع را به مردم معرفی کند/ تیم رسانهای دولت ضعیف عمل کرده است
نیروهای سیاسی دولت از ظرفیت لازم و کافی برای اجرای سیاستهای دولت برخوردار نیستند. آقای روحانی بهشدت از نظر سیاسی در دولت تنهاست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوزیک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت:نیروهای سیاسی دولت از ظرفیت لازم و کافی برای اجرای سیاستهای دولت برخوردار نیستند. آقای روحانی بهشدت از نظر سیاسی در دولت تنهاست. وضعیت باید به شکلی باشد که همه اعضای کابینه آمادگی اجرای سیاستهای دولت و رئیسجمهور را داشته باشند. این در حالی است که ما این وضعیت را در دولت تدبیر و امید مشاهده نمیکنیم.
فیضا… عربسرخی، فعال سیاسی با اشاره به برخی مشکلات در کابینه دولت روحانی عنوان میکند: «برخی از وزرای کابینه هنگامی که از طرف مخالفان دولت مورد هجمه و فشار قرار میگیرند اراده خود برای ایستادگی و پافشاری بر مواضع دولت را از دست میدهند. به نظر من اگر دولت در برخی از مسائل امکان پیشروی ندارد و با موانع زیادی روبه رو است باید به صورت شفاف با مردم سخن بگوید و موانع را برای مردم تشریح کند».
در ادامه گفتوگو با فیضا… عربسرخی را از نظر میگذرانید.
عملکرد دو ساله دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما چه انتقادهایی در این دو سال به عملکرد دولت وارد بوده است؟
برای تحلیل و بررسی عملکرد دولت آقای روحانی در مرحله اول باید شرایط و بسترهای شکلگیری دولت را در نظر گرفت. شرایط دولتی که قرار است برنامههای دولت قبلی را ادامه بدهد با دولتی که تلاش میکند رویکرد دولت گذشته را متوقف کند و شرایط جدیدی را به وجود بیاورد با هم متفاوت است. مهمترین مساله ای که در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده است تغییر ریل و مسیر حرکت دولت بوده است. بنابراین پیش از آنکه قصد داشته باشیم وارد آمار و ارقام شویم باید به این نکته مهم اشاره کنیم که مسیر سوءمدیریت در برنامههای اجرایی توسط آقای روحانی متوقف شده است. آقای روحانی مسیرهای قانونگریزی و غیرعقلانی را متوقف کرده و دولت را در مسیر هدفهای از پیش تعیین شده قرار داده است. به همین دلیل این مساله ای بدیهی است که دولت آقای روحانی در مسیر حرکت خود با موانع و دشواریهایی مواجه شود. با این وجود از این نکته مهم نیز نباید غافل شویم که دولت آقای روحانی هم اشتباهاتی داشته و عملکرد دولت نیازمند نقد و تحلیل موشکافانه است. به صرف اینکه یک دولت اصلاحطلب یا معتدل باشد نمیتوان به آن نمره قبولی داد و باید نقاط قوت و ضعف یک دولت را به صورت علمی و منطقی مورد ارزیابی قرار داد. معتقدم مهمترین ویژگی دولت آقای روحانی برگرداندن مسیر دولت به مدار عقلانیت و تدبیر بوده است.
شما معتقدید آقای روحانی را نباید با گذشته مقایسه کرد و بلکه باید با شعارهایی که داده و عملکردش ارزیابی کرد؟
آقای روحانی از اساس برای تغییر وضعیت در پیشبرد مطلوب مدیریت اجرایی روی کار آمد. دولتهای نهم و دهم نابسامانی های بسیاری را در حوزه اقتصادی سبب شد. بنابراین ما نمیتوانیم شرایط کنونی را با گذشته و دولت آقای احمدینژاد مقایسه کنیم. اتفاق مهمی که رخ داده این بود که در گذشته ما پشت به هدف قرار داشتیم اما در شرایط کنونی روبه هدف قرار داریم. در گذشته به هر میزان که به سرعت خود اضافه میکردیم از هدف خود دور میشدیم اما امروز به هر میزان که آهسته حرکت کنیم در حال نزدیک شدن به هدف قرار داریم. بنابراین من قصد ندارم این دو دوره را با یکدیگر مقایسه کنم. سیاست خارجی دولت آقای احمدینژاد همواره مبتنی برایجاد تنش با کشورهای جهان بود. این درحالی است که سیاست خارجی دولت آقای روحانی به منافع ملی بیشتر وفادار مانده و در جهت احقاق حقوق ملت ایران حرکت میکند. دولت آقای روحانی خود را درگیر مسائلی که هیچ سودی برای منافع ملی ما ندارد، نکرده است. در حوزه اقتصادی نیز وضعیت به همین شکل بوده و سیاستهای دولت آقای روحانی در جهت حل مشکلات مردم قرار داشته است. با این وجود من معتقدم عملکرد دولت آقای روحانی در زمینه مسائل داخلی ضعیفتر از سیاست خارجی بوده و انتقادهای بیشتری در این زمینه به دولت وارد است.
چه انتقادهایی را در این زمینه وارد میدانید؟
به نظر من نیروهای سیاسی دولت از ظرفیت لازم و کافی برای اجرای سیاستهای دولت برخوردار نیستند. آقای روحانی بهشدت از نظر سیاسی در دولت تنهاست. وضعیت باید به شکلی باشد که همه اعضای کابینه آمادگی اجرای سیاستهای دولت و رئیسجمهور را داشته باشند. این در حالی است که ما این وضعیت را در دولت تدبیر و امید مشاهده نمیکنیم. در سطح مدیران میانی نیز برخی از استانداران مواضعی اتخاذ میکنند که سنخیتی با مواضع دولت و رئیسجمهور ندارد و در تناقض و بعضا تضاد با آنها قرار دارد. البته ممکن است این دیدگاه وجود داشته باشد که برخی از اعضای کابینه در شرایط خاصی درترکیب دولت جای گرفتند و دولت با دست باز آنها را انتخاب نکرده است. با این وجود فهم و درک این مساله که با نیروهای موجود نمیتوان سیاستهای دولت را اجرایی کرد مساله مهمی است. در شرایط کنونی مشاهده میکنیم که برگزاری همایشها، تجمعات و برنامههایی که از دولت آقای روحانی حمایت میکنند با مشکلات زیادی مواجه میشوند. این درحالی است که در نقطه مقابل همایشها و تجمعات مخالفان و منتقدان دولت به راحتی برگزار میشود.
این ضعف به دولت مربوط میشود یا اینکه به فشارهایی که از بیرون به دولت وارد میشود ارتباط دارد؟
دولت آقای روحانی باید بتواند با ابزارهایی چون تیم رسانهای و گروههای اجتماعی که از دولت حمایت میکنند، برنامههای خود را با قاطعیت دنبال کند. دولت نباید در این زمینه با هیچ شخص و گروهی مماشات کند. دولت آقای روحانی در هر کجا و هر زمانی که احساس میکند برخی عوامل مانع از تحقق برنامههای دولت هستند باید به صورت شفاف با مردم سخن بگوید و موانع را به مردم معرفی کند. هنگامی که مردم از موانع پیش روی سیاستهای دولت آگاهی پیدا کنند تلاش خواهند کرد مطالبات خود را به صورت عقلانی و منطقی با شرایط موجود تنظیم کنند و از مطالبات غیرواقعی و دور از دسترس پرهیز کنند. اگر مردم از موانع پیش روی دولت آگاهی پیدا کنند حمایت فعالانهتری از دولت به عمل میآورند و در تنگناها به کمک دولت خواهند شتافت.
چرا معتقدید برخی از مدیران به دولت تحمیل شدهاند؟
به هر حال برخی از وزرای کابینه هنگامی که از طرف مخالفان دولت مورد هجمه و فشار قرار میگیرند اراده خود برای ایستادگی و پافشاری بر مواضع دولت را از دست میدهند. با این وجود برخی از مدیران به قدر کافی با برنامههای دولت هماهنگ نیستند. به نظر من اگر دولت در برخی از مسائل امکان پیشروی ندارد و با موانع زیادی روبه رو است باید به صورت شفاف با مردم سخن بگوید و موانع را برای مردم تشریح کند. در زمینه اشتغال و بیکاری نیز برخی از موانع ساختاری در مسیر حرکت دولت وجود دارد. این در حالی است که آقای روحانی باید وضعیت دولت را برای مردم تشریح کند.
موانع پیش روی دولت تدبیر و امید چه تفاوتی با موانع پیش روی دولت اصلاحات دارد؟
مشکلات پیش روی دولت آقای روحانی همان مشکلات پیش روی دولت اصلاحات است. تنها تفاوت در این است که جریان مخالف دولت آقای روحانی سازمانیافتهتر از مخالفان دولت اصلاحات عمل میکند. بههر حال مخالفان تحول خواهی با استفاده از تجربه تاریخی دولت اصلاحات با برنامهریزی دقیقتری به مقابله با دولت آقای روحانی مبادرت میورزند. دولت اول اصلاحات نیز با مشکلات بیشتری نسبت به دولت دوم اصلاحات مواجه بود و اصطلاح« هر نه روز یک بحران» در دولت اول اصلاحات نشاندهنده موانع گسترده پیش روی دولت اصلاحات بود.
خصوصیات دوران اصلاحات به شکلی بود که برخی اصلاحطلبان تندرو به مقابله با تندروهای محافظهکار میپرداختند. این درحالی است که دولت آقای روحانی فاقد چنین رویکردی است. به نظر شما دولت تدبیر و امید از این مساله رنج نمیبرد؟
من بحث تندروی برخی اصلاحطلبان در دوران اصلاحات را قبول ندارم. در آن زمان مواضع برخی افراد هیچ سنخیتی با مواضع رئیس دولت اصلاحات و جریان اصلاحطلبی نداشت. در دوران اصلاحات برخی افراد «تکروی» میکردند. به همین دلیل نمیتوان از لفظ «تندروی» درباره آنها استفاده کرد. اینگونه اقدامات را باید اقدامات غیراصلاحطلبانه نامگذاری کنیم. اصلاحات و اصلاحگری اجتماعی تعریف خاص خود را دارد. یکی از ویژگیهای اصلاحطلبی رفرم تدریجی، قانونگرایی و کمهزینه بودن آن است. اگر اقدامی فاقد اینگونه ویژگیها باشد نمیتوان آن را عملی اصلاحطلبانه تلقی کرد. در شرایط کنونی نیز آقای روحانی نباید انتظارات جامعه را بالا ببرد. ایشان باید درک عمومی جامعه را از تواناییهای دولت و موانع و مشکلات پیش روی دولت بالا ببرد و موانع را به خوبی برای مردم تشریح کند.
گفتمان اعتدال به خوبی برای افکار عمومی تبیین نشد و به حد وسط چپ و راست تقلیل پیدا کرد. ضمن اینکه دولت برای جلوگیری از هجمههای اصولگرایان مجبور بود به مطالبات آنها پاسخ مثبت بدهد. به نظر شما آیا آقای روحانی در تولید و پرورش گفتمان موفق بود؟
آقای روحانی اگر موفق شده باشد بین جریانهای سیاسی کشور نوعی مفاهمه و عقلانیت ایجاد کند که به سود منافع ملی و مردم باشد کار بزرگی انجام داده است. هیچ اشکالی هم ندارد که کفه ترازو به سود کدام جریان چربش داشته باشد. معیار حرکت آقای روحانی باید تحقق مطالبات مردم و در نظر گرفتن منافع ملی باشد. بنابراین اگر استفاده از نیروهای اصولگرا سبب توسعه و پیشرفت کشور میشود نباید به آقای روحانی خرده گرفت که چرا از نیروهای اصولگرا استفاده میکند. با این وجود به نظر من یک جریان خاص به جای کمک به آقای روحانی برای تحقق مطالبات مردم درحال سنگاندازی و کارشکنی در مسیر حرکت دولت است. به نظر من ما نباید از منظر سیاسی به این مساله نگاه کنیم و بلکه باید از دیدگاه مصلحت کشور و مردم به مسائل نگاه کنیم.
یکی از شعارهای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری فضای باز سیاسی و تقویت نهادهای مدنی بود. این در حالی است که پس از دو سال که از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد تحولات خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
معتقدم شرایط نسبت به گذشته بهتر شده است. در دولت آقای روحانی بسیاری از محدودیتهای مدنی برطرف شده است. با این وجود در بسیاری از مسائل اتفاقات مهمی که با شعارهای آقای روحانی منطبق باشد رخ نداده است. در دولتهای نهم و دهم یک گروه سیاسی تمام قدرت را قبضه کرده بود و به جریانهای دیگر به شکلهای مختلف اتهامات سنگینی وارد میکرد و تلاش میکرد به تنهایی یکهتاز میدان سیاسی باشد. این گروه سیاسی در شرایط کنونی نیز بیکار نیست و به فعالیت خود ادامه میدهد. به دلیل اینکه قدرت را از دست داده تلاش میکند از راههای مختلف حتی راههای غیرقانونی به دولت آقای روحانی فشار بیاورد. به عنوان مثال در مراسم سخنرانی آقای روحانی در حرم حضرت امام (ره) عدهای بهصورت سازمانیافته و با برنامهریزی قبلی تلاش کردند نظم جلسه را به هم بزنند. آقای روحانی شرایط سختی را تجربه میکند و در آینده نیز ممکن است سختتر شود اما نمیتوان گفت شرایط نسبت به گذشته بهتر نشده است.
آیا باید به همین اندازه از آزادیهای مدنی در دولت آقای روحانی بسنده کرد و توقع بیشتری از دولت نداشت؟
دولت باید تلاش خود را در این زمینه بیشتر کند. ضمن اینکه عوامل پشت پرده که مانع از حرکت دولت میشوند را نیز به صورت صریح و شفاف به مردم معرفی کند.
راهکار دولت برای برآورده ساختن تعهداتی که به مردم وعده داده چیست؟
دولت در این زمینه دو راه پیش روی خود میبیند: اول اینکه توانایی آنچه که متعهد شده را دارد و انجام میدهد و دوم اینکه توانایی تعهداتی که به مردم داده است را ندارد. اگر دولت توانایی انجام تعهدات خود را دارد که باید هرچه سریعتر به وعدههایی که به مردم در این زمینه داده عمل کند. اما اگر توانایی این اقدامات را ندارد و با موانع بیرونی مواجه شده است باید به صراحت و با شفافیت با مردم در میان بگذارد. در این زمینه تیم رسانهای دولت بسیار ضعیف عمل کرده است. آقای روحانی در بسیاری از زمینهها به تنهایی بار تیم رسانهای و همراهان خود را به دوش گرفته است.
به صورت مصداقی کدام یک از بخشهای کابینه با آقای روحانی همراهی نمیکنند؟
آقای روحانی باید در این زمینه اظهارنظر کند و مصلحتاندیشی نکند. آن چیزی که ما از بیرون مشاهده میکنیم شامل سیاست داخلی دولت است که رفتارهای برخی از مسئولان با شعارهای آقای روحانی در تناقض است. ما نوعی ناهمزبانی را در حوزه سیاست داخلی بین دولت و مسئولان مشاهده میکنیم. در حوزه سیاست خارجی فشارها به دولت خیلی زیاد است و به همین دلیل دولت به صراحت مواضع خود را بیان میکند. این درحالی است که در حوزه سیاست داخلی به دلیل پنهان بودن برخی مسائل دولت از شفافیت کافی برخوردار نیست. به عنوان مثال در زمینه برگزاری کنسرتهای موسیقی ما مواضع متفاوتی را بین دولت و مسئولان اجرایی مشاهده میکنیم یا در مثالی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد به صراحت اعلام کرده که مشکلی با پخش صدای شجریان ندارد. اما ما مشاهده میکنیم که باز هم صدای شجریان پخش نمیشود.
نظر شما درباره بازداشت حمید بقایی، معاون اجرایی دولت محمود احمدینژاد چیست؟
در این زمینه اطلاعرسانی کافی صورت نگرفته است. با این وجود من معتقدم بیش از آنکه دلایل دستگیری آقای بقایی حائز اهمیت باشد شرایط و عواملی که بهوجودآورنده فسادهای بزرگ اقتصادی در دولت احمدینژاد است دارای اهمیت است. هنگامی که آقای احمدینژاد سازمان برنامه و بودجه را تعطیل کرد، نظام بودجهریزی کشور را تغییر داد، مدیران باتجربه را خانهنشین کرد، مدیریت کشور را از مدار قانون خارج کرد و تلاش کرد به صورت سلیقهای امور را اداره کند باید فکر چنین روزهایی را نیز میکرد.
در گذشته نیز برخی مفسدان اقتصادی وجود داشتند. با این وجود نفوذ فساد اقتصادی به مقامهای ارشد دولت نبود و به مدیران میانی خلاصه میشد. چرا فسادهای اقتصادی افزایش یافته است؟
در گذشته شرایط مانند دولت احمدینژاد نبود. در دولت احمدینژاد بیقانونی و بیانضباطی به قانون تبدیل شده بود و فرصت برای افراد فرصت طلب مهیا شده بود. از سوی دیگر دولت احمدینژاد فضای سیاسی را به فضایی تک صدایی تبدیل کرد. احمدینژاد تحریمها را کاغذپاره میخواند و سپس تلاش میکرد همین کاغذپارهها را دور بزند. در نتیجه اقدامات پنهانی وی سبب سوءاستفاده افراد فرصت طلب مانند بابک زنجانی شد. عامل اصلی فسادهای بزرگ دولتهای نهم و دهم رفتارها و سیاستهای محمود احمدینژاد بود. در دولت اصلاحات به دلیل فضای باز سیاسی تمامی رسانهها با سیاستهای دولت آشنا بودند و به همین دلیل هیچ اقدام غیرقانونی از چشم رسانهها پنهان نمیماند. مدیریت دولت اصلاحات نیز به شکلی بود که همه اعضای کابینه و معاونان رئیسجمهور به صورت دموکراتیک در تصمیمات دولت مشارکت داشتند و تصمیمات به صورت فردی و سلیقهای توسط رئیس دولت صورت نمیگرفت. این در حالی است که تصمیمات در دولت احمدینژاد عمدتا توسط رئیسجمهور یا حلقه اول نزدیکان محمود احمدی نژاد اتخاذ میشد و بقیه اعضای کابینه در تصمیمات مهم هیچ گونه نقشی نداشتند.
چرا احمدینژاد از بقایی حمایت کرد اما از رحیمی که معاون اولش بود و به نوعی به وی نزدیکتر بود، حمایت نکرد؟
احمدینژاد مدعی بود اتهامات آقای رحیمی ربطی به دولت وی نداشته و به زمانی مربوط میشود که رحیمی در دیوان محاسبات کشور مشغول به کار بوده است. با این وجود احمدینژاد از بقایی حمایت کرد. در نتیجه به نظر میرسد اتهامات حمید بقایی به دولت احمدینژاد مربوط میشود. به همین دلیل هم احمدینژاد تلاش میکند که دولت خود را از این اتهامات مبرا کند. انتقادی که به آقای احمدینژاد وارد است این است که چرا هنگامی که از سابقه محمدرضا رحیمی باخبر بوده وی را به عنوان معاون اول رئیسجمهور برگزیده است. در نحوه مدیریت احمدینژاد نوعی شخصمحوری وجود داشت که اجازه نمیداد درباره اینگونه مسائل به خوبی تامل و تفکر شود. به همین دلیل تخلفات بزرگی در دوره او رخ داده است.منبع: آرمان
بخش نظردهی بسته شده است..