جوان اردکانی با ترک اعتیاد، نویسنده شد!

یک جوان که افتخار این روزهایش آموزش و نوشتن کتاب است از روزهای دردناک همنشینی با اعتیاد و رهایی از آن می گوید!

به گزارش یزدی نیوزاعتیاد به مواد مخدر بلایی خانمان‌سوز است که نه تنها فرد و خانواده‌اش را به دره نابودی می‌کشد بلکه گردش مالی پول‌های کثیف حاصل از سوداگری مرگ، هر ساله میلیاردها تومان به اقتصاد کشور نیز لطمه وارد می‌کند به طوری که حتی می‌توان تجارت غیرقانونی مواد مخدر را از بزرگترین چالش‌های اقتصاد کشور بشمار آورد.

 
زندگی در روشنایی آرزویی است که بسیاری از افراد برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند اما در این میان هستند افرادی  که سال‌هایی از عمر زیبای خود را به دلیل اعتیاد به مواد مخدر در بخش تاریک زندگی سپری کرده‌اند؛ به بهانه فرارسیدن پنجم تیرماه مصادف با ۲۶ ژوئن «روز جهانی مبارزه با سوءمصرف و قاچاق مواد مخدر»، این بلای خانمانسوز را از منظری دیگر مورد بررسی قرار داده‌ایم، آن هم با نشستن پای صحبت‌های یک رهایی یافته از بند اعتیاد!
 
تحول در زندگی و آغاز راه
 
سعید ۴۱ ساله از چشیدن طعم روشنایی در بخشی از زندگی‌اش محروم بوده است ولی ۱۳ سال قطع مصرف، شروع بهبودی و تحولی که در او ایجاد شد، سعید را به دنیای قشنگی کشانده که نویسندگی از جمله ثمرات آن است.
 
«از اعتیاد تا ثریا»، عنوان نخستین کتابی است که این رهایی‌یافته از بند موادمخدر، در آن به وضوح سال‌های زندگی‌اش در مرداب اعتیاد را به تصویر کشیده و شخصیت قهرمان آن را  زنی صبور و مهربان بازی می‌کند به نام همسر.
 
نویسنده با کوله‌باری از تجربه با نوشتن این کتاب، از مسیرهای نجات یک معتاد و همچنین راه‌های ترک اعتیاد و احیای اعتماد و عزت نفس از دست رفته، را ورق می‌زند. 
 
رهایی از اعتیاد، تولدی نو
 
سعید که امروز خودش را با تولدی نو روبرو می‌بیند، همچنان امیدوارتر از گذشته برای نجات انسان‌ها از دام اعتیاد و بازگشت به زندگی قلم می‌زند. او به خبرنگار ایسنا می‌گوید: «سال‌ها زندگی تاریک را یک به یک پشت سر نهاده‌ام و قصد دارم در روزهای روشنی که زنده هستم برای نجات انسان‌ها از تاریکی تلاش کنم.»
 
او  سال‌هاست با همدردانش در مصرف موادمخدر فاصله گرفته و روزهای بزرگ و باانگیزه ای را برای خود و همشهریانش ساخته است اما امروز از تلاشش در عرصه فرهنگ و آموزش می‌گوید.
 
«سعید ثریا» که افتخارش رهایی از بند تلخ اعتیاد است، در گفت‌وگویش با ایسنا، به مقدمه کتابش اشاره می‌کند و می‌گوید: «به دنیا آمدم، درست همانند تو، شبیه تمام تولدهای دنیا. رشد کردم، خاک وجود مادر و گرمایِ خورشیدیِ پدر، مرا پرورش داد.»
 
سیگار به جای قلم
 
«به خود که آمدم به جای قلم در بین انگشتانم سیگار پیدا کردم! در ذهن بیمارم چه بزرگ شده بودم و چه قابل احترام. احترامم، سیگار دستانم بود و بزرگ شدنم، دودهایِ حلقه شده در هوا!»
 
وی ادامه می‌دهد: «روز به روز در ذهن خودم بزرگ‌تر شدم، نعشگی‌های مرفین و خُمارگی‌های رفیقان همراه، تمامیِ من شده بود. به خود که آمدم، جز غم و حسرت چیزی برای همسر و فرزند و بزرگان زندگی‌ام سوغات نیاورده بودم.»
 
سعید با اشاره به روزهای تلخ زندگی‌اش در دوران قبل از رهایی، می‌گوید: «همان روزهایی که حالم شبیه حالِ این روزهای خیلی از معتادان بود، همان روزهای تلخی که شیرینی هیچ چای نباتی کامم را شیرین نمی‌کرد، نرم نرمک عشق پیدا شد. عشق به زندگی، عشق به پاک بودن و پاک ماندن. عاشق زندگی شدم. برای رها شدن از طویله مخدر، برای پاره کردن زنجیر وابستگی هایم سختی کشیدم اما! عشق، مرا صبور می‌کرد.»
 
چگونه عاشق شدم!
 
وی از آغاز نوشتن یک کتاب در مسیر ترک اعتیاد می گوید: در این کتاب برای همه گفتم که چگونه عاشق شدم و عشق برای پاک ماندن چگونه مرا نجات داد. گفتند تغییر کن!سخت بود. ذهنم حوصله ی دوباره ساختن را نداشت. اما عشق به خودم، به جسمم و روح خدایی ام، گفت امتحان کن، شبیه همان روزهایی که در ذهنم برای بزرگتر شدن، هر کامِ تلخی را امتحان کردم!
 
این جوان ادامه می دهد: «تغییر کردم، قدرت پیدا کردم و قدرتمند شدم. عاشق شدم و تمام وجودم یک‌دست شد تا عاشق باقی بمانم.»
 
وی با بیان این که «اگر جرأت کنی و اگر پاره کنی زنجیر عادت‌هایت را، حال امروز او شاید حال فردای تو باشد»، به کسانی که وضع گذشته‌اش را دارند می‌گوید: «نوشته‌هایم را بخوان، ما هنوز همــدردیم. درد امروز تو را من دیروز درمان کردم، بخوان و فردا برای دوست‌نماهایِ هم مَصرفَت،دریچه نور و رهایی شو. من و تو باهم، قدرت ِخواستنمان را به رخ تمام مُرفین‌ها خواهیم کشید.»
 
اراده، لازمه ترک اعتیاد
 
سعید به گوشه‌هایی از کتاب «از اعتیاد تا ثریا» اشاره می‌کند و می‌گوید: «همراهی با مواد مخدر یعنی از بین رفتن جان، آبرو، شرف، ثروت، زن و بچه، عاطفه، اراده، اعتبار و در کل مرگ تمام ارزش‌ها مخصوصاً عشق!»
 
این عضو انجمن معتادان گمنام «NA»، تصریح می‌کند: «این کتاب را فقط برای مصرف‌کنندگان مواد مخدر ننوشتم بلکه برای آنان که نگران خانواده‌هایشان هستند، در مسیر پیشگیری از اعتیاد هم بدرد می‌خورد و حتما این کتاب را مطالعه کنند و به دوستان خود نیز معرفی کنند.»
 
این رهایی یافته، لازمه ترک اعتیاد را تنها اراده می‌داند و می‌گوید: «معتادان این بیماران قابل درمان، در صورت اراده و تصمیم محکم، می‌توانند با مطالعه‌ی این کتاب، به آسانی اعتیاد را کنار بگذارند.»
 
سعید که امروز خودش را با تولدی دیگر، روبرو می بیند امیدوارتر از گذشته برای نجات انسان‌ها از دام اعتیاد و منفی‌نگری که منشا تمام نابودی‌هاست، دست به تأسیس گروهی با نام زیبااندیشان زده و با برگزاری کلاس‌های آموزشی مهارت‌های زندگی و مثبت‌اندیشی و موفقیت در مسیر موفقیت خود گام بر می ‌ارد.
 
تلاش برای بیرون کشیدن انسان‌ها از تاریکی
 
 او هدف از تأسیس گروه زیبااندیشان را جبران خسارت‌هایی که به واسطه مصرف مواد مخدر به شهر و اجتماع خود زده می‌داند و خاطرنشان می‌کند:« می‌خواهم در روزهای روشنی که زنده هستم برای بیرون کشیدن انسانها از تاریکی تلاش کنم و سهم خود را به انجام رسانم.»
 
 در بخشی از این کتاب آمده است؛  «در طول سیر و سلوک در زندگیم و جستجوی صادقانه امیال خودم، این واقعیت را فهمیدم که خداوند مرا موجودی احساسی و حساس خلق کرده، به من شخصیتی عطا کرده است که مستی و مست‌ها را دوست دارم، از چشمان خمار و شهلا خوشم می‌آید. از دوست داشتن دیگران و ایثارگری و عشق‌ورزی خوشم می‌آید. قدم یازدهم اجازه پرواز مستانه و عاشقانه ولی پاک در حضور حضرت عشق است. نام قدم یازدهم را نخورده مست می‌نامم. برداشت این قدم یک قدم فردی، اکتسابی و احساسی است.»
 
 
منبع:ایسنا یزد

بخش نظردهی بسته شده است..