هزینه‌های سوگواری یک یزدی برای آزادی زندانیان

no-thumbs

خانواده این زوج هنرمند در بیانیه‌ای که به همین مناسبت منتشر کرده‌اند؛ از اهدای هزینه سوگواری این هنرمند به آزادی زندانیان خبر دادند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوزدر این بیانیه آمده است:

 شش سال از سیزدهم سوزان تیرماه ۱۳۸۸ می‌گذرد که آن دوعزیز سفر کرده: نیما مسرّت و همسر باوفایش وحیدۀ مهرافزا در کنار هم به آسمان‌ها پرکشیدند.

امسال بنای آن داریم که برای شادی روح و آمرزش روان آن دو عزیز، هزینه‌های آیین سوکواری را به آزادی زندانیانی اختصاص دهیم که خانواده‌هایی چشم براه دیدارشان هستند. ازاین رو با هماهنگی ستاد دیه شهرستان یزد، مبلغ محاسبه شده به حساب جاری آن ستاد واریز شد. باشد که بر اثر این اقدام خرسندانه، روان آمرزی آنان را از در‌گاه ایزد یگانه خواستار شویم.

از این رو عصر جمعه ساعت ۸ در قطعۀ مشاهیر خلدبرین گرد هم می‌آییم وبه یاد آن‌ها اشک می‌ریزیم و شبانگاه در مجلس امام حسین (ع) به عزاداری می‌نشینیم.

شش سال قبل مرگ نابهنگام، نیما مسرت را از جامعه هنر نمایش جدا کرد.

آخرین بار برای ارائه درخواست اجرای نمایشنامه «اسید» به نویسندگی امیر دژاکام به امور هنری اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان یزد مراجعه کرد. آخرین کارش «تکرار» نوشته جمشید خانیان که در هیجدهمین جشنواره استانی شرکت داشت و در شهرستان تفت نیز به اجرای عموم درآمد. در نمایش «تکرار» که به صورت مونولگ اجرا می‌شد، وی علاوه بر کارگردانی تنها بازیگر کار بود.

اگر مرگ نابهنگام، نیما مسرت و همسرش را از جامعه هنر و نمایش جدا نمی‌کرد. اکنون با کمال تاسف «تکرار» بعنوان آخرین اجرا و کارگردانی‌اش عنوان نمی‌شد؛ چرا که وی همواره در حال فعالیت در زمینه تئا‌تر بود و در این هنر خوش آتیه می‌نمود.

گواه آن شروع فعالیت از سال ۸۲ با بازی در نمایش مزدک (به کارگردانی احمد ندافی) و کارگردانی دو نمایش خیابانی دارو فروش و کلاه فروش برای اجرا در جشنواره تئا‌تر دانشجویی و کارگردانی نمایش صحنه‌ای «دو مرد و یک نیمکت» و همچنین در ادامه بازی در نمایش‌های؛ فراموش شده‌ها (مرتضی کوراغلی)، زائر (محمدعلی مهدی‌نژاد)، معلمی به نام صفر (فاطمه دهقان)، خاک سبز (محمد زینلی‌پور) آرامش در حضور دیگران (فاطمه دهقان) – در این میان رتبه دوم بازیگری خاک سبز اجرا شده در جشنواره استانی بسیج را از آن خود کرد- می‌باشد

تن‌ها بازی مشترک او و همسرش وحیده مهرافزا که از عوامل اصلی گروه اندیشه به حساب می‌آمدند، نمایش «با من مثل دریا» بود. بازی مشترک وی و همسرش این کار را برای اهالی هنر و خانواده‌اش خاطره انگیز کرد.

نیما مسرت و همسرش وحیده مهرافزا بعداز ظهر روز ۱۳تیرماه ۸۸ براثر سانحه برق گرفتگی دارفانی را وداع گفته که در روز ۱۴ تیر مراسم خاکسپاری آن‌ها با حضور اصحاب و اهالی فرهنگ و هنر استان برگزار شد.

نیما مسرت فرزند پژوهشگر و نویسنده یزدی «حسین مسرت»، که به حق از مفاخر فرهنگ و هنر استان می‌باشد، بود.

یادداشت حسین مسرت پدر نیما (پس از درگذشت غمبار فرزند و عروسش):
دراوج ناباوری حاصل عمرم «نیما» را درعنفوان جوانی بنا به تقدیر الهی در حادثه برق گرفتگی همراه با همسر عزیزش از دست دادم.
سختی این مصیبت جانکاه جزبا توسل به مشیت حضرت حق وهمدردی همه دوستان وآشنایان عزیز بویژه اهالی فرهنگ وهنر یزد جان خسته وملتهب این پدر دل شکسته را التیام نمی‌بخشد.
ازهمه سروران گرانقدری که از زمان شنیدن این خبر تاکنون اینجانب را از طریق تلفن و… یابا حضور در مراسم تشییع ومراسم ختم تابه امروزهمراهی کردند سپاس گزارم.
غم جانکاه پرواز پرستوهای جان نواز زندگی‌ام که با کمال همدردی و هم نوایی بسیاری از اهل فرهنگ و ادب و صاحبان دانش و هنر یزد همراه گردیده موجب سپاس فراوان است، در این میان شعرا و اهالی قلم و اندیشه نیز علاوه بر حضور تسلی بخش در مجالس و محافل یاد بود در اشعار و مراثی متعددی این خادم اهل قلم را بیش از پیش مرهون الطاف خود نموده‌اند با قدردانی از شعراء نامدار یزد از جمله آقایان محمدی (کویر) و نادم یزدی، قطعه زیر را که شاعر گرانمایه نادم یزدی در زبان حالم سروده است به نشانه قدر‌شناسی می‌آورم:
خدایا از کفم دردانه‌ام رفت چراغ نور بخش خانه‌ام رفت
دوگل از شاخهٔ باغم جدا شد یکی جان و یکی جانانه‌ام رفت
محبت بین که با هم هر دو رفتند نه تنها شمع من، پروانه هم رفت
شکستی پشتم از این بار سنگین چه دانی از دلم دردانه‌ام رفت
نخواهید از دل می‌شور مستی می‌جان پرور پیمانه‌ام رفت
مرا در کنج تاریکی بجوئید چراغ روشن کاشانه‌ام رفت
دو نوردیده، رفت از دیدگانم نه تنها گوهر یکدانه‌ام رفت
قناری‌های خوشخوانم پریدند دو مرغ خوش نوا از لانه‌ام رفت
خدا باید دهد صبر مسرت که صبر از این دل ویرانه‌ام رفت
تحمل می‌کنم نادم ولیکن بعالم شرح این افسانه‌ام رفت.

بخش نظردهی بسته شده است..