احمدینژاد، جریان انحرافی و آرزوی بربادرفته اصولگرایان
مهمترین و البته اولین نتیجهگیری از حمایت تمام قد او از بقایی این است که فعلا هیچ افقی برای جدای بین احمدینژاد و آنچه که اصولگرایان «جریان انحرافی» مینامند، وجود ندارد.
به گزارش خرداد؛ احمدینژاد با یک جمله قابل توجه به بازداشت حمید بقایی واکنش نشان داد: «رییس جمهور دورههای نهم و دهم به طور قاطع از پاکی، پاکدستی و حقانیت جناب آقای بقایی تا آخر دفاع خواهد کرد». این واکنش هیچ نسبتی با موضعگیری او در قبال محکومیت محمدرضا رحیمی ندارد.
هر وقت سخن از تخلفات و فسادهای دوره احمدینژاد میشود، ناظران سیاسی ناخودآگاه یاد دو چیز میافتند؛ اول ادعای او در مورد «پاکترین دولت تاریخ» و دوم «خط قرمزهای کابینه» که زمانی تهدید کرده بود کسی حق نزدیک شدن به آن را ندارد. واکنش احمدینژاد به حکم محمدرضا رحیمی این شائبه را به وجود آورد که احتمالا خروج از پاستور «خط قرمزهای» او را هم به هم ریخته است. با این حال دفاع تمام قد رئیس دولتهای نهم و دهم از بقایی نشان داد که قسمتی از آن خط قرمزها هنوز زنده هستند. خط قرمزهایی که حتی بیرون از پاستور هم برای احمدینژاد معنای خود را دارند.
خیلی از اصولگرایان نزدیک به چهار سال است که احمدینژادی جدای از «جریان انحرافی» میخواهند. جریانی که معتقدند دولت او را استحاله کرد. برخی از آنها همچون جریان پایداری و یا گروههای نزدیک به آن هنوز هم امید دارند که این جدایی حتی برای انتخابات مجلس دهم به وقوع بپیوندد. شاید در راستای همین رویا بود که برخی از اصولگرایان چند باری سخن از کنارهگیری مشایی از سیاست یا جدایی او از احمدینژاد به میان آوردند. سخنان آنها هر چند با تکذیب احمدینژادیهای اصلی مواجه میشد اما دو گانگی واکنش رئیس دولت سابق به حکم رحیمی و بازداشت بقایی موضوع را روشنتر از همیشه کرده است.
مهمترین و البته اولین نتیجهگیری از حمایت تمام قد او از بقایی این است که فعلا هیچ افقی برای جدای بین احمدینژاد و آنچه که اصولگرایان «جریان انحرافی» مینامند، وجود ندارد.
محمدرضا رحیمی با آن سبک و سیاقی که حکم معاون اولی خود را از احمدینژاد گرفت، مشخصا جایی در حلقه اصلی اطرافیان او نداشت. او بیشتر یک معاون اول تحمیلی برای رئیس دولت دهم بود. معاون اولی که خط قرمز احمدینژاد برای او تنها یک خط قرمز «موقت» بود. خط قرمزی که تاریخ مصرفش تنها به بازه زمانی حضور احمدینژاد در پاستور باز میگشت و بعد از آن دیگر محلی از اعراب نداشت.
احمدینژاد هر چند در دوران ریاستش بر دولت میتوانست دایره حمایتش از اطرافیان خود را گسترده و وسیع تعریف کند اما بعد از ترک پاستور دیگر آن نفوذ و قدرت را نداشت تا بتواند چتر حمایت خود را بر سر تمام نیروهایش بگستراند. او ناچار به انتخابی بین نیروهای خود بود و در این انتخاب قطعا حلقه اصلی نزدیکان و همفکران جایگاهی متفاوت با دیگران دارند. دیگرانی که حتی معاون اول او را هم شامل میشود. به عبارتی او باز هم میان اطرافیان آنهایی را انتخاب کرد که به «جریان انحرافی» معروفند. متن دفاعش از بقایی هم نشان میدهد که فعلا قرار است با این جریان تا آخر خط برود. به آنها تنها آنها «خط قرمز» دایمی احمدینژاد هستند؛ حتی بعد از ترک پاستور و خروج از قدرت.
بدین ترتیب اولین پیام بیانیه دفتر احمدینژاد در دفاع از بقایی بر باد رفتن آرزوی طیفهای تندروی اصولگرا درباره جدایی او و «جریان انحرافی» است. اصولگرایان به روشنی باید سودای احمدینژاد بدون مشایی و یا به عبارت برخی دیگر احمدینژاد بدون «جریان انحرافی» را از ذهن بیرون کنند. اینکه نهایتا احمدینژاد و این جریان با چه تاکتیکی در فضای سیاسی ایران بازیهای بعدی خود را طراحی میکنند، بحث دیگری است. اما از همین الان باید پذیرفت که او همچنان بر همان مسیر سالهای آخر حضورش در دولت دهم گام بر میدارد و همه کسانی که خارج از این مسیر هستند را در زمره اغیار و غیر خودیها میپندارد؛ از محمدرضا رحیمی که معاون اول او بود گرفته تا جبهه پایداری و اصولگرایان.
بخش نظردهی بسته شده است..