عارف:کاهش زاویه با حاکمیت؛ راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان

به گزارش یزدی نیوزبه اعتقاد محمدرضا عارف؛ زاویه‌ای بین جریان اصلاحات و بخش‌هایی از حاکمیت پیش آمده است. او می‌گوید: بخشی از تریبون‌ها در اختیار رقیب بود و هر اتهامی که خواستند؛ زدند. امروز راهبرد اصلی ما این است که این زاویه را کم کنیم.

 
شعار محمدرضا عارف "معیشت و منزلت و عقلانیت" برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ بود. لابد سابقه سال‌ها معاونت رئیس‌جمهور، ریاست دانشگاه تهران و تدریس در دانشگاه باید از او سیاست‌مداری آشنا به اندیشه‌های سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی ساخته باشد. او که امروز مرد شماره یک جبهه اصلاحات در دهمین دوره انتخابات مجلس است؛ سازماندهی؛ برندسازی و راهبری تدوین اندیشه‌ها و مانیفست جبهه اصلاحات را در دست دارد.
 
شاید آنچه پیش‌تر از دکتر محمدرضا عارف خوانده‌ایم؛ اظهارنظرهای سیاسی صرف و تحلیل رویدادهای روز ایران بوده اما گفت‌وگوی متفاوت او با "ایلنا" بنا داشت این‌بار اندیشه رئیس‌ شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس در سال ۹۴ را واکاوی  و آرای و نظرات او را درباره کلیات و بنیادهای اصلی جریانات فرهنگی و اجتماعی امروز ایران مرور کند.
 
آقای عارف به عنوان اولین سوال بفرمایید؛ اصلاحات ناظر به متن است یا قدرت؟ یعنی یک جریان اجتماعی و فرهنگی‌ست یا سیاسی؟ آن را باید جریان گسترده در متن جامعه دید که ساز و کارهای اجتماعی و فرهنگی بر آن حاکم است یا جریان سیاسی که فعالیت آن براساس سازوکارهای سیاسی معطوف به قدرت است؟
 
خیلی اختلافی بین این دو رویکرد نمی‌بینم. رویکرد اول یک ضرورت است و ما آن را بخش اصلی انقلاب می‌دانیم. به گفتمان امام اعتقاد داریم. انقلاب را یک گفتمان فرهنگی می‌دانیم. این همان فرهنگ‌سازی‌ست که حضرت امام (ره) مطرح می‌کردند. بارها هم در فرمایشات خودشان مطرح می‌کردند که باید تکلیف‌مان را انجام دهیم. تکلیف ما فرهنگ‌سازی‌ست. آگاه کردن جوانان و مردم به ارزش‌ها و حقوق خود. طبیعتاً برای اینکه چنین گفتمانی عملی شود، باید به قدرت هم برسد. شما اگر در قدرت باشید؛ می‌توانید با ابزاری که در اختیارتان هست و انجام اصلاحاتی که در ساختار قدرت لازم است، برای تدوین قوانینی که بتواند در رسیدن به رویکرد اول به شما کمک کند؛ قدم پیش بگذارید پس نیاز است این مسیر را دنبال کنید. بنابراین به‌طور طبیعی نیاز داریم به قدرت برسیم.
 
یادمان نرود که قدرت هم ساز و کار خاص خودش را دارد که در دنیای امروز تحزب است. یعنی جریانی که بتواند پاسخگو باشد. حزب؛ پاسخگوست اما برای آنکه تحزب در کشور ما شکل بگیرد و احزاب قوی و فراگیر داشته باشیم، زمان زیادی می‌طلبد. بنابراین حقیقتاً هیچ راهی جز جبهه نداریم. از یک‌طرف گفتم که گفتمان اصلاحات رویکرد اول است. دوم جبهه‌ی اصلاحات را داریم برای کسب قدرت. جبهه‌ی اصلاحات دربرگیرنده‌ی تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلبان است که در چارچوب سیاست‌ها و مشترکات حرکت می‌کند.
 
نمی‌شود که هر دو باشد چون هریک از این دو؛ بازی‌های خاص خود را دارند. اگر اصلاحات یک جریان اجتماعی و فرهنگی‌ست باید در عمق جامعه گسترده شده و در طیف‌های مختلف جامعه نفوذ داشته باشد اما اگر سیاسی باشد باید از ابزار سیاسی استفاده کند. برای مثال حزب النهره در تونس می‌گوید ما وارد قدرت نمی‌شویم اما مجلس را می‌گیریم چون مجلس را به‌عنوان نهاد ناظر که متن جامعه را نمایندگی می‌کند؛ ترجیح می‌دهیم تا اینکه خودمان مجری باشیم. اما این‌طور که پیداست جریان اصلاحات هم دنبال قدرت است و هم بودن در متن جامعه؟
 
بنیاد باران نقش اتاق فکر را بازی می‌کند
 
اصلاحات تکلیفش روشن است. یک گروه "ان‌جی‌اوها" یا "سمن‌ها" هستند که به‌دنبال کسب قدرت نیستند بلکه به‌دنبال ادای تکلیف یا فعالیت‌های فرهنگی‌اند و برای پیاده کردن این گفتمان هم بنیادهایی داریم مثل بنیاد باران و بنیاد امید که درواقع نقش اتاق فکر را بازی می‌کنند. درعین حال احزابی در جبهه‌ اصلاحات داریم که نفس و هویتِ آنها کسبِ قدرت است. ما این دو را نه مغایر باهم که در یک راستا می‌دانیم، اما قاعدتاً برای کسب قدرت نیاز به بسترسازی‌ست. گفتمان باید جابیفتد. باید پایگاه داشته باشیم و فکر می‌کنم  بعضا در بخش گفتمان‌سازی ناموفق نبوده‌ایم. اصلاحات به‌طور کل پایگاه خوبی در کشور دارد که باید از آن برای کسب قدرت استفاده کرد.
 
در این‌صورت جریان اصلاحات چه آنجا که قرار است یک جریان فرهنگی و اجتماعی باشد یا آنجا که مدعی‌ست یک جریان متکی به قدرت است و از همین رو کارگروه‌های اجتماعی و فرهنگی را در خود جای داده؛ باید برنامه‌های مشخص داشته باشد. اما چرا جامعه نمی‌داند مثلا شما درباره حقوق کارگری چه تعریفی دارید یا نمی‌داند اصلاحات در مسایل کارگران چه مواضع مشخصی دارد؟ در حوزه آموزش و پروش یا آموزش عالی یا حوزه‌های فرهنگی مانند کتاب و سینما و تئاتر نیز همین‌گونه؟ شما باید اول تعریف‌های خود را از مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی به جامعه ارایه دهید؛ بعد بروید سراغ راهکار. درحالیکه تا امروز نه تعریف‌های شما مشخص شده نه راهکارها؟ تنها شناختی که جامعه از شما دارد این است که شما قدری از اصولگراها بازتر هستید. مثلا اصولگراها به برخی کتاب‌ها یا فیلم‌ها مجوز نمی‌دهند ولی اصلاح‌طلب‌ها در قبال آنها مشکلی ندارند. تعریف‌های شما مشخص نیست؟
 
کارهایی در این خصوص انجام گرفت. اگر فعالیت‌های بنیاد امید را بررسی کنید و کارگروه‌هایی که تشکیل شده را؛ می‌‌بینید همه در همین راستاست و مراقبت می‌کند وارد فعالیت‌های حزبی نشود. یعنی یک افق درازمدت را آنجا دیده‌ایم. ما سال ۱۴۲۰ را دیده‌ایم که سی و چند سال آینده است و برای آنکه بتوانیم با این رویکردها؛ گفتمان خود را تدوین کرده و به اطلاع مردم برسانیم؛ کارهایی هم شده است.
 
گفتمان اصلاحات، دیدگاه‌های خود را دارد اما تبیین آن به صورت کامل هنوز صورت نگرفته است بالاخره هردو سال یک‌بار و گاه هر سال انتخاباتی داشته‌ایم و درحال حاضر هر دو سال یک‌بار انتخابات داریم و بخشی از وقت نخبگان اصلاح‌طلب را همین انتخابات می‌گیرد. شاید مهمترین دلیل تشکیل بنیاد امید هم همین بوده است. ما بنیاد باران را داشتیم که بیشترین جهت‌گیری آن احصای عملکرد دولت اصلاحات و بررسی چالش‌های کشور بود و بنا بود برای هرکدام راه‌گشایی کنیم و پیشنهاد دهیم. ما ابتدا در بنیاد امید این نگاه را داشتیم. درحال حاضر کمیته اقتصادی و کمیته اجتماعی‌مان فعال است. در این کمیته‌ها درباره اعتیاد جلسه و بحث جدی داشته‌ایم. درباره کودکان و زنان خیابانی جلسات جدی برگزار کردیم یعنی همان چالش‌های اجتماعی. روی چالش‌های اقتصادی بحث‌های جدی داشتیم.
 
جامعه امروز ایران این همه آسیب‌های عجیب و غریب دارد که مجلس باید به آنها ورود کند اما هنوز معلوم نیست تعریف و راهکار دست‌کم جریان اصلاحات در این زمینه چیست؟ حتی در مجلس ششم که اصلاح‌طلبان با اقبال عمومی گسترده‌ای برای ورود به مجلس مواجه شدند و از قضا همان زمان قدرت را نیز دراختیار داشتند؛ بازهم کسی نفهمید اصلاحات چه راهکاری برای مسایل اجتماعی و فرهنگی دارد. هنوز یادمان نرفته که دولت اصلاحات همان زمان در مبانی اجرایی قانون مثلا در حوزه‌های فرهنگی دچار چالش‌های جدی بود. همان زمان مثلا در اداره کتاب؛ زمانی آقای صیادی با دیدگاه اندکی بازتر فعال است و زمانی آقای مرادی‌نیا؛ در سینما زمانی آقای داد؛ وقتی هم آقایان پزشک و حیدریان یا معاونت مطبوعاتی زمانی در دست زمان مرحوم بورقانی بود و زمانی دراختیار شهیدی و صحفی. این یعنی جبهه اصلاحات برای فرهنگ نیز مواضع روشن نداشت و با آمدن افراد مختلف دامنه تصمیم‌گیری‌ها و ممیزی‌ها گشاد یا تنگ می‌شد.
 
یک بخش از مشکلی که مطرح کردید شاید علتش این باشد که همه اصلاح‌طلبان  در آن مقطع در دولت و مجلس درگیر شدند ما غافل ماندیم که عده‌ای باید فکر کنند. اتاق فکری تشکیل شود که سیاست‌های اصلاحات را تعبیر کنند. ما اسناد بالادستی و شوراها و نهادهای قانونی داریم که هر دولتی موظف به اجرای آنهاست. این تغییر سیاستی که شما مطرح می‌کنید لزوماً تغییر سیاست گفتمانی نیست. ممکن است تغییر سیاست نهادهای قانونی باشد. مثل مجلس، شورای فرهنگی که نهادهای قانونی سیاست‌گذاری هستند. بنابراین یک گفتمان نمی‌تواند برنامه خود را که مطرح می‌کند، اصرار داشته باشد آن را اجرایی کند. باید در یک نهاد قانونی به تصویب برسد. پس اینکه چقدر این گفتمان در آن نهاد قانونی حضور دارد، در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های نهاد مؤثر است.
 
آقای عارف؛ جامعه تکلیفش دربرابر افرادی مانند علی مطهری روشن است. مثلا در موضوع حجاب می‌دانیم ایشان کاملا دیدگاه‌های سنتی دارند اما نسبت به موضوع آزادی بیان دیدگاه بسیار روشن و بازی دارند یا آنجا که از قانون اساسی سخن می‌گوید از تمام قانون؛ یکجا و کامل؛ دفاع می‌کند یا علیرضا محجوب از حقوق کارگران دفاع می‌کند و احصا حقوق کارگران خیلی بیشتر از اصلاح‌طلبی دغدغه اوست. او جریانات کارگری در سراسر کشور را رهبری می‌کند. در روز تصویب قانون کار یا روز جهانی کارگر مواضع صنفی آنها را به گوش جامعه می‌رساند. اما موضع جریان اصلاحات درباره قانون اساسی چیست؟ قانونی که همین الان درباره‌اش می‌گویند اگر سر چهارراه آن را بخوانید به بهانه تشویش اذهان عمومی شما را می‌گیرند. مثلا بخشی از قانون مربوط به حقوق شهروندی؛ اقلیت‌های مذهبی یا اقوام است. همین حرف را آقای روحانی نیز می‌زدند اما این دولت هنوز با حقوق اقوام چالش جدی دارد. این نشان می‌دهد در برخی بخش‌ها حتی نمی‌شود قانون را به‌صورت جدی دنبال کرد. می‌خواهم ببینم جریان اصلاح‌طلب در این حوزه چه پافشاری کرده و چه خواهد کرد؟
 
در مجلس نهم که اصلاح طلبان فراکسیونی نداشتند یعنی تعداد انگشت‌شماری بودند. برخی از این دوستان در مسایل اقتصادی مواضع خود را خیلی روشن اعلام می‌کنند اما اگر بخواهیم به‌صورت فراکسیونی ایراد بگیریم، این نقد که باید دیدگاه‌های فراکسیونی را مطرح می‌کردند، وارد است .ما نگاه مثبتی به آینده داریم و اینکه در مجلس دهم فراکسیون اصلاحات، یک فراکسیون جدی باشد و بتواند در راستای برنامه‌ها و گفتمان خودش حضور جدی داشته باشد. ما به مردم قول می‌دهیم.
 
موضع جبهه اصلاحات در موضوع بیمه‌ها و وزارت بهداشت یا وزارت کار چیست؟
 
بحث وزارت بهداشت و وزارت کار هم یک بحث قدیمی‌ست. همیشه این بحث بوده که در بخش سلامت مردم، آیا سیاست‌گذاری و تصدی‌گری باهم باشد یا جدا؟! تأمین اجتماعی بیاید در وزارت بهداشت یا مستقل باشد؟ می‌دانیم که در مقاطع مختلف هم باهم بوده‌اند. پس امروز خیلی روشن نمی‌توانیم بگوییم صددرصد به نفع سلامت است که این‌ها باهم باشند یا جدا. حتی در سیاست‌های کلی بخش سلامت هم نتوانسته‌ایم در مجمع؛ تصمیم جدی برای این مسئله بگیریم. چون خیلی روشن نیست که کدام به نفع جامعه است. آنچه مهم است؛ این است که تأمین اجتماعی در خدمت سلامت باشد اما در اینکه آیا مدیریت آن با مدیریت سلامت یکی باشد یا نه؛ بحث جدی داریم.
 
همچنین ما در برنامه سوم طرح جامع تأمین اجتماعی را دیدیم که آنهم عملیاتی نشد. با فرض اینکه این سازمان باید در خدمت سلامت باشد؛ با درباره اولویت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های این صندوق نتوانستیم نتیجه قطعی بگیریم. در دوره آقای خاتمی هم در این‌باره بحث‌هایی بود. به این سادگی که می‌فرمایید نیست که یک تصمیم مدیریتی باشد. وزارت بهداشت می‌گوید چون کل سلامت به عهده ماست از "ب بسم الله تا نون پایان" باید با ما باشد. اما درباره اینکه بخش منابع و امکانات هم زیرنظر آنها باشد یا خیر، هنوز به نتیجه نرسیده‌ایم و نمی‌دانیم آیا در کوتاه‌مدت می‌توان به نتیجه قطعی رسید یا خیر.
 
سلامت مردم نباید قربانی شود
 
آنچه اهمیت دارد؛ این است که نباید سلامت تحت‌الشعاع این اختلاف‌ها قرار بگیرد و باید همه منابع در بخش سلامت هزینه شود. هیچکدام از جریانات سیاسی داخل کشور هم در این زمینه نظر شفاف و روشنی ندارند. من هم می‌توانم دلایل مثبت و منفی را برای این ادغام مطرح کنم. باید در این زمینه تصمیمی گرفته شود اما سلامت مردم نباید قربانی شود. حال اینکه به‌صورت مستقل یا وابسته عمل شود که در گذشته هر دو نوع را داشته‌ایم؛ بسته به دیدگاه دولت و مجلس است.
 
آقای کمالی می‌گویند جبهه اصلاحات در این دوره، کارگروه‌های مختلفی در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی تشکیل داده و برنامه‌هایی تدارک دیده است. ایشان تیترهای زیادی از اولویت‌های برنامه‌های اصلاح‌طلبان در بخش اجتماعی و فرهنگی برشمرده و اظهار کرده‌اند برای آسیب‌های مختلف جامعه تدارک‌های لازم ازسوی این طیف دیده شده. می‌خواهم ببینم آیا شما برای ایده‌هایی که مطرح می‌کنید بسترهای قانونی و اجرایی را نیز مدنظر دارید؟ شما چه زمینه‌سازی‌هایی برای ایده‌های فرهنگی و اجتماعی خود فراهم کرده‌اید تا جامعه نپرسد تو که بسترهای موجود را دراختیار نداری؛ چرا طرح می‌دهی؟
 
باید به این مسئله توجه کنیم که مجلس نمی‌تواند برنامه دهد در قالب طرح هم مجلس نمی‌تواند اقدامی کند که بار مالی داشته باشد. بنابراین کاری که ما می‌توانیم بکنیم، تعیین اولویت‌هاست. اولویت‌ها هم در چارچوب اسناد بالادستی‌ست. سند چشم‌انداز، مهمترین سند ماست که جهت‌گیری خیلی شفاف و روشنی دارد همراه با سیاست‌های کلی در بخش‌های مختلف. سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و سیاست‌های کلی اصل ۴۴ و سیاست‌های کلی علم و فناوری را داریم. در برنامه‌ای که ابلاغ کرده‌ایم؛ در ماه‌های اول، بیست و شش محور را برای اولویت‌هایمان ارسال کردیم فقط برای اینکه فعالیت‌ها را به‌صورت مشروح‌تر برای مردم بگوییم و به کاندیداها اعلام کنیم که به مردم چه وعده‌ای بدهند.
 
اخیراً برنامه برجا(برنامه جامع انتخاباتی اصلاح طلبان) را در پنج بخش بیان کردیم که اولویت‌ها را مشخص کرده. شعارمان هم رونق اقتصادی‌ست. اینجا مهمترین مسئله ما؛ معیشت مردم است. بعد از آن اشتغال جوانان، رشد، تورم و شاخص‌های دیگر. در بخش اجتماعی ما با چالش‌های جدی اجتماعی مواجهیم. اعتیاد بحث مهمی است. ناهنجاری‌هایی که درمورد جوانان، نوجوانان و کودکان خیابانی داریم، طلاق و … را جزو اولویت‌ها گذاشتیم. در بخش فرهنگی نیز مشخص است که حاکمیت ارزش‌ها را باید با اولویت در چارچوب قوانین و مقررات با نگاه جذب اکثریت دنبال کنیم. با جدیت فکر می‌کنیم که محیط زیست باید اولویت اول کشور در بخش حاکمیت باشد.
 
دنبال ساده کردن قوانین هستیم
 
 یک نگاه فرابرنامه‌ای ما در مجلس این است که قوانین را ساده کنیم. ساده کردن قانون همراه با تغییر نگاه. نگاهی که ما به قانون‌گذاری داریم؛ ایجاد تسهیلات است نه مچ‌گیری. قوانینی که عموماً نوشتیم برای مچ‌گیری افراد خاطی بوده. باید بنای قوانین را بر تسهیل‌گری بگذاریم و بعد آن درصد محدودی که به دنبال سوءاستفاده از قوانین هستند را با ابزار دیگر دنبال کنیم و حتی‌‌الامکان قانون را تنقیه کنیم. در بسیاری از قوانین ما ابهام وجود دارد چراکه مفصل آن را می‌نویسیم و یک کارشناس به استناد یک ماده قانون، باید مثبت یا منفی جواب دهد. این امر زمینه فساد را فراهم می‌کند. ما می‌خواهیم روی این مسئله در مجلس به‌طور جدی کار کنیم.
 
گاهی قوانین جرم ایجاد می‌کنند
 
مقابله با فساد یک مسئله مهم اجتماعی و حتی فرهنگی‌ست. بیشتر روی مسئله شفاف کردن قوانین و کمی هم قانون‌زدایی معطوف شده‌ایم. مردم خودشان می‌دانند و تشخیص می‌دهند. مسئله جرم‌زدایی از قوانین خیلی مهم است. متأسفانه گاهی قوانین ما جرم ایجاد می‌کنند. به بهانه‌های واهی فردی بازداشت و جلب می‌شود. این مقدمه استمرار اشتباه در این مسیر است. ما می‌خواهیم انشاالله نگاه به قانون و قانونگذاری را اصلاح کنیم و درعین حال از اختیارات مجلس مراقبت می‌کنیم.
 
عناوینی که به آن اشاره کردید را ممکن است جبهه‌های مقابل اصلاحات هم تیتروار اشاره کنند اما مسیرهای رسیدن به آنها؛ راهکارها و محدوده‌ی بایدها و نبایدهای آنهاست که مهم است.
 
مجلس راه‌گشاست و مسیر را مشخص می‌کند. ما وظیفه‌مان این است که مسیر را ریل‌گذاری کنیم. ما آمده‌ایم یک ریل‌گذاری درست را در مجلس دهم انجام بدهیم آن هم برای پیشرفت و تعالی و رشد کشور. ما گاهی اشتباه ریل‌گذاری می‌کنیم یعنی در مسیری که به سمت هدف نمی‌رود. فکر می‌کنم جریان اصلاحات این توانایی را دارد که مسیر درست را برای رسیدن به اهدف؛ مشخص کند.
 
آقای عارف حوزه فرهنگ در این سال‌ها با مشکلات زیادی مواجه بوده و در تمام این مدت مجلس به یک عامل فشار بر حوزه‌های فرهنگی تبدیل شده بود و جای شگفتی دارد که هیچیک از نمایندگان اصلاح‌طلب در مجلس نهم کمترین واکنشی به فشارهای وارده بر حوزه فرهنگ از خود نشان ندادند. آنجا که کنسرت‌ها تعطیل شد یا فیلم‌ها از پرده پایین کشیده شد یا کتاب‌ها ممنوع شد…
 
تندروی در امور فرهنگی جواب معکوس می‌دهد
 
حوزه فرهنگی پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد. همیشه تندروی در امور فرهنگی جواب معکوس می‌دهد. پس زمینه‌سازی می‌خواهد.
 
لطفا بفرمایید تعریف شما از مسائل فرهنگی و پیچیدگی‌های آن چیست و شما برای تعیین محدوده باز و بسته فرهنگ چطور قانون را دستمایه قرار می‌دهید؟  
 
ما معتقدیم درجهت قانون اساسی باید حرکت کرد. به‌نظرم مترقی‌ترین جهت‌گیری را خود قانون اساسی دارد. ما این‌ها را باتوجه به امکانات و شرایطی که داریم باید عملیاتی کنیم. در این مسیر باید مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت قرار بگیرند. در تمام فصول به خصوص فصل سوم جهت‌گیری‌های فرهنگی مشخص شده و فکر می‌کنم بتوانیم در یک فضای آرام حرکت کنیم. متأسفانه در حوزه‌های فرهنگی همه خود را صاحب‌نظر می‌دانند. مثلا در مسئله موسیقی و اینکه کدام موسیقی مشروع است و کدام نامشروع؛ هنوز تکلیف قانونی ما مشخص نیست. ما نمی‌توانیم معجزه کنیم.
 
اما نهایت این رفتار؛ آمدن و رفتن آدم‌ها و تنگی و گشادی ممیزی توسط مجریان می‌شود یعنی همان اتفاق که در دولت اصلاحات رخ داد؟
 
مشکل فرهنگ حاکمیت سلایق است
 
ما اعتقاد داریم همه چیز باید براساس سیاست‌ها باشد. سیاست‌ها را باید یک مرجع قانونی به تصویب برساند. مشکل فرهنگ ما حاکمیت سلایق است. دولت عوض نمی‌شود ولی یک مدیر که عوض می‌شود؛ سلیقه تغییر می‌کند. این را باید در سیاست‌های مدون که نهادهای مربوطه آن فقط مجلس نیست و حتی محافل فرهنگی هم تأثیرگذار هستند؛ جستجو کرد. مردم هم در سیاست‌گذاری حوزه فرهنگ نقش کلیدی دارند. این‌ها را می‌خواهیم باهم و با محوریت قانون اساسی جلو ببریم.
 
به‌نظر می‌رسد بین جریان اصلاحات و ساختار قدرت یک دیوار بی‌اعتمادی کشیده شده که تا تک تک آجرهای این دیوار برداشته نشود؛ عملا به‌ عنوان جریان اصلاحات هر کاری بکنید با مانع مواجه می‌شوید؛ این یعنی فلسفه، تفکر و اندیشه اصلاحات باید به دنبال راه دیگری برای قانع کردن قدرت باشد. باید بتوانید میان اندیشه اصلاح‌طلبی و قدرت آشتی دوباره به‌وجود بیاورید. در این زمینه چه کرده‌اید؟
 
مردم اصلاحات را می‌خواهند
 
یک ویژگی درمورد اصلاحات که همه به آن اعتراف دارند سلامت اقتصادی‌اش است. مردم جریان اصلاحات را قبول دارند و بر همین اساس در فضای امنیتی سال ۹۱-۹۲ نظر اصلاحات را قبول کردند و رأی دادند. یعنی در آن فضای ناامیدی و یأس؛ مردم پای صندوق‌ها حاضر شدند.
 
اگر شرایط مناسب باشد هفتاد درصد رأی داریم
 
ما معتقدیم اگر شرایط مناسبی باشد و انتخاباتی رقابتی و آزاد برگزا شود، ما حداقل هفتاد درصد رأی مردم را داریم. نمی‌گوییم ضعف نداشتیم. می‌دانیم که نمود خارجی دولت‌ها برنامه‌های توسعه آن است. شاخص‌های برنامه‌های سوم توسعه با هیچکدام از برنامه‌های قبل و بعد از خودش قابل مقایسه نیست. این‌ها همه عملکرد اصلاحات است و مردم هم آن را درک می‌کنند و رفتار و کردار و موضع‌گیری‌هایشان این موضوع را نشان می‌دهد.
 
جریان اصلاحات قائم به فرد نیست
 
از طرف دیگر؛ همه می‌دانیم جریان اصلاحات قائم به فرد نیست. همه بزرگان تأثیرگذار هستند. البته یک زاویه‌ای بین جریان اصلاحات و بخش‌هایی از حاکمیت پیش آمده است .بخشی از تریبون‌ها در اختیار رقیب بود و هر اتهامی که خواستند؛ زدند. امروز راهبرد اصلی ما این است که این زاویه را کم کنیم. رویکردی که از سال ۹۱-۹۰ شروع شده؛ این است و این مسیر برای ما مهمتر از این است که روی مسائل کوچک متمرکز شویم. خوشبتخانه این راهبرد را خوب جلو رفته‌ایم. در همین انتخابات؛ مواضع اصلاح‌طلبان هماهنگ است و راهبرد مشارکت حداکثری و برگزاری انتخابات باشکوه و با آرامش جواب داده است. البته مشکلات و مسائلی هم داریم که مربوط به همین دیوار بی‌اعتمادی است که من نام آن را زاویه می‌گذارم و انشاالله تلاش می‌کنیم این زاویه کم شود.
 
 آقای عارف احزاب کجای داستان شما هستند؟ اگر شما از فعالیت حزبی دفاع می‌کنید پس باید مانیفست و تعریف و مواضع روشن داشته باشید. خودتان الان کدام حزب را نمایندگی می‌کنید؟ ممکن است بگویید فراجناحی هستم که این یعنی تخطئه کار حزبی؟
 
تحزب را یک اصل می‌دانیم و واقعا باید به سمت اعضای فراگیر برویم. رویدادهای سیاسی و انتخابات را فرصتی می‌دانیم برای تقویت احزاب که تعداد اعضایشان را بیشتر و نمود بیرونی را بیشتر کنند. دومین راهبردی که دوسال پیش من  مطرح کردم؛ تقویت احزاب است و به این موضوع در داخل جبهه اصلاحات اعتقاد جدی داریم جهت‌گیری‌مان هم این است که احزاب چندده‌گانه‌ای که داریم باید به چند حزب تبدیل شوند.
 
خودتان قرار نیست حزبی را نمایندگی کنید؟
 
فعلا دنبال حزب نیستم
 
درمورد خود من خیلی بحث شد که یک حزب ایجاد کنیم و به کارهای خوبی هم رسیدیم اما جمع‌بندی دوستان ما این بود که در این شرایط اگر یک جبهه خاص را نمایندگی کنم؛  آنچنان نمی‌توان در جبهه اصلاحات تأثیرگذار بود. برای اینکه همه احزاب احساس کنند رابطه یکسان و نزدیکی با ما دارند، فعلا به دنبال حزب نمی‌روم. اینکه چه زمان لازم است به دنبال یک حزب برویم و به چه صورت این اتفاق می‌افتد؛ باید منتظر زمان بود.

بخش نظردهی بسته شده است..