میزگرد اهالی فرهنگ و حوزه نشر در هفته نامه پرگار؛

دولت در حوزه ما نشر اقدام جدی بکند؛ ما فراموش شدگانیم

اشاره: 14 تیرماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران روز قلم نامگذاری شده است. حالا اینکه انتشار اولین شماره دور جدید پرگار – که هم در سابقه دیروزش و هم در پیش بینی اینده اش داعیه روشنفکری دارد- با این مناسبت در هم آمیخته، بم‌اند. این رویداد فرهنگی و پاسداست حرمت قلم و اصحاب و ارباب آن، ما را بر آن داشت ت...

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز به نقل از هفته نامه پرگار شماره یک در تیرماه ۱۳۹۲ ؛ ۱۴ تیرماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران روز قلم نامگذاری شده است. حالا اینکه انتشار اولین شماره دور جدید پرگار – که هم در سابقه دیروزش و هم در پیش بینی اینده اش داعیه روشنفکری دارد- با این مناسبت در هم آمیخته، بم‌اند. این رویداد فرهنگی و پاسداست حرمت قلم و اصحاب و ارباب آن، ما را بر آن داشت تا در میزگردی مطبوعاتی با تنی چند از فرهیختگان ادب و فرهنگ، گپ و گفتی دوستانه و البته چالشی داشته باشیم. انتخاب این چهره ها علاوه بر اشتهار هرکدام، به این دلیل بود که خواستیم از حوزه های مختلف پژوهش، شعر، نویسندگی، کتاب و … نماینده ای در این میزگرد به اشد.

احرامیان پور: ضمن سپاس از حضور مهمانان محترم، به ذهنم رسید بحث را با این سئوال آغاز کنیم که اساساً ثبت روز قلم در تقویم جمهوری اسلامی ایران را نشانه چه می دانید و چه برداشتی از آن دارید؟

دکتر محمدی: همانطور که می دانیددر تاریخ آمده است که ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه سیزدهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان روز تیر نامید و آن روز را به خاطر عطارد یعنی کاتب فلک و کهکشان روز نویسندگان می دانسته اند. این نامگذاری ابتکار تازه ای نیست و ریشه تاریخی دارد البته بعد از انقلاب یعنی در سال ۱۳۸۱ این نامگذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. ازطرفی انقلاب ما از آنجا که یک انقلاب فرهنگی بود، انقلاب کتاب و قلم بود از اینرو می طلبید که توجه به قلم و چنین نامگذاری انجام شود ولی متاسفانه در پاسداشت قلم، در حد شعار ماندیم و به عمق نرسیدیم لذا اگر سوال کنید که آیا با ثبت این روز دانشجویان و اساتید ما پر انگیزه و با نشاط شدند؟ آیا اهل قلم تامین معاش می شوند؟ آیا پژوهش‌ها بنیادی تر شده است؟ خواهم گفت: خیر.

من سال‌هاست عضو انجمن قلم ایران هستم و این را مرهون و مدیون مرحوم نصرالله مردانی هستم. در یزد هم زمانی که در سازمان اسناد ملی مسئولیت داشتم با حضور آقای دکتر ولایتی رئیس انجمن قلم ایران جلسه ای تشکیل دادم که امام جمعه فقیه یزد، استاندار و جمعی از پژوهشگران یزدی نیز حضور داشت‌اند و جلسه خوبی بود حتی مجوز تاسیس انجمن را گرفتم اما دست‌هایی در کار بود که نخواست این اتفاق میمون بیفتد. هنوز هم فکر می کنم کارهای خوبی می شود انجام داد.

 

حسین مسرت: می خواستم به فرمایشات جناب محمدی اضافه کنم که هیات موسس انجمن قلم یزد یکبار تشکیل شد با حضور مرحوم آذر یزدی، من و خود آقای دکتر محمدی و ۴ نفر دیگر، ولی هیچگاه به ثبت نرسید. علی الظاهر مدت‌هاست در ارشاد هم همین بحث مطرح است ولی نمی دانم چرا عملیاتی نمی شود.

 

احمدرضا قدیریان: وقتی به قلم اشاره می شود به تمامی جوانب حیات بشری اشاره می کنیم زیرا قلم همه حوزه های زندگی انسان را تحت تاثیر خود قرار می دهد. اهل تحقیق و پژوهش، اهل رسانه، اهل شعر، محققین و… در همه بخش های علمی و فرهنگی و حتی سیاسی اجتماعی با قلم سر و کار دارند و این بسیار مهم است. از سویی دیگر نقش کارگزاران فرهنگی و آفرینشگران حوزه فرهنگ خیلی مهم و تاثیر گذار است. در پاسخ به سئوال شما باید بگویم این انتخاب و نامگذاری به نظر من نشان دهنده دغدغه ملی و توجه بیش از پیش در گستره ملی به موضوع قلم است و اهمیت آن را می رساند یعنی جامعه کنونی اهمیت موضوع قلم را درک کرده است البته همانطور که دوستان دیگر فرمودند چالشی در این بین وجود دارد و آن اینکه متاسفانه در عمل همواره دچار شعارزدگی می شویم و وقتی کمی مرور زمان شامل موضوع می شود رنگ می بازد. من فکر می کنم پاسداشت قلم، یک جور عزم ملی و همه جانبه می طلبد از حاکمیت گرفته تا اهالی قلم.

 

احرامیان پور: این دریچه خوبی برای ورود به بحث بود اما اجازه بدهید سئوال دیگرم را اینگونه مطرح کنم: که به نظر شما آیا سیاسگزاریهای فرهنگی کشور در راستای ارج نهادن به قلم و بزرگداشت اهالی قلم بوده است یا خیر؟ تحلیل شما چیست؟

عبدالعظیم پویا: من علاقمندم پاسخ این سئوال را با تمرکز بر یزد خودمان بررسی کنم. به نظر من گام های مثبتی برداشته شده و رویکرد خوبی داشته. اولاً خیلی امیدوارم. هر گامی و هر کاری که در یزد در رابطه با گسترش فکر و اندیشه و قلم انجام شود مغتنم است و چون در شرایطی بودیم و هستیم در این سال‌ها که دوران ناامیدی و ضعف این نگاه و رویکرد فرهنگی را شاهد بوده ایم و این ضعف در یزد، از همه جای کشور بیش‌تر است و بیش‌تر مورد غفلت مسئولین بوده است. یزد بیش‌تر شهر تجارت و فعالیت های اقتصادی است و اگر بخواهیم سهمی برای فرهنگ قائل شویم بسیار ناچیز و ناپایدار است. شاید خود یزدی‌ها هم چون در آغوش همین فرهنگ بزرگ شده اند خیلی پیگیر نبوده اند. مردم بیش‌تر دغدغه اقتصاد و زندگی داشته اند. فرهنگ متاسفانه در همه ابعاد چه در زمینه قلم و پژوهش و هنر و سایر مباحث بی رمق بوده است. آمارها هم همین را نشان می دهد البته در این سال‌ها نسبت به ۲۰ یا ۳۰ سال پیش، کارهای زیادی انجام گرفته ولی نسبت به نیازها خیلی کاری نشده. به نظرم رها کرده اند؛ کسی دغدغه پژوهش ندارد؛ کمتر می بینید که اهل نظر و اهل قلم مطرح باشند و کسی درباره شان فکر کند و ذهنیت داشته باشند.

احرامیان پور: این نگاه به نظر شما کمی تا حدی سیاه نیست؟

به نظرم خیر؛ این واقعیت است. اخبار جامعه هم همین را نشان می دهد. فراموش نکنیم که موضوع آموزش از بحث ما جداست؛ من آموزش را متفاوت از فرهنگ دانسته ام. این سالها به آموزش خیلی خوب پرداخته شده است. من اشکال را در امروز و دیروز نمی دانم… این امر ریشه تاریخی دارد زیرا ما همواره مغلوب صنعت و تجارت بوده ایم و هستیم. اصولاً یزد شهری بوده که مردم فراغت نداشته اند. یزدی‌ها در دو شیفت کار می کرده اند و فرصتی برای پرداختن به فرهنگ و کارهای فرهنگی نداشته اند. البته نباید برداشت شود که ما یزدی‌ها بی فرهنگ هستیم. فرهنگ مقوله گسترده ای است. مراد من در این بحث، جلوه های فرهنگی، هنری و قلمی است به عنوان آنچه که از آن به فراغت یاد می کنیم.

 

 

دکتر محمدی:

 

فرهنگ همانطور که می دانیم خیلی وسیع است شامل دین، آئین، مراسم، آداب و تاریخ. بزرگان انقلاب هم به فرهنگ خودی توجه داده اند. من خط بسیار بزرگی که می بینم همین است یعنی تولیدات فرهنگی ما کم است؛ انسان های مبتکر در حوزه فرهنگ کم داریم، یا حداقل اگر نگوییم کم است باید گفت به کار گرفته نمی شوند. آدم های فرهنگی حاشیه نشین شده اند. فکر می کنم این سال‌ها ما فرهنگمداران خوب و برجسته ای نساخته ایم. ما نتوانستیم هنرمندان را به نوازیم. آن‌ها را جمع کنیم تا اندیشه ها بجوشد. شوراهای فرهنگ عمومی ریشه ای کار نمی کن‌اند. بیشتر به اخبار فرهنگی و روزمرگی پرداخته می شود و برخی گزارش‌هایی داده می شود که معنای آن این است که ما هستیم. اگر بنیادی و اساسی کار می کردیم شهر دوچرخه ها، شهر حجاب و عفاف، شهر نجابت، شهر قناعت، حال و روزش این نبود… ما این سال‌ها خیلی چیزها را گم کرده ایم. امروزه کتاب به عنوان تاثیرگذارترین ابزار فرهنگی در سبد خانوار نیست. چهار جلد کتاب در بعضی خانه ها نیست اما مبل هست، ماهواره هست، خیلی چیزهای دیگر هست.

 

احرامیان پور: من فکر می کنیم کمی داریم از بحث فاصله می گیریم. بفرمایید از دیدگاه شما جایگاه فعلی اصحاب قلم و ارباب فرهنگ کجاست و در «آرمان شهر» شما این جایگاه کجا باید به اشد؟

 حسین مسرت: من دلم میخواهد با بیتی از فرخی یزدی شروع می کنم که:

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم/ هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت/

 

در فرهنگ گذشته ما آمده است که «هنرمند هر جا رود قدر بیند و بر صدر نشیند» اما متاسفانه امروزه این دیدگاه، تابع سیاست های روز شده است. من که ۳۰ سال کار پژوهشی کرده ام معتقدم همیشه تابع سیاست‌ها بوده است. در یک دوره ای با توجه به دغدغه فرهنگی حاکم، توجه بیشتری به فرهنگ شده است و همه عوامل و زیردست‌ها دیدگاه فرهنگی داشته اند، در یک دوره دیگر مثل همین روزها فرهنگ گوشه گیر و اهالی فرهنگ هم منزوی هست‌اند. امروزه اولین جایی که بودجه از آن کم می شود فرهنگ و پژوهش است. مثلاً مراکز دایره المعارف کشور که محمل عرضه آثار پژوهشگران بوده با کمبود بودجه مواجهه اند و رو به تعطیلی می روند و پژوهشگران خود را از دست داده اند. مرکز «میراث مکتوب» چندین سال است انتشارات خود را از سالی ۱۰۰ جلد به ۱۰ جلد رسانده است. «مجمع ذخائر اسلامی» اخیراً تیراژ کتاب‌هایش را مثلاً ۳۲ جلد یا ۴۲ جلد منتشر می کند یعنی در کشور ۷۵ میلیونی کتابش با ۴۰ جلد دیجیتالی چاپ می شود. این به نظر من فاجعه فرهنگی است.

 

در آرمان شهر من این جایگاه همان جایگاهی است که هنرمند و اهل قلم هر جا رود بر صدر نشیند. استادان من می دانند زیر بنای کشور پژوهش است. وقتی در هر عرصه پژوهشگران نتوانند هنر یا داشته هایشان را عرضه کن‌اند مشکل، خود را بیش‌تر نمایان می کند. نویسندگان و اهل قلم که هر جامعه به آن نیازمند است اعم از منابع انسانی و علمی باید توجه بیشتری به ایشان بشود.

 

قدیریان: از چند زاویه می شود نگاه کرد. ۱- جایگاه اهل قلم و فرهنگ در ریاست و حاکمیت کجاست؟۲- نگاه جامعه به اهل قلم و اصحاب فرهنگ چیست؟ ۳- نگاه اهل قلم به خودشان چگونه است؟

نگاه حاکمیت به اصحاب قلم و فرهنگ و هنر: با توجه به این دهه های اخیر که دغدغه حاکمیت بحث اقتصاد بوده است سهم کمتری برای اصحاب فرهنگ در نظر گرفته اند.

یکی از رخدادها و سندهای این موضوع بودجه های کمتری است که به بحث های فرهنگی و ادبی هنری اختصاص داده می شود. دیگر این که نهادهایی که متولی فرهنگ و هنر هست‌اند یا از سویی حاکمیت شکل نمی گیرند یا اگر هست‌اند در یک موضوع صنف هست‌اند مثل خانه مطبوعات در یزد، یعنی وجود دارد ولی عملاً کاری نمی کند در زمینه شعر: حتی در سطح وزارتخانه تشکل خاصی وجود ندارد. می شود گفت که حاکمیت دنبال یک تشکیلات منسجم نیست.

۲- زاویه دوم: نگاه جامعه است. باید دید که یک پژوهشگر در جامعه چقدر ارج دارد؟ جامعه به او چگونه می نگرد؟ به نظر می رسد حال و روز امروز ما با حال و روز فردوسی که با هزینه شخصی و صرف وقت طولانی، شاهنامه را پدید آورد فرقی نمی کند. امروز هم همین طور است یا مثلاً جامعه به شاعر چگونه نگاه می کند؟ آیا به او به عنوان چیز تزئینی یا دکوری نگاه نمی کند؟ اگر نگوئیم چیز زائد.

زاویه سوم: خودمان به خودمان چگونه نگاه می کنیم؟

ما به شعر یا نویسندگی به عنوان یک شغل یا حرفه نگاه می کنیم؟

در آرمان شهر ما، هنرمند باید در جامعه بتواند هنرش را عرضه کند فارغ از دغدغه ای سیاسی یا حتی مذهبی و ببیند جامعه برای او ارزش قائل است و اهمیت می دهد. در واقع باز خوردش را از خود جامعه بگیرد حالا چه مثبت و چه منفی.

در این سال‌ها در ارزش گذاری محصولات به آنچه که بازخورد اقتصادی داشته و دارد بیش‌تر توجه شده است.

ماباید ساز وکارهایی برای حمایت از محصولات هنری و فرهنگی تعریف و تدوین کنیم. 

 

نیکو روش: باید به جزئیات بیش‌تر توجه شود. در حوزه چاپ و انتشارات که تخصص من است حرف‌هایی داریم. دولت از نظر ظاهر کارهای زیادی انجام داده است مثل ترویج و توسعه کتابخانه ها و مراکز … اما کتابخوان آن نیست. کتاب امروزه همگانی نشده است در کشورهای دیگر در مترو، در اتوبوس… مردم کتابخوانند اما در جامعه ما سرانه کتاب خیلی پائین است. امروزه فقط کامپیوتر، اینترنتو ماهواره است ما در بحث مدیریت فرهنگی دچار مشکل هستیم. برنامه ریزی فرهنگی نداریم. مدیریت فرهنگی نداریم. مدیریت های فرهنگی ما اغلب سیاسی‌اند. به خاطر مشکلات اقتصادی، مردم از فرهنگ فاصله گرفته اند وقت مردم و آحاد جامعه به معیشت پرداخته می شود.

 

به نظر شما حاکمیت باید در خدمت فرهنگ به اشد یا فرهنگ در خدمت حاکمیت؟

 

من فکر می کنم حامیت باید در خدمت فرهنگ و هنر به اشد ولی این سال‌ها بیش‌تر برعکس بوده است.

 

احرامیان پور: علی الظاهر دوستان معتقدند اقتصاد و معیشت در رفتار فرهنگی جامعه بیش از آن چیزی که ما تصور داریم تاثیر گذاشته است، این برداشت را تایید می کنید؟

 

عبدالعظیم پویا: به بینید؛ اقتصاد در شکوفایی فرهنگ خیلی نقش داشته؛ من شخصاً نقش اول و سهم اول را به اقتصاد می دهم؛ زیرا اصولاً فرهنگ، یک پدیده فراغتی است. حاکمیت با توجه به اشرافی که به جامعه دارد باید با سیاستگزاری های درست، جایگاه هر طرحی را درست تعریف کند و با یک آمایش درست به هر چیزی در جای خودش بپردازد. هم اقتصاد و هم فرهنگ و هم سایر مسائل.

 یکی از نشانه هایی که در استان ما به فرهنگ بی توجهی شده است این است که به دلیل عدم آمایش درست، بیش از ۳۰۰۰ واحد صنعتی تنها در دهلیز مهریز- اردکان یزد وجود دارند که این رقم در دنیا بی نظیر است به لحاظ تراکم. در این شرایط ۳۰۰۰ واحد صنعتی، چند واحد فرهنگی ساخته ایم؟ چند واحد فرهنگی دایر کرده ایم که مردم بتوانند به دغدغه های فرهنگی و فراغتی خود بپردازند؟ این نشان میدهد رویکرد ما رویکرد صنعتی بوده است. مردم ما در گذشته همانطور که عرض کردم مشکل معیشت داشته اند و مسئولین ما در امروز هم یزد را با استراتژی صنعتی برنامه ریزی می کن‌اند یعنی هیچکس به ذهنش نرسیده شاید با فرهنگ هم بشود این استان را سرپا نگهداشت و اداره کرد.

 

 

محمدی: من هم معتقدم اقتصاد زیربناست، اما چون اقتصاد ما اقتصاد اسلامی و سالمی نیست پس فرهنگ ریشه نمی گیرد.

 

 

 احرامیان پور: این روزها کشور ما دچار یک تحول فرهنگی است، به هر تقدیر دولت تازه ای روی کار می آید که دغدغه های بیشتری به فرهنگ را مطرح کرده است. با توجه به تحولات سیاسی اخیر، اولین انتظار شما از دولت چیست؟

 

محمدی: قرار بود تا پایان سال ۹۰ نقشه مهندسی فرهنگی کشور ارائه و استراتژی های کلی طراحی شود که نشد. در حال حاضر عمده مشکلات فرهنگی در چند چیز است:

  1. مشکلات مدیریتی
  2. مدیریت های سلیقه ای
  3. نداشتن استراتژی فرهنگی
  4. نداشتن تعریف درست از موسیقی، هنر، قلم، شعر
  5. نداشتن متولی متمرکز (از جزیره ای عمل کردن باید به پرهیزیم) مثلاً تولیدات صدا و سیما را ارشاد تائید نمی کند، تولیدات ارشاد را صدا و سیما پخش نمی کند، حوزه هنری همین طور. در این نظام اینهمه موسیقی تولید و از رسانه ها می شود اما هنوز در یک مراسم علما موقع موسیقی، مجلس را ترک می کن‌اند. معلوم نیست بالاخره رویکرد ما چیست؟ موسیقی حرام است یا حلال؟

 

نداشتن قوانین و مقررات فرهنگی در جهت ترویج و توسعه ابعاد فرهنگی…

 

باید NGO" «های» صنفی درست شوند.

به صنفی شدن هنرمندان توجه شود

به معیشت هنرمندان و اصحاب قلم و هنر پرداخته شود.

پیشنهاد دوستان: متاسفانه وارد کردن هنرمندان

  • ایجاد بازار کتاب و هنر
  • بیمه هنرمندان اهل قلم حل شود
  • طرح بزرگداشت مفاخر فرهنگی استان مثل چهره های ماندگار کشور
  • خانه نویسندگان تاسیس شود
  • کتاب سال استان داشته باشیم
  • خرید آثار هنرمندان در اولویت قرار گیرد
  • نرم افزار اطلاعات هنرمندان
  • کار هنرمندان را به هنرمندان کار واگذار کردن

 

عبدالعظیم پویا: امروزه در دنیا برای سنجش پیشرفت هر جامعه شاخص‌هایی وجود دارد. مثلاً چند درصد از درآمد ملی به آن امر اختصاص می یابد. در آمریکا درصد بالایی به پژوهش داده می شود. در کشور ما خیلی این رقم اندک است.

انتظار داریم برای ساماندهی به فرهنگ جامعه به استانداردهای جهانی توجه شود و اگر نمی توانیم به آن استانداردها برسیم حداقل به آن‌ها نزدیک شویم.

نیکو روش: من بنا به تخصص و موقعیتم بیش‌تر روی کتاب تمرکز می کنم. در خصوص مجوزها و ممیزی کتاب، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سیاستگزاری ها به روال گذشته برگردانده شود وام های بلند مدت ناشران را احیا کن‌اند. از تنگ نظری‌ها پرهیز شود. کاغذ باید سوبسید دار به اشد. خسارت های این چند سال جبران شوند. اجرای قوانین درست و در جهت حمایت از ناشران و کتاب فروشان مد نظر مسئولین قرار گیرد.

مسرت: توجه به نویسندگان و پژوهشگران و قدرشناسی از آنها با سرلوحه کارها به اشد. همچنین بودجه مرکزا پژوهشی کشور افزایش یابد. از ظرفی وزارت ارشاد مدتی است خرید کتاب توسط ناشران و نویسندگان را قطع کرده است و حتی کارت خرید کتاب که به هنرمندان داده می شد اخیراً شارژ نمی شود. انگار همه، هنرمندان و نویسندگان و پژوهشگران را فراموش کرده اند.

 

قدیریان: چون دولت جدید اولویت خودش را برای کارهای معیشتی و اقتصادی برقرار کرده است فکر نمی کنم یکی دو سال اول کار خاصی انجام شود، با اینحال ما انتظار داریم افزایش سهم فرهنگ از بودجه کشور محقق شود. همچنین کم کردن تصدی های دولت بر بخش های فرهنگی هنری بیش‌تر مورد توجه و عمل قرار گیرد. کار هنرمندان به خود هنرمندان واگذار شود. تشکل های فرهنگی هنری موجود تقویت شوند.

مدیریت و برنامه ریزی در جهت آوردن کتاب در سبد خانواده با برنامه های مدون و ارشناسی شده مثل اعطای بن کتاب به هر خانواده در دستور کار دولت قرار گیرد.

 

احرامیان پور: در پایان این میزگرد از همه حاضران محترم تشکر دارم و امیدوارم حداقل بخشی از خواسته های شما که نمایندگان جامعه فرهنگی هنری استان هستید محقق شود. به امید آن روز.

بخش نظردهی بسته شده است..